النظام التربوي في الإسلام

النظام التربوی فی الإسلام
نام کتاب النظام التربوی فی الإسلام
نام های دیگر کتاب دراسة مقارنة
پدیدآورندگان قرشی، باقر شریف (نويسنده)
زبان عربی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏230‎‏/‎‏18‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏4‎‏ن‎‏6
موضوع اخلاق اجتماعی - جنبه‌های مذهبی - اسلام

اخلاق اسلامی

اسلام و آموزش و پرورش

اسلام و خانواده

تربیت خانوادگی (اسلام)

ناشر دار الکتاب الإسلامي
مکان نشر [بی جا] - [بی جا]
سال نشر
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE17843AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

النظام التربوي فى الإسلام، اثر باقر شريف القرشى، تشريح نظام تربيتى اسلام، با بهره‌مندى از آيات و روايات مى‌باشد.

كتاب به زبان عربى و در سال 1391ق، نوشته شده است.

ساختار

كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در شش بخش، تنظيم شده است.

نويسنده در ابتدا، به توضيح و تشريح معناى تربيت و اهداف آن پرداخته، پس از بيان مطالبى پيرامون برنامه‌ريزى فرهنگى در فرآيندهاى مدرن آموزشى و برنامه‌ريزى فرهنگى در برنامه‌هاى تربيتى اسلام، به بحث و بررسى پيرامون مطالب زير پرداخته است: تربيت صحيح و رياضت و جايگاه آن در اسلام، تربيت فكرى و نفسى در اسلام و تربيت و آموزش‌هاى نظامى و اجتماعى.

گزارش محتوا

در مقدمه، به سعى و اقدامات كشورهاى استعمارى در تغيير روش تربيتى در كشورهاى اسلامى اشاره شده است. برخى از اين اقدامات، عبارتند از: تغيير روش تعليم (تهى كردن كتب و منابع درسى از مطالب و محتويات دينى)؛ تبليغ مسيحيت؛ تشكيل و ساخت مدارس مسيحى و به خدمت گرفتن طب ..[۱]

در بخش اول، معانى تربيت و اهداف آن، توضيح و تشريح شده است. نويسنده، تربيت را مأخوذ از «ربب» دانسته و آن را در لغت، به «پرورش» معنا كرده است. به نظر وى، تربيت در لغت، عبارت است از پرورش و تكفل طفل به‌واسطه تغذيه و حسن رعايت آن ..[۲]

اما در اصطلاح، چندين معنا براى آن تعريف شده كه نويسنده به برخى از آن‌ها، اشاره نموده و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است، از جمله:

1. افلاطون (كه تعريف وى قديمى‌ترين تعريف مى‌باشد): «اعطاء كامل جمال و كمال به روح و جسم هر چيزى»؛ اين تعريف، شامل تربيت جسمى و روحى مى‌شود.

2. هبل (كه به اعتقاد نويسنده، تعريف كامل‌ترى ارائه كرده است): «تربيت كامل، عبارت است از حفظ صحت و تندرسى بدنى و قواى جسمانى متعلم، به‌گونه‌اى كه امكان سيطره بر قواى عقليه و جسميه خويش داشته و باعث سرعت در ادراك، حدت در زكاوت و دقت در فهم شود».

3. چولد سيمون: «تربيت، طريقه‌اى است كه به‌واسطه آن، عقل، عقل و قلب، قلب مى‌شود و...». نويسنده اين تعريف را، مختص به تربيت روحى دانسته است، زيرا معتقد است به نمو عقلى و ازدهار نفس به اخلاق فاضله، اشاره دارد.

4. هربرت: «تربيت، آمادگى انسان براى حيات كامله است». اين تعريف نيز ناظر به تربيت روحى مى‌باشد و... ..[۳]

ضرورت تربيت، تربيت و تعليم، فلسفه و تربيت، علم النفس و تربيت، تكامل تربيتى، رابطه تربيت با سياست، عوامل مؤثر در تربيت، اقسام وراثت، اسلام و قانون وراثت، اهميت خانواده، واجبات و وظايفى كه خانواده بر عهده دارد، اهميت خانه، جايگاه خانواده در عصر حاضر و اهداف تعليم، عنوان برخى از مطالبى است كه در اين بخش، بدان‌ها پرداخته شده است.

