قرآن مجید (ترجمه آیتی)
«ترجمه قرآن (آيتى)»، از جمله ترجمههاى معاصر از قرآن كريم به قلم آقاى عبدالمحمد آيتى است. در ميان ترجمههاى موجود از قرآن كريم، ترجمه آقاى عبدالمحمد آيتى، از امتيازات خاصى برخوردار است و اثرى است كه ارزش ادبى فراوانى داشته و از جمله آثار ماندنى و جاويدان بشمار مىرود. سلامت و استحكام جملهبندى و پرهيز از سرهنويسى فارسى و عربىگرايى افراطى و دورى از هرگونه حشو و زوائد، از ويژگىهاى اين ترجمه ارزشمند است (كوشا، محمدعلى، ص 22).
نام کتاب | قرآن مجید |
---|---|
نام های دیگر کتاب | قرآن. فارسی - عربی |
پدیدآورندگان | فضائلی، حبیب الله (خطاط)
آیتی، عبدالمحمد (مترجم) |
زبان | فارسی
عربی |
کد کنگره | BP 59/66 /آ9 1374 |
موضوع | قرآن - ترجمهها |
ناشر | صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، انتشارات سروش |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1392 هـ.ش یا 1434 هـ.ق یا 2013 م |
کد اتوماسیون | 2066 |
اين ترجمه، در مقايسه با ترجمههاى پيشين و گاه معاصر، مزاياى بسيارى دارد، غالبا معادلهاى بسيار زيبايى براى كلمات موجود در قرآن، انتخاب كرده، از جمله: واژه «پيروزمند» كه براى ترجمه «عزيز» به كار گرفته است. پيروزمند به كسى گفته مىشود كه از هر صحنهاى پيروز بيرون بيايد، وقتى به معنى عزيز توجه مىكنيم، زيبايى و تناسب اين معادل، آشكارتر مىشود. روانى ترجمه و نيز توجه به تعادل ساختارى ترجمه ايشان، گاه با روش «ترجمه ارتباطى» عبارتى را كه در فارسى معادل پيامى دارد، ترجمه مىكند و آنجا كه «ترجمه معنايى» بهتر است، از اين روش استفاده مىكند و اينها دستاورد طبيعى تلاش مترجم در ترجمه «معلقات سبع» و «تاريخ ادبيات عرب» و تجربيات ديگر علمى - ادبى است (علوىنژاد، سيد حيدر، ص 253).
اما موارد قابل تأمل و تصحيح در اين ترجمه را مىتوان در سطور زير، بررسى نمود. تجربه نشان داده است كه حتى متنهاى ادبى و معمولى، وقتى از فنون فصاحت و بلاغت استفاده و مضامينى را با بيان هنرى القا مىكنند، ظرافتهايشان ديريابند و گاه از نظر مخفى مىمانند، چه رسد به قرآن كه اعجاز بيانى است و گاه در يك آيه آن، وجوه مختلف هنرى وجود دارد. با توجه به اين نكته، شايد هيچ فردى بهتنهايى نتواند از عهده ترجمه قرآن، با حفظ تمامى اين جهات و در حد امكان فرايند ترجمه و ظرفيت زبان فارسى برآيد. به همين سبب همواره خللها و اشكالهايى را مىتوان در تمام ترجمههاى فردى يافت. موارد قابل تأمل و تصحيح در اين ترجمه را مىتوان در مؤلفههاى زير، بررسى نمود:
1. ناديده گرفتن ارتباط ساختارى: در قرآن كريم، گاه مطالبى تكرار مىشود. اين تكرارها در هر جايى متناسب با موضوع سخن، در ساختار معنايى خاصى قرار مىگيرد؛ مثلا گاهى داستان موسى(ع) براى دلدارى به پيامبر(ص) و گاه براى تذكر به يهود معاصر پيامبر(ع) در مدينه مىآيد كه در فرازهاى اول، آيات معمولا با تصريح و در آيات بعدى، با ارجاع و عطف به فصل سابق بيان مىشود. ناديده گرفتن اين مطلب، گاه ارتباط را قطع و گاه آن را مغشوش مىكند. موارد ديگرى هم هست كه آيات به فراز اول توجه دارد و با تكيه به مفاهيم ارائهشده در فراز اول است كه آيات، معناى روشن مىيابند. از جمله موارد حذف ارتباط، عبارتند از: «و إذ ابتلى إبراهيم ربه بكلمات فأتمهنّ قال... و إذ جعلنا... و إذ قال إبراهيم... و إذ يرفع...» (بقره / 124 - 127). آيه اول (124) عطف است به آيه (122) (يا بني إسرائيل اذكروا...) كه خطاب است به بنى اسرائيل: ياد كنيد نعمت مرا نسبت به خود و به ياد آريد وقتى را كه ابراهيم(ع) را پروردگارش آزمود و موارد بعدى، عطف به اين آيه است. بديهى است كه فعل جمله معطوفعليه، در جمله معطوف، تكرار مىشود (همان، ص 254).
در ترجمه استاد آيتى، نهتنها آن فعل ناديده گرفته شده است، كه حتى كلمه «إذ» هم از آيه حذف شده و در نتيجه ارتباط آيات قطع شده، ارتباط خاصى كه روش بيانى قرآن است؛ يعنى همان تكيه بر بعد هدايتى حوادث و نشانهها و ارتباط خاص ميان اين تذكر و آن سرگذشتها. با حذف اين رابطهها، خواننده ترجمه، خود را در برابر مطالبى بريده از يكديگر و بىتناسب با هم مىبيند (همان، ص 255).
