شش رساله کهن پزشکی
شش رساله کهن پزشکی، مجموعهای است شامل شش رساله قدیمی در موضوع پزشکی که با مقدمات و تصحیح یوسفبیگ باباپور عرضه شده است.
نام کتاب | شش رساله کهن پزشکی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | صلاح الصحاح في حفظ الصحه
الفراست معرفت اشجار و خواص نباتات جوامع کتاب جالينوس في الأمراض الحادثة في العين حفظ الصحة خواص عرق گوگرد منسوب به امير المومنين علي(ع) (مستفاد از حديثي از آن حضرت) |
پدیدآورندگان | بيگباباپور، يوسف (گردآورنده)
جالينوس (نويسنده) افضلالدين کرماني، احمد بن حامد (نويسنده) افلاطون (نويسنده) |
زبان | فارسی عربي |
کد کنگره | R 128/3 /ب93 ش5* |
موضوع | پزشکي - متون قديمی تا قرن 14
پزشکي اسلامي - متون قديمی تا قرن 14 پزشکي سنتي - متون قديمی تا قرن 14 |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1390ش , 2011م , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19279AUTOMATIONCODE |
اهمیت طب سنتی و ضرورت جایگزینی داروهای گیاهی و حیوانی و معدنی بهجای مواد شیمیایی و مصنوعی برای تضمین سلامت جامعه بشری و لزوم در دسترس قرار گرفتن مواد اولیه و دستورالعملهای استفاده از این داروها برای مردم و جامعه پزشکی، انگیزه گردآوری و تدوین اثر حاضر بوده است[۱].
ساختار
کتاب با دیباچهای از دکتر محسن ناصری و پیشگفتار مختصری از مصحح آغاز شده است. متن اثر، حاوی شش رساله میباشد. در ابتدای هر رساله نیز مقدمه کوتاهی از مصحح در توضیح آن رساله، آمده است.
هرچند سعی مصحح بر گردآوری و تصحیح متون پزشکی بوده، اما در بین رسالههاى این مجموعه، رسالهاى است منسوب به افلاطون در قیافهشناسى و روانشناسى رفتارى که در اصطلاح قدما علم فراست نامیده مىشود. با توجه به اهمیت موضوعى این رساله و اینکه بهندرت رسایلى با این موضوع وجود دارد، این رساله نیز در ضمن این مجموعه گنجانده شده است[۲].
گزارش محتوا
در پیشگفتار مصحح، به موضوع کتاب و اهمیت طب سنتی اشاره شده است[۳].
رسالههای گردآوریشده در این مجموعه، به ترتیب عبارتند از: الف)- «صلاح الصحاح في حفظ الصحة»، نگاشته افضلالدین ابوحامد احمد بن حامد کرمانی (متوفی پس از 615ق). این رساله، تنها اثر طبى افضلالدین است که نوعى تعلیم بهداشت فردى و پیشگیرى از بیمارىها محسوب مىشود و به احتمال زیاد، اولین رساله مستقل فارسی در بهداشت فردی و حفظ صحت است[۴].
این رساله، در پیشگیری از بیماریها و در واقع تعلیم بهداشت به معنای امروزی بوده و نکته قابل توجه آن است که هفتصد سال پیش، نویسنده به این نکته اشاره دارد که: «پیشگیری مهمتر از معالجه است». وی در اینباره، چنین گفته است: «حفظ صحت یک نیمه از جزو عمل است از علم طب و نیمه دیگر، علاج بیماران است»[۵].
این رساله، دارای چهار مقاله به شرح زیر است: مقاله اول: مشتمل بر سه فصل به شرح زیر، در حفظ صحت کلی بدن میباشد:
- در وصایاى کلمات حکما و آنچه در باب حفظ صحت گفتهاند.