از جمله مباحث مطرح‌شده در اين بخش، بحث و بررسى وظايفى است كه بر عهده پدر در خانواده مى‌باشد كه عبارتند از:

1. عنايت و توجه به فرزندان كه از مصاديق آن، خوددارى و پرهيز از امور زير مى‌باشد: سختى در معامله و عدم برآوردن حوايج آن‌ها؛ تنبيه بدنى سخت؛ نقد مستمر و كشف معايب كودك، خصوصا در مقابل ديگران؛ اسراف در اهمال و اتهام؛ عدم توجه به كارهاى خوب او؛ كاستن از شأن و منزلت وى به‌واسطه مقايسه با ديگران و...

2. رعايت مساوات بين افراد خانواده و دوست‌داشتن فرزندان به‌صورت مساوى و مهربانى به آن‌ها.

3. اشاعه محبت و مهربانى در خانواده و رفتار و برخورد با احسان، نسبت به همسر.

4. اجتناب و پرهيز از به زبان راندن كلمات ركيك و بى‌ادبانه.

5. مراقبت و نظارت بر رفتار و سلوك فرزندان؛ نويسنده معتقد است بيشتر بزه‌كارى‌ها و جرائم اخلاقى كه در بزرگسالان اتفاق مى‌افتد، ناشى از عدم مراقبت و توجه والدين، مخصوصا پدر، نسبت به رفتار كودكان خود مى‌باشد.

6. تأديب اطفال؛ بر پدر واجب است كه اگر فرزندش، كارى بر خلاف شئون دينى و اجتماعى انجام داد، با آن برخورد كرده و در رفع و اصلاح آن، بكوشد.

7. دورنگاه‌داشتن طفل از امورى كه مربوط به اعمال جنسى و زناشويى است.

8. ابعاد و به اجتناب واداشتن طفل از تناول مال حرام ..[۴]

در بخش دوم، مطالبى پيرامون برنامه‌ريزى فرهنگى در فرآيندهاى مدرن آموزشى بيان شده است. به اعتقاد نويسنده، جوامع غربى در اعصار اخير، در قيود جهل گرفتار آمده و از لحاظ فكرى و اجتماعى، دچار انحطاط شده‌اند ..[۵]

از جمله مطالبى كه در اين بخش، به آن‌ها پرداخته شده است، عبارتند از: روش تعليم و تعلم در غرب، حذف اخلاق، روش‌هاى آموزشى در مستعمرات، كشتار جمعى، حذف اسلام، استفاده و گسترش زبان كشورهاى استعمارى در مستعمرات، تضعيف لغت عربى، روش آموزشى كمونيسم، بررسى قانون اساسى و كتب درسى ..[۶]

در بخش سوم، برنامه‌ريزى فرهنگى در برنامه‌هاى تربيتى اسلام، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به نظر نويسنده، اسلام به علم، اهتمام خاصى نشان داده و در آيات و روايات زيادى، به اين امر، اشاره شده است. وى براى اثبات اين مطلب، به بررسى فضيلت علم در منابع اسلام، از جمله قرآن و سنت پرداخته و به آيات و روايات زير استناد كرده است:

الف)- آيات: «هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون» ..[۷]، «فاسألوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون» ..[۸]، «بل هو آيات بينات فى صدور الذين اوتوا العلم» ..[۹] و «انما يخشى الله من عباده العلماء» ..[۱۰]و ..[۱۱]

ب)- روايات: (كه همگى از رسول الله(ص) مى‌باشد): «طلب العلم فريضة على كل مسلم ألا ان الله يحب بغاة العلم»، «غدوة فى طلب العلم احب الى الله من مائة غزوة»، «اقرب الناس من درجة النبوة اهل العلم و الجهاد»، «من اراد الدنيا فعليه بالعلم و من اراد الاخرة فعليه بالعلم و من ارادهما معا فعليه بالعلم» و... ..[۱۲]

اقوال مأثوره پيرامون فضيلت علم، اهداف بزرگ، وجوب تعليم، تعليم اجبارى، اجرت بر تعليم، سن تعليم، انواع علوم، علوم محرمه از جمله سحر و نجوم، تعليم زن، جايگاه و مكان علم، معلم و نقش، آداب و مