معجم فقه الجواهر
نام کتاب | معجم فقه الجواهر |
---|---|
نام های دیگر کتاب | معجم فقهی الفبائی و ملخص منهجی مفهرس لکتاب جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام
جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام. تلخیص |
پدیدآورندگان | جمعی از پژوهشگران (محقق)
موسسه دایره المعارف فقه اسلامی (محقق) محقق حلی، جعفر بن حسن (نويسنده) صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 182 /م3 ش40268 |
موضوع | صاحب جواهر، محمد حسن بن باقر، 1200؟ - 1266ق. جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام - فهرست مطالب
صاحب جواهر، محمد حسن بن باقر، 1200؟ - 1266ق. جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام - فهرستها فقه جعفری - قرن 7ق. محقق حلی، جعفر بن حسن، 602 - 676ق. شرایع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام - نقد و تفسیر |
ناشر | مرکز الغدير للدراسات الإسلامية |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1417 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE764AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
معجم فقه الجواهر، معجمى است كه براى تشخيص و تبيين مطالب كتاب گرانسنگ جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، تأليف گرديده و در اختيار پژوهشگران و محققان فقه اهل بيت(ع) قرار گرفته است. اين كتاب، در شش جلد و به زبان عربى، توسط جمعى از مؤلفان، زير نظر آیتالله سيد محمود هاشمى شاهرودى، در مؤسسه دائرة المعارف فقه الاسلامى به رشته تحرير درآمده است.
ساختار
جلد اول، مشتمل بر حروف «الف» و «باء» و جلد دوم، حاوى حروف «تاء»، «ثاء»، «جيم»، «حاء»، «خاء» و «دال» و جلد سوم، متضمن حروف «ذال»، «راء»، «زاى»، «سين»، «شين» و «صاد» و جلد چهارم، در بر گيرنده حروف «ضاد»، «طاء»، «ظاء»، «عين»، «غين»، «فاء» و «قاف» و جلد پنجم، شامل حروف «قاف»، «كاف»، «لام» و «ميم» و جلد ششم، واجد حروف «نون»، «هاء»، «واو» و «ياء» است.
گزارش محتوا
مؤلفين كتاب، براى تيّمن و تبرك جستن از ساحت اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، واژه ائمه را در ابتداى جلد اول آورده و آن را در دو قسمت، يكى در قسمت اسماى ائمه(ع) و تاريخ ولادت و وفيات و محل قبر شريفشان و ديگرى در قسمت احكام خاص ائمه(ع)، تبيين كردهاند.
صاحب جواهر، به مناسبتهاى مختلف، از اسم و نسب و تاريخ ائمه سخن گفته است كه ما به عنوان مثال، به چند مورد از آنها اشاره مىكنيم تا مطلب براى خوانندگان محترم روشن شود: ايشان، در جلد 20، صفحه 89، راجع به نسب امام على(ع) چند جملهاى ذكر كرده كه مناسبتش بحثى است كه در جلد مذكور، راجع به مسائل حج بيان مىكرده و استطراداً در ذيل بحث فضيلت زيارت پيامبر(ع)، از استحباب زيارت فاطمه زهرا(ع)و ائمه(ع) نيز سخن گفته است و در همين جا نسب امام على(ع) را ذكر فرموده است. وى، در همين قسمت، نسب، مولد و مدفن بقيه ائمه(ع) را نيز توضيح داده است.
امّا احكام خاصّ ائمه(ع)، قسمت دوم اين بحث است كه در بيست و يك بخش تبيين گرديده است. اولين موضوعى كه به عنوان حكم خاص ائمه(ع) از ديد جواهر نقل شده، حقيقى بودن اين نكته است كه ائمه(ع) اولاد پيامبر(ص) مىباشند. صاحب جواهر، در جلد 16 جواهر، به نقل از سيد مرتضى و عدهاى ديگر، اولاد دختر را نيز اولاد حساب كرده، مىگويد: آنچه از ابن ادريس در كتاب مواريث نقل شده، ظاهراً اين حكم اجماعى نيز مىباشد.
در باب وقف و ميراث كتاب خلاف مرحوم شيخ طوسى نيز بدين اجماع تصريح شده است. حكم مدعى امامت و شاك در يكى از ائمه(ع) يا منكر ايشان، حكم دشنام دهنده به ائمه(ع)، زيارت ائمه(ع) و گريه كردن بر ائمه(ع) و ذكر مصائب آنها از ديگر احكام اختصاصى اين ذوات مقدسه مىباشد.
صاحب جواهر، به حكم نماز و اختصاصى كه به ائمه(ع) دارد، در سه جا اشاره كرده است: اول، نماز جمعه در زمان حضور و غيبت ائمه(ع)؛ دوم، نماز عيدين در حال حضور و غيبت ايشان و سوم اولويت ائمه(ع) براى خواندن نماز ميّت.
در احكام زكات نيز، ائمه(ع)، پنج مورد اختصاصى دارند كه بعد از موضوع صلات ذكر گرديدهاند. احكام خمس و انفال، مالكيت آنچه به امام(ع) داده مىشود از سلاح، جواهر و نذورات، ائمه(ع) و احكام جهاد، آزاد كردن عبدمكاتب از سهم الرقاب در صورتى كه از پرداخت ما بقى مال الكتابة عاجز باشد، ارث بردن امام از كسى كه وارثى ندارد، اذن امام در ثبوت ولايت قضا، لزوم نصب قاضى توسط امام براى شهرهايى كه قاضى ندارند و... از ديگر احكامى هستند كه مختص به امام معصوم(ع) مىباشند.
آبار، آبق، آجام، آجر، آدر، آدمى، آس، آل بيت، آلة، آمه و... بقيه كلماتى هستند كه بعد از ائمه(ع) ذكر شدهاند. مؤلف، مىگويد: آبار جمع بئر است كه براى مشاهده بايد به همان جا مراجعه شود. آجام، به درختان كثير گفته مىشود كه در جلد 16 جواهر، در ماده انفال بدان اشاره شده است.
آمين، از ديگر كلمات اين حرف است كه در جلد 10 جواهر در باب صلات در حكم گفتن آمين بعد از سوره حمد مورد اشاره قرار گرفته است. آنيه هم كلمه بعدى مىباشد و در دو بخش از آن سخن گفته شده است: بخش اول، تعريف آنيه و بخش دوم، احكام آنيه. آنيه، به معنى ظرف مىباشد كه احكامش در سيزده مورد، بررسى شده است؛ از آن جمله، ظروف طلا و نقره است كه استعمال آنها در خوردن و آشاميدن يا به عبارت ديگر خوردن و آشاميدن در ظروف طلا و نقره، ساختن اين ظروف و خريد و فروش و اتلاف آنها، نگهدارى آنها بدون استعمال، تزيين مجلس بدانها، معامله آنها با همجنس و غير همجنس آنها، نكاتى هستند كه در احكام اين ظروف مورد بحث واقع شدهاند.
ظروف طلاكارى يا نقرهكارى شده، كه مطلب بعدى است و به معنى ظروفى هستند كه ذاتشان طلا و نقره نبوده، بلكه لايهاى از آب طلا يا آب نقره بدانها داده شده است، ظروف غير طلا و نقره كه از ديگر جواهرات ساخته مىشوند، ظروف شراب، ظروف مشركين و... ديگر مواردى هستند كه در جلدهاى مختلف جواهر از جمله جلد ششم و سى و ششم از آنها سخن گفته شده است.
آيه، كلمه بعدى حرف الف است كه پنج محل براى آن در جواهر وجود دارد: اول، آيات تكوينى كه با پيدايش آنها نماز آيات واجب مىشود؛ دوم، آيات سجدهدار؛ سوم، قرائت و استماع آيات داراى سجده در نماز؛ چهارم، سجده فرد حائض با تلاوت آيات سجدهدار و پنجم، خواندن حائض بيش از هفت آيه از قرآن، ديگر احكامى هستند كه در باره آيه بيان شدهاند.
