الجامع في الأدوية المفردة
الجامع فيی الأدوية المفردة، مشهورترین و معروفترین اثر عبدالله بن احمد، معروف به ابن بیطار، بزرگترین دایرةالمعارف داروشناسی باقیمانده از قرون وسطی بشمار میرود[۱].
نام کتاب | الجامع في الأدوية المفردة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | کتاب الجامع في الادويه المفرده |
پدیدآورندگان | ابن بیطار، عبدالله بن احمد (نويسنده)
اصفهانی، محمدمهدی (مقدمهنويس ) |
زبان | عربي |
کد کنگره | RIS 417 /ج2 |
موضوع | پزشکي اسلامي - متون قديمي تا قرن 14
گياهان دارويي - متون قديمي تا قرن 14 |
ناشر | دانشگاه علوم پزشكي ايران، موسسه مطالعات تاريخ پزشکي، طب اسلامي و مکمل |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1387ش , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19314AUTOMATIONCODE |
این کتاب به اسمهای دیگری همچون «الجامع لمفردات الأدوية و الأغذية» و «الجامع في الطب» نیز شناخته میشود[۲].
ابن بیطار این اثر را به درخواست ملک صالح نجمالدین ایوب، پادشاه مصر (حکومت: ۶۰۳-۶۱۵ق) به رشته تحریر درآورده است[۳].
در بیان اهمیت کتاب، میتوان به این نکته اشاره نمود که این اثر، تأثیر فراوانی در داروشناسی مشرق اسلامی و غیر اسلامی داشته است[۴].
ساختار
کتاب با دیباچهای از محمدمهدی اصفهانی و مقدمه نویسنده آغاز شده است.
در این تألیف، به ترتیب حروف الفبا، حدود ۱۴۰۰ دارو و خوراکی ساده گیاهی و معدنی و جانوری با استناد به بیش از ۱۵۰ مأخذ و با استفاده از تجربهها و مشاهدههای شخصی توصیف شده است[۵].
گزارش محتوا
دیباچه، شرح حال مختصری از نویسنده بوده و در مقدمه نویسنده، به موضوع و برخی ویژگیهای کتاب، اشاره شده است[۶].
مهمترین شاخصها و ویژگیهای کتاب عبارتند از: الف)- تنظیم بر اساس حروف الفبا: با این روش، دستیابی به نام داروی مورد نظر برای خواننده آسان میشود. نویسنده در چینش واژگان کتاب، تنها حروف اول و دوم را مد نظر قرار داده است و ترتیبی در حروف دیگر دیده نمیشود[۷]. ب)- معرفی واژگانی دارو: نویسنده معمولا در همان آغاز معرفی دارو، اصالت زبانی واژه و معنای آن را بیان میکند. روش معمول وی در این قسمت، استفاده از جملههای اسمیه با خبر مفرد بوده است. وی همچنین در بسیاری از موارد، به بیان علت نامگذاری داروها میپردازد. روش غالب وی در این قسمت، استفاده از «لام تعلیل» میباشد. این لام در زبان عربی، یکی از روشهایی است که برای بیان علت به کار گرفته میشود. ابن بیطار معمولاً قبل از لام تعلیل از فعل «سمي» (نامیده شده) و مشتقات آن استفاده میکند[۸]. ج)- شرح محل رویش گیاه: نویسنده در این قسمت به بیان منطقه جغرافیایی رویش گیاه میپردازد؛ وی برای بیان مکان رویش گیاه، اغلب از حرف جر «باء» در معنای ظرفیه و همچنین حرف جر «في» استفاده میکند؛ هر دوی این حروف در زبان عربی برای زمان و یا مکان کاربرد دارد. نویسنده همچنین برای بیان مکان رویش، معمولاً از جمع مکسر و برای بیان ویژگی این مکانها از صفت مفرد مؤنث استفاده میکند؛ زیرا در دستور زبان عربی برای واژگان غیر عاقلی که جمع بسته شدهاند، صفت مفرد مؤنث آورده میشود[۹]. د)- بیان طبیعت گیاه: ابن بیطار برای بیان طبع حاکم بر گیاه، غالباً از جملات اسمیه کوتاه استفاده میکند. وی برای بیان گرمی، سردی، خشکی و تری گیاه، گاهی به بیان درجه دقیق آن میپردازد. نوع خبر نیز در اینگونه جملهها، معمولاً مفرد و یا شبه جمله (جار و مجرور) است[۱۰]. ه)- توصیف دقیق شکل گیاه: یکی از ویژگیهای بارز کتاب، توصیفهای دقیق و جزئی است. این مسئله باعث ایجاد برخی از موارد سبکی خاص شده است، از جمله:
- استفاده از رنگها: بیان دقیق رنگ گیاه، یکی از جزئیاتی است که باعث مجسم شدن تصویر گیاه در ذهن خواننده میشود. این توصیفها بهقدری دقیق است که نویسنده گاهی بهتفکیک به بیان رنگ اجزای مختلف گیاه از قبیل برگ، گل، شاخه، ریشه و... میپردازد؛ نویسنده همچون دانشمندان پیشین خود، از ترکیب «مائل إلی» و مشتقات آن برای بیان رنگ گیاه بهره میگیرد[۱۱].
- کاربرد حرف عطف «و» در سطح وسیع: نویسنده برای روشن شدن مطلب، توضیحات زیادی را ارائه داده و بیشتر جملات خود را با حرف عطف «و» به هم پیوند میدهد[۱۲].
- استفاده از خبر مقدم «له»: کاربرد «له» در زبان عربی یکی از شیوههای رایج برای بیان گونههایی از تقسیمبندی میباشد. در این کتاب نویسنده در سطح وسیعی از «له» برای بیان شرح و توصیف جزءبهجزء گیاه از قبیل برگ و میوه و دانه و ریشه و ساقه و... استفاده میکند. این کاربرد بهگونهای است که خواننده میتواند برای فهم قسمتهای گوناگون قبل از هر «له» در ذهن خود علامتی به معنای اتمام گذاشته و با این روش به تقسیمبندی نویسنده دست یابد[۱۳].
- استفاده فراوان از ترکیبهای وصفی (مفرد/ جمله): در زبان عربی صفت در دو شکل به کار گرفته میشود: یا یک کلمه است (مفرد) یا یک جمله کامل است (جمله). گاهی مواقع بعد از اسم نکره، شبه جمله میآید که در حکم صفت جمله است. شبه جمله گاهی بهصورت جار و مجرور و گاهی بهصورت ظرف به کار میرود. در این کتاب به دلیل اقتضای حال که توصیف دقیق شکل گیاه است، از همه انواع صفت استفاده شده است[۱۴].
- بیان انواع گوناگون گیاه: نویسنده در این روش ابتدا تعداد گونههای گیاه را بیان میکند و سپس یکییکی آنها را شرح میدهد. این روش از نوع تکرار کلماتی که در ابتدای کلام آمده بهخوبی مشخص میشود[۱۵].
و)- مقایسه گیاه با گیاهان مشابه: این روش، روشی سودمند برای پیشگیری از اشتباه خواننده در تشخیص یک گیاه از بین گیاهان مشابه است. در این قسمت از روشهای زیر استفاده شده است:
- کاربرد فراوان افعل التفضیل؛
- کاربرد فراوان اسلوب «بیان شباهت + إلّا أنّه [غير أنّه] + بیان تفاوت»؛
- استفاده فراوان از اسلوب تشبیه[۱۶].
ز)- بیان خواص دارو: این بخش، یکی از مهمترین قسمتهای کتاب است. نویسنده در بیان مطالب این قسمت از شیوههای زیر بهره گرفته است:
- کاربرد فراوان اذای شرطیه؛
- استفاده از فعل مضارع (لفظی و معنوی)؛ اقتضای حاکم بر این کتاب مبنی بر بیان خواص دارو، دلیل فراوانی فعل مضارع بر ماضی در آن است؛ زیرا نویسنده در واقع دستورالعملهایی را به خواننده ارائه میدهد و شرح اینگونه دستورالعملها با فعل ماضی امکانپذیر نیست.
- استفاده از ترکیب «نافع من» و مشتقات آن همچون «نفع من و ينفع من» و گاهی «صالح لـ». این اصطلاح در کتاب تنها برای بیان فواید یک دارو و برای بهبود بیماری یا درد به کار گرفته شده است.
- کاربرد فراوان مفعول مطلق برای تأکید فعل یا بیان نوع فعل یا تعداد فعل[۱۷].
ح)- روش مصرف دارو: نویسنده در این بخش، از شیوه نوشتاری مخصوصی استفاده میکند. شیوههای غالب در این بخش عبارتند از:
- شکل دارویی: نویسنده برای نشان دادن شکل مصرفی دارو معمولا از «حال» استفاده میکند.
- میزان مصرفی دارو: در این قسمت نویسنده بهصورت دقیق ذکر میکند که هر دارو باید تا چند روز و هر روز به چه میزان مصرف شود[۱۸].
ط)- بیان اشتباه دیگران و رد آنها: نویسنده در موارد فراوانی به بیان خطاهای برخی از افراد درباره گیاهان و یا روش استفاده از آنها میپردازد و با بیان علت، آنها را رد و یا تصحیح میکند[۱۹]. ی)- نقل قولها: نقل قولها در کتاب ابن بیطار بسیار فراوان است. نویسنده کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی» چنین بیان میدارد که: «یکی از فواید این کتاب معرفی تألیفاتی است که ابن بیطار مطالبی از آنها نقل کرده است؛ مثلا آثار شریف ادریسی، ماسرجویه، مسیح (عیسی) بن حکم، ابن ماسه، اسحاق بن عمران و حامد بن سمجون که گویا اصل آنها از بین رفته است. از حدود ۱۵۰ مؤلفی که ابن بیطار نام برده، کمابیش بیست تن یونانی و بقیه عرب، عرب - اسپانیایی، ایرانی، سریانی، کلدانی، هندی و جز آن هستند. تأمل در این نقل قولها نشان میدهد ابن بیطار درعینحال که با دقتی بالا سعی در رعایت امانت داشته و تمام مطالبی که از دیگران است را با ذکر منبع بیان میکند، بااینحال تمام نقلها غیر مستقیم است؛ زیرا سبک کلی حاکم بر کتاب در نقل قولها نیز ثابت است و تغییر نمیکند[۲۰].
وضعیت کتاب
کتاب، فاقد فهرست و پاورقی است.
پانویس
- ↑ ر.ک: کیانی، حسین؛ زارع، منیژه، 1393، ص49
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان
- ↑ دیباچه و مقدمه، ص3-5
- ↑ ر.ک: کیانی، حسین؛ زارع، منیژه، 1393، ص50
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص51-52
- ↑ ر.ک: همان، ص52
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص53
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص54
- ↑ ر.ک: همان، ص55-56
- ↑ همان، ص57
- ↑ همان
- ↑ همان
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- کیانی، حسین؛ زارع، منیژه، «بررسی شیوهی بیان و سبک نوشتاری کتاب «الجامع في الأدوية المفردة»»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: طب سنتی اسلام و ایران، شماره 1 علمی - پژوهشی، بهار 1393، سال پنجم (14 صفحه، از 47 تا 60)، به آدرس:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1083839