المقابسات
المقابسات تألیف علی بن محمد بن عباس معروف به ابوحیان توحیدی (متوفی 414ق)، شامل 106 مجلس از نوع محافل فلسفی سده 4ق است که با حضور فیلسوفانی چون ابوسلیمان سجستانی و ابوالفتح نوشجانی، غلام زحل و جز آنان تشکیل میشد. این اثر از آن روی که اطلاعات منحصر و جالبی درباره فلاسفه نیمه دوم سده 4ق که بیشتر منابع از آن غفلت کردهاند، به دست میدهد، از جهت تاریخ فلسفه قابل توجه و حائز اهمیت است. در ابتدای اثر مقدمه تحقیقی ارزشمندی به قلم حسن سندوبی به زبان عربی ارائه شده است.
نام کتاب | المقابسات |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | ابوحیان توحیدی، علی بن محمد (نويسنده)
سندوبي، حسن (مترجم) |
زبان | عربي |
کد کنگره | BBR 164 /م7 |
موضوع | ابو حيان، محمد بن يوسف، 654 - 745ق. المقابسات - نقد و تفسير
فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 |
ناشر | المطبعة الرحمانية |
مکان نشر | مصر |
سال نشر | مجلد1: 1929م , 1347ق , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE01759AUTOMATIONCODE |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق مشتمل بر شرححال نویسنده و معرفی آثار او، مقدمه نویسنده، 106 مقابسه و خاتمه محقق کتاب است. مقدمه محقق اثر در قریب به یکصد صفحه در شرححال و آثار نویسنده است.
گزارش محتوا
ابوحیان در «المقابسات» که از لحاظ فلسفه بسیار اهمیت دارد با نـثر شـیوایی از مباحثات و گفتوشنودهایی که در انـجمنهای فـلسفی، علیالخصوص مـجالس ابـوسلیمان سـجستانی، جریان داشته سخن گفته و اطلاعات دسـت اولی دربـاره فلسفه نیمه دوم قرن چهارم هجری به دست داده است. در این کتاب، آراء فلاسفه بزرگی از آن عصر در باب مسائل مـختلف و تعریفات و بحثهای فلسفی راجـع بـه موضوعات گوناگون ذکر شده است[۱].
از کـتب مـعتبری است که برخی از نظرهای زائد بر کتب مدون درسی و غالباً آراء خاص بعضی از مـتفلسفین آن عـهد را روایت میکند. این فلاسفه غـالباً از فـرق و نـژادها و ادیان مختلف بـودند کـه یا در منزل ابوسلیمان مـنطقی، یـا در بازار کتابفروشان نزدیک دروازه بصره در بغداد اجتماع میکردند و ابوحیان از اقوال غالب آنان استفادههای شگرف در تـحریر کـتاب «مقابسات» خود کرده است؛ مهمترین آنان عـبارتند از: ابـوزکریا صیمری، ابـوالفتح نـوشجانی، ابـومحمد عروضی، ابوالقاسم عبیدالله بن حسن معروف به غلام زحل منجم مشهور متوفی به سال 376ق، ابوسمع عیسی بن ثـقیف رومی فیلسوف عیسوی، ابومحمد عبدالله بن حمود زبیدی اندلسی از بزرگان نحو و لغت و شعر و عـلوم عـقلیه و از مـلازمان ابوسلیمان، ابوالقاسم عیسی بن علی بن عیسی وزیر و صـاحب اطـلاعات کـثیر در عـلوم اوایـل و از شـاگردان یحیی بن عدی که به سال 391ق وفات یافت. ابواسحق ابراهیم بن هلال صابی؛ کاتب بلیغ و دانشمند مشهور متوفی به سال 384ق، ابوالخیر حسن بن بهنام (بهرام) معروف به ابن خمار از اکابر فلاسفه و مترجمان و اطباء عهد خود که او را غیر از کتب منقول، تألیفاتی نیز بوده است. ابوعلی بن مسح بغدادی منطقی؛ صاحب تفاسیری بر آثـار ارسـطو[۲].