- در اصلاح امور غیر طبیعى که آن را طبیبان ضرورى خوانده و نویسنده با این تعبیر، از آن یاد کرده است: «...و آن هواست که گرد مردم درآمده است و مأکول و مشروب و حرکت و سکون از استفراغ و استخفاف و خواب و بیدارى و اعراض نفسانى چون شادى و غم و امن و ترس».
- در حفظ صحت بهحسب سن انسان که از آن به «تدبیر طفلان و جوانان و کهول و مشایخ» تعبیر شده است.
مقاله دوم: در حفظ صحت بهحسب فصول چهارگانه سال. مقاله سوم: در سیزده فصل، در حفظ صحت اندامها. مقاله چهارم: در یاد کردن بعضى از شرابها و معجونها و داروهاى سبک و مختصر که در حفظ صحت بدن استفاده شده و ذکر آنچه برای قوت مردى سودمند بوده و اموری پیرامون آبستنی و بارداری[۶].
این رساله در سال 1311ش، توسط علیمحمد عامری نائینی، بهضمیمه کتاب «عقد العلی للموقف الأعلی» اثر خود ابوحامد کرمانی، به چاپ رسیده است.
ب)- «الفراست»: رساله حاضر که در نوع خود، چه از حیث محتوایى و چه از حیث تعدد نسخه، بىنظیر و منحصربهفرد است، یکى از آثار منسوب به افلاطون است که درباره صورتشناسى افراد و دلالت کیفیات ظاهرى بر حالات درونى و رفتارى بحث مىکند. در این رساله از ده حالت و کیفیت ظاهرى، اعم از: آواز، الوان (رنگ پوست)، بالا (قد و قامت)، موى، رفتن، خنده، اعضا، ابرو، چشم و بینى، بحث شده که دارندگان حالات مختلف هریک از این موارد را به رفتارها و اخلاقهاى گوناگون نسبت داده است[۷].
در تعریف علم فراست گفتهاند که «علمى است که از صورت، پى به سیرت برند» و آن را شاخهاى از علم روانشناسى دانستهاند. در سیر تاریخ علوم، تقریبا آثارى با این عنوان و محتوا، بسیار اندک و انگشتشمار است و اگر هم باشد، در حد یک رساله چند صفحهاى و مختصر است و اثر حاضر که رسالهاى است کوتاه و منسوب به افلاطون، پیش از سده دهم هجرى توسط فردى ناشناس به فارسى ترجمه شده است[۸].
در میان آثار منسوب یا اصیل افلاطونى، مىتوان گفت که در کتب طراز اول تاریخ علم، به چنین اثرى از وى اشاره نشده است. در میان کتب طبى مترجم از وى که فؤاد سزگین سه مورد از آن را یاد کرده است نیز چنین مباحثى به چشم نمىخورد[۹].
ج)- «معرفت اشجار و خواص نباتات»: از نویسندهای است ناشناخته. در میان رسایل موجود در باب علم کیمیا، به آثارى برمىخوریم که صرفا به اکسیرها پرداختهاند (اکسیر، در اصطلاح کیمیاگران، جوهر گدازنده و آمیزنده و کاملکننده که ماهیت جسم را تغییر دهد؛ یعنى جیوه را نقره و مس را طلا کند). یکى از این رسایل که به شرح چهل گیاه اکسیرى و خاصیت کیمیایى آنها پرداخته است، رساله حاضر بوده که از مؤلف آن در ضمن رساله، هیچ یادى نشده است. البته نام رساله نیز صراحتا ذکر نشده است و عنوان مذکور بیشتر نشانگر محتواى آن است[۱۰].
این رساله مجموعا سى و نه گیاه را توضیح مىدهد. بدینگونه که اول نام گیاه و مشخصات فیزیکى آن را ذکر مىکند، سپس نحوه به دست آوردن آن را مىگوید و بعد چگونگى بهکارگیرى آن در عمل کیمیایى را شرح مىدهد[۱۱].
د)- «جوامع كتاب جالينوس في الأمراض الحادثة في العين»، اثر جالینوس بوده که توسط حنین بن اسحاق، به عربی ترجمه شده است.
ابن ابىاصیبعه، کلیه اخبار مربوط به جالینوس را گرد آورده است که ضمن آن در برخى موارد از منابع پزشکى ازدسترفته بهره مىگیرد و اطلاعاتى مربوط به زندگى او از نوشتههاى پزشکى استخراج مىکند. از حنین بن اسحاق رسالهاى باقى مانده که آن را به على بن یحیى نوشته و در آن آثار جالینوس را که به زبان سریانى و عربى ترجمه شده، یاد کرده است. این رساله قدیمترین فهرست اسلامى موجود و درعینحال نخستین کتابى است که اسلوب و روش ترجمه در اسلام در آن بهطور دقیق و علمى ثبت و ضبط شده است. حنین در رساله مزبور، به دو کتاب جالینوس در زمینه چشمپزشکى اشاره کرده است که یکى «في تشريح العين» است که داراى یک مقاله و جزو آثار منسوب به جالینوس محسوب مىشود و دیگرى «في دلائل علل العين» (در نشانههاى بیمارىهاى چشم) که آن هم در یک مقاله است و جالینوس آن را در روزگار جوانى براى یک پسر کحالى نوشته و طى آن بیماریهایى که در هریک از طبقات چشم است، خلاصه کرده و نشانههاى آن را توصیف کرده است. اما رساله حاضر، غیر از دو کتاب مزبور است که حنین بدان اشارهاى نکرده است. این کتاب اصلا ویرایشى است بدون نام مؤلف که به دست ما رسیده و شاید حاوى قسمت بزرگى از این اثر باشد[۱۲].
ه)- «حفظ الصحة»: یکى از رسایل منحصربهفرد از نویسندهای گمنام است که توسط اکبرمیرزا ملقب به صارمالدوله در سال 1344ش، به کتابخانه عمومی اصفهان اهدا شده و اصلا بهخاطر ظلالسلطان و خطاب به وى نوشته شده و حاوى مطالب سودمند و مفیدى است که رعایت آنها براى تداوم سلامتى بسیار ضرورى است و امروزه نیز مىتوان به برخى از آنها اعتنا و عمل نمود[۱۳].
آنچه از ضمن رساله مستفاد مىشود این است که مؤلف فردى معتقد و شیعهمذهب و بسیار مراعى آداب است. او در این رساله در دو جا از آثار دیگر خود نام مىبرد که در مضامین اعتقادى و اخلاقى مىباشند. یکى در ضمن مقدمه که از دو کتاب فارسى خود یاد کرده است که به نامهاى «ذخيرة المعاد» و «عنوان الكلام» مىباشند؛ همچنین در یک جا در ضمن متن به کتاب دیگر خود با عنوان «آداب الشريعة» اشاره مىکند[۱۴].
و)- «خواص عرق گوگرد منسوب به امیرالمؤمنین(ع)»، رسالهای است از مؤلفی ناشناخته. این رساله، در ردیف آثار طبى است که امروزه با عنوان «طب الأئمة» از آنها یاد مىکنیم. موضوع رساله درباره خواص متعدد محلولى است که از گوگرد، یا به اصطلاح قدما «کبریت» به دست مىآید و به عرق گوگرد موسوم است[۱۵].
مؤلف از قول امیرالمؤمنین(ع)، هزارویک خاصیت براى عرق گوگرد متذکر مىشود و اشاره مىکند که فقط این بیست و چند مورد مذکور در میان مردم معمول و مرسوم است و مابقى را به دلیل نامستعمل و ناشناخته بودن در بین مردم و ضیق وقت صرف نظر مىکند[۱۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع [۱۷]، به توضیحات مصحح پیرامون متن نسخه، پرداخته شده است[۱۸].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- کرمانی، احمد بن حامد، «عقدالعلی للموقف الأعلی بهضمیمه رساله صلاح الصحاح»، تصحیح علیمحمد عامری نائینی، دانشگاه تهران، تهران، 1311ش.