وهب بن منبه


وهب بن منبه، يكى از مورخان و راويان قصص امت‌هاى گذشته در صدر اسلام است كه اطلاعات چندانى از زندگى‌اش در دست نيست. وى به شكل گسترده‌اى به نقل روايات و قصص امت‌هاى گذشته كه اصطلاحا اسرائيليات گفته مى‌شود، پرداخته و به همين علت نيز مشهور گرديده است. آثار زيادى به او نسبت داده شده كه البته در صحت انتساب آن‌ها به او اختلاف نظر وجود دارد.

وهب بن منبه
نام وهب بن منبه
نام های دیگر اب‍ن‌ م‍ن‍ب‍ه‌، وه‍ب

وه‍ب‌ ب‍ن‌ م‍ن‍ب‍ه‌ الاب‍ن‍اوی‌ ال‍ص‍ن‍ع‍ان‍ی‌ ال‍ذم‍اری‌

نام پدر
متولد
محل تولد
رحلت 114 هـ.ق
اساتید
برخی آثار
کد مولف AUTHORCODE6622AUTHORCODE

مورخان اسلامى درباره او و وثاقتش اتفاق نظر ندارند و مخصوصا شيعيان ديدگاه تندى را نسبت به او دنبال مى‌كنند، اما در عين حال، اسرائيليات او به طور گسترده‌اى وارد تاريخ اسلامى اعم از شيعه و سنى گرديده و مورد استناد قرار گرفته است.

مشهورترين سخن اين است كه او در سال 34ق مصادف با سال آخر خلافت عثمان، در صنعا از نواحى يمن متولد شده است. اما در عين حال، طبرى از واقدى روايت كرده كه وهب در سال 10ق به دست وبر بن يحنس در يمن مسلمان شده و يكى از دو نفرى بوده كه در آن‌جا به جمع قرآن پرداخته است. اين روايت ظاهرا صحيح به نظر نمى‌رسد.

گفته شده است كه او از ابنا يعنى ايرانى‌نژادان يمن بوده است. ابن حجر عسقلانى اصل و نسب او را از خراسان و از اهالى هرات مى‌داند كه خسروپرويز او را از هرات به يمن فرستاد كه البته اين مطلب، قابل بحث و بررسى است. همانند ديگر جنبه‌هاى شخصيتى وى، درباره زمان و چگونگى مرگ او نيز اتفاق نظر وجود ندارد. مسعودى در مروج الذهب مى‌نويسد: تاريخ‌نويسان را درباره وفات وهب بن منبه كه كنيه اش ابوعبدالله بود، مختلف يافتم. بعضى سال وفات او را صد و چهارم و به قولى صد و دهم دانسته‌اند و بعضى ديگر گفته‌اند: به سال صد و شانزدهم به صنعا، در نود سالگى درگذشت.

در بسيارى از كتاب‌هاى رجال اهل سنت، از او تعريف و تمجيد شده و حتى احاديثى از قول پيامبر اكرم(ص) در برترى و فضيلت او نقل گرديده است. از آن جمله است كه پيامبر فرمود:"دو مرد در امت من خواهند بود. يكى از آن‌ها وهب است كه حكمت به او ارزانى مى‌شود و ديگرى غيلان كه فتنه و شر او براى اين امت از فتنه شيطان شديدتر است." همچنين نقل شده كه او بيست سال بين نماز عشا و نماز صبح وضو نگرفت و شب‌ها بيدار بود. علاوه بر اين‌ها در بسيارى از كتب اهل سنت با القابى مانند تابعى جليل،صالح، عابد، صادق و ثقه از او ياد شده است.

اما در مقابل، اكثر شيعيان و برخى از اهل سنت او را فردى ضعيف و غير ثقه دانسته‌اند كه با مكر و حيله، خويش را به عنوان عالم‌ترين افراد قبل از خود معرفى كرده و صحابه را فريب داده است. از جمله مخالفان او كه اهل سنت نيز به آن اشاره كرده‌اند، عمرو بن على الفلاس مى‌باشد. در بيان عدم توثيق او گفته شده است: در هنگامى كه روايت حديث پيامبر(ص) ممنوع بود، او بر منبر هرگونه خبر و مطلبى را از پيامبران و امت‌هاى گذشته نقل كرد و اسرائيليات را در جهان اسلام رواج داد.

ابن نديم معتقد است كه وهب از اهل كتاب بوده، زيرا او اولين كسى است كه به تدوين اخبار پيامبران بنى اسرائيل پرداخت. اين مطلب صحيح به نظر نمى‌رسد، بلكه احتمال مى‌رود كه به سبب مراودات زياد او با اهل كتاب، اين انتساب به او صورت گرفته باشد، چرا كه اكثر منابع، او را از مسلمانان و تابعين معرفى مى‌كنند و انتصاب او به قضاوت صنعا از سوى عمر بن عبدالعزيز، گواه ديگرى بر عدم صحت اين موضوع است. تنها عقيده كلامى كه به او نسبت داده شده است، اعتقاد او به جبر است، پس از آن‌كه كتابى در زمينه "قدر" نوشته و از تأليف آن پشيمان گشته است.

در اين زمينه از او روايت شده است كه:"من نود و دو كتاب خوانده‌ام كه همه از آسمان نازل شده‌اند. هفتاد و دو عدد از آن‌ها از كنيسه‌ها و در بين مردم بوده و بيست عدد آن‌ها را جز اندكى نمى‌دانند. من در تمام اين كتاب‌ها اينگونه يافتم كه هر كس براى خود اندكى اختيار قائل باشد، او بدون شك كافر شده است."

آثار

آثار بسيارى به او نسبت داده‌اند كه در منابع مختلف به آن‌ها اشاره شده يا مطالبى از آن‌ها نقل قول شده است. در مورد اصالت آثارى كه به وى نسبت داده شده، اختلاف نظر وجود دارد. برخى قائل هستند كه از ابتدا به آثار وهب ظن اضافاتى الحاق شده و در طى زمان، اين اضافات به صورت‌هاى منظم در آمده است. مهم‌ترين اين كتاب‌ها كه در منابع ذكر شده‌اند، به قرار زير است:

قصص الانبياء، كتاب الاسرائيليات، كتاب القدر،فتوح وهب، مغازى رسول الله(ص)، كتاب الملوك المتوجه الى اليمن، قصص الاخيار، المبتدا.


وابسته‌ها

التيجان في ملوک حمير