درباره مکتب فلسفی که فلاسفه «المقابسات» بدان تعلق دارند، باید گفت که در مجموع نوافلاطونیاند؛ جز اینکه غالباً جـوابهای مـنجز و مشخص به پرسشهای مـطروحه نـمیدهند و پاسخها در عبارتپردازیهای زیبا پوشانیده شده، گرچه همین خود برای ادب دوستان جاذبه دارد. سؤالهای مطرح شده، خود حیرت و دهشت در اذهان برمیانگیزد. ابوحیان با پایین آوردن فلسفه به سطح عامه کتابخوان، آگاهی فلسفی را مـیان خـاص و عام به یکسان پخش میکند؛ و شایسته لقبی است که یاقوت بدو داده «أدیب الفلاسفه و فیلسوف الأدباء». مقابسات چون در طول سی سال نگاشته شده، سبک متنوعی دارد، بعضی طولانی است و بعضی کوتاه. یادآوری مـیشود: اسـتاد شهید مـطهری از «المقابسات» بهعنوان کتاب نفیس یاد کرده است[۳].
ابوحیان این اثر را در فاصله سالهای 360 تا 390 ق جمعآوری کرده است. نکته قابل بررسی در المقابسات آن است که معلوم نیست آیا ابوحیان در نقل این مجالس امانتدار بوده و یا اینکه بعضی مذاکرات و مباحث این کتاب را به ابتکار خود نگاشته است. بااینهمه وی نماینده صادقی از حال و هوای محافل فلسفی آن روزگار است. در این کتاب، ابوحیان همچون افلاطون که محاورات سقراط را (به عبارت بهتر محاوراتی از قول سقراط را) به قلم آورده، خواننده را با نظریات گوناگون درباره یک مسئله آشنا میکند و در بیشتر موارد -بدون آنکه خود داوری کند و رأیی خاص را برگزیند- امر انتخاب را به عهده خواننده میگذارد[۴].
ابوحیان با چیرگی و توانایی، پیچیدهترین مسائل فلسفی کتاب را در پوششی از الفاظ زیبا و عبارات ادبی بیان نموده است و اگر در کتاب دیگرش الإمتاع و المؤانسة آنجا که به ادب مشغول است، از فلسفه نیز غافل نیست، در المقابسات که به فلسفه میپردازد، از بیان الفاظ ادبی دور نمانده است. درباره این اثر مطالعات زیادی از سوی محققان غربی و اسلامی صورت گرفته، ولی هنوز زمینههای بکر تحقیقی درباره این کتاب فراوان است[۵].
بهعنوان نمونه نویسنده در مقابسه پنجم کتاب این سؤال را از ابوبکر قومسی پرسیده است: معنای اینکه میگویند که این زمان از این زمان شریفتر است؛ و این مکان افضل از این مکان است؛ و این انسان شریفتر از آن انسان است چیست؟ قومسی پس از توضیح دو سؤال او در رابطه با شرافت انسانی چنین مینویسد: اما هیچ انسانی از جهت تعریفش که حیات و نطق و مرگ است بر انسان دیگر شرافت ندارد؛ چراکه تعریف همه انسانها یکی است؛ اما از جهت اختیار و ایثار و اکتساب به لحاظ صفات نفسانیش و نفعی که برای دیگران دارد، برخی بر برخی شرافت دارند[۶].
وضعیت کتاب
در پاورقیهای کتاب، اختلاف نسخ، معرفی برخی اعلام و بعضی ارجاعات آمده است.
در انتهای اثر فهارس تصاویر، مطالب، تراجم و تعلیقات، اسامی اعلام، کتب، شهرها و مکانها ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- آذرشب، فرشته، احوال و آثار فیلسوف ادیب ابوحیان توحیدی، پایگاه مجلات تخصصی نور: کیهان فرهنگی، دی و بهمن 1384، شماره 231و232، صفحه 54 تا 57.
- زکاوتی قراگزلو، علیرضا، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378.