بعد از تمام شدن قسمت اول كلمات حرف الف كه كلماتى با ابتدای «آ» بودند، نوبت مىرسد به كلماتى كه حرف اولشان «أ» مىباشد. «أب»، اولين كلمه از اين جمله مىباشد كه راجع به ولايت أب، حقوق أب و ساير احكام مربوط به أب در آن اشاراتى شده است. در قسمت آخر، هفده حكم شرعى راجع به پدر ذكر شده است كه اولين آنها حكم دادن زكات پدر به فرزند و بالعكس مىباشد. حكم دوم، حكم امامت فرزند براى پدر و مادر خود در نماز است، ربا بين پدر و فرزند، لزوم هبه پدر بر فرزند و بالعكس، وصيت براى پدر، پدر و محرّمات نكاح، پدر و احكام نسبت، پدر و احكام مولود وى، پدر و احكام عبد، ثبوت شفعه براى پدر بر فرزند و بالعكس، تبعيّت بچّه و مجنون از اشرف ابوين و... از ديگر احكام پدر هستند كه صاحب جواهر، در مواضع گوناگون كتابش، بدانها اشاره نموده است.
ابراء، اذن، ارتماس، ارث، ارتداد، ارش، ارض، احياء، اموات، ازاله، استبراء، استحاضه، استحاله، استحقاق، استدبار، استراحه، استصحاب، استمناع، استنجاء، اسلام، اسراف و... ديگر كلماتى هستند كه در حرف الف ذكر شدهاند و از اهميت فوق العادهاى در فقه برخوردار مىباشند.
حرف بعدى، حرف «باء» است كه در ذيل آن، كلماتى همچون بارع، بازى، باشق، باغى، بئر، بحر، بخر، بخور، بدو، بذر، بذل و... بيع فضولى، بيعة، بيّنة و بينونة توضيح داده شده است.
حرف «تاء»، حرف بعدى است كه در ذيل آن، كلماتى چون تأبير، تأديب، تأوه، تالى، تبازخ، تبذير، تبر، تبرع، تبرك و... تجاوز، تجسيم، تجمّل، تجهيز، تحاكم، تحجير، تخلّى، تزكية، تربت الحسين(ع)، تربية، ترجمه، تسبيح، تسليم، تعدى، تكفير، تكفين، تلف، تكليف، تولية و تيمم ذكر شده است.
در ذيل حرف «ثاء»، كلماتى همچون ثدى، ثريد، ثعلب، ثغوز، ثقب، ثلج، ثمد، ثمر، ثمن و... ثوية، ثياب و ثيبوبة بررسى شده است. حرف بعدى، حرف «جيم» است كه با جائزة شروع شده و به جوف ختم مىشود. حرف «حاء»، با حائط، به معنى ديوار، شروع شده و به حيوان ختم مىشود. در اين حرف، كلمات مهمى چون حد زنا، حد سرقت، حيض، حيازت و... وجود دارد.
در حرف خاء، اولين كلمه، خاتم است و آخرين كلمه، خيار مجلس. آخرين حرف جلد دوّم كتاب، حرف دال است كه با كلمهى دار، به معنى خانه، شروع مىشود و با ديوان پايان مىيابد. جلد سوم، با حرف «ذال» شروع مىشود و حرف ذال نيز با كلمهى ذات الاشاجع كه در ذبيحه كاربرد دارد و صاحب جواهر آن را در جلد سى و ششم كتابش، در باب اطعمه و اشربه، مورد اشاره قرار داده است، شروع شده و با كلمه ذوق، پايان يافته است.
حرف «راء»، با كلمهى رائحة شروع و با كلمهى ريش تمام مىشود. حرف «زاى»، با زاج شروع شده و به زينة ختم مىشود. حرف «سين»، با سابق شروع مىشود و با سيف پايان مىيابد. حرف «شين» با كلمهى شاة به معنى گوسفند شروع شده و با كلمه شيعة ختم مىشود.
حرف «صاد»، به عنوان آخرين حرف جلد سوم، با صائل شروع شده و به صيغة ختم مىشود. در اين حرف، صلاة وجود دارد كه بيش از چهل عنوان صلاة در جواهر آمده كه از آن جمله، صلاة جعفر، صلاة ليلة الدفن، صلاة احرام، صلاة استخاره، صلاة استسقاء، صلاة اعرابى و... را مىتوان نام برد. اين حرف، به خاطر تفصيلش در جلد چهارم نيز ادامه يافته كه همين روال در مجلدات و حروفات ديگر نيز موجود مىباشد كه ما بيش از اين به جزئيات اشاره نمىكنيم و گمان مىنماييم همين اندازه، خواننده را با روش كار معجم آشنا مىسازد.