در آيه 52 سوره بقره نيز همين مشكل بهگونه ديگر وجود دارد و حذف «من بعد ذلك» از ترجمه آيه، رابطه را قطع كرده است (همان).
2. ايجاد ارتباطهاى بىمورد:
«و لتجدنّهم أحرص الناس على حيوة و من الذين أشركوا يود أحدهم...» (بقره / 96) (آنان را از مردم ديگر، حتى مشكران، به زندگانى اين جهانى حريصتر خواهى يافت و بعضى از كافران دوست دارند...). مرجع ضمير جمع مذكر در «لتجدنهم» و «أحدهم» كيانند؟ بايد آيات قبل را ديد. از آيه 83 و بهخصوص آيات 90 به بعد، بهطور كلى روى سخن با يهوديان است و گاه سخن در مورد آنان. در ترجمه اول آيه، ضمير مبهم گذاشته شده و مرجع آن مشخص نشده است. اين شايد اشكالى نداشته باشد و ضمير دوم، كه با ضمير اول هممرجع است، به كافران ارجاع شده و در نتيجه يك ارتباط حذف شده و ارتباط ديگرى كه وجود نداشته، برقرار گشته است (همان).
3. حذف كلمه ربط:
گاه بين دو قسمت يك جمله بهوسيله حرف خاص ارتباط برقرار شده است؛ مثلا علت و معلول، يا نتيجهگيرى و تفريع، ترتيب زمانى و... با واژههايى چون: «لأن» و «ف» براى علت و معلول يا «ف» براى تفريع و نتيجهگيرى و «ثم» براى ترتيب زمانى بيان شده است. در موارد بسيارى، اين كلمات ربطدهنده در ترجمه ناديده گرفته شدهاند، از جمله: «... ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون» (بقره / 52)؛ (پس گناهانتان را عفو كرديم، شايد كه سپاسگزار باشيد). «پس» ترجمه «ثم» است، «من بعد ذلك» كه اشاره به موضوع عفو دارد، ناديده گرفته شده است. اين اشاره دوباره به موضوع در آيه، بزرگى گناه را مىرساند و رابطه سپاس با عفو گناه به آن بزرگى (گوسالهپرستى) در ترجمه از بين رفته است (همان).
4. افزودنهاى بىمورد:
در مواردى هم براى ايجاد ارتباط، عبارت يا كلمهاى افزوده شده است كه يا استنباط شخصى مترجم است و يا وجهى تفسيرى دارد و اين افزودن، بدون علامت مشخصكننده، (كروشه يا پرانتز) صورت گرفته است؛ با اينكه نكته افزودهشده، امرى مسلم نبوده و قابل خدشه است، از جمله: «و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أن لهم جنات تجري من تحتها الأنهار، كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل و...» (بقره / 25)؛ «به آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، بشارت ده كه برايشان بهشتهايى است كه در آن، نهرها جارى است و هرگاه از ميوههايى برخوردار شوند، گويند: پيش از اين در دنيا، از چنين ميوههايى برخوردار شده بوديم كه...». در اين جمله، تعبير «در دنيا» افزودهاى است كه در آيه وجود ندارد؛ البته ممكن است يكى از وجوه تفسيرى باشد، ولى، اولا: اين افزوده شايد درست نباشد؛ چه، اينكه دو نظريه تفسيرى ديگر در «مجمع البيان» آمده كه قوىتر مىنمايد؛ از جمله: «عالم برزخ» كه احتمال ضعيفى هم نيست؛ ثانيا: وجه تفسيرى استنباط شخصى را بهعنوان مطلب مسلم گرفتن و در ترجمه وارد كردن، اصولا روا نيست؛ ثالثا: اينكه در آيه، منظور از «من قبل» توضيح داده نشده كه اين «قبل از اين»، چه زمانى بوده، برزخ، قيامت يا عالم دنيا؟ جاى توضيحش تفسير است، نه ترجمه، مگر اينكه در پاورقى و بيرون از متن ترجمه آورده شود (همان، ص 256).
5. موارد حذف مفهوم حصر:
در موارد متعددى مفهوم حصر ناديده گرفته شده است، از جمله: «إياك نعبد و إياك نستعين» (فاتحه / 5)؛ «تو را مىپرستيم و تو را يارى مىجوييم»؛ درصورتىكه ترجمه صحيح آن، اين است: «فقط تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوييم» (همان).
6. سهلانگارى در انتخاب معادل براى واژهها و عبارات:
سهلانگارى در انتخاب معادلها، گاه سبب شده است تا جملهاى ناقص ترجمه شود و گاه ناصحيح، از جمله: «و مثل الذين كفروا كمثل الذي ينعق بما لايسمع إلا دعاء و نداء» (بقره / 171)؛ «مثل كافران، مثل حيوانى است كه كسى در گوش او آواز كند و او جز بانگى و آوازى نشنود». در آيه، حذفى وجود دارد، از قسمت دوم خود آيه شريفه هم مىتوان آن را فهميد (همان، ص 259).
فهرست سور، در انتهاى كتاب ذكر گرديده است.
منابع مقاله
1. كوشا، محمدعلى «نقدى بر ترجمه آقاى عبدالمحمد آيتى از قرآن كريم»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: وقف ميراث جاويدان، بهار 1375، شماره 13 (24 صفحه، از 22 تا 45).
2. علوىنژاد، سيد حيدر «نگرشى به ترجمه قرآن استاد آيتى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: پژوهشهاى قرآنى، بهار 1374، شماره 1 (18 صفحه، از 249 تا 266).
پیوندها
مطالعه کتاب قرآن مجید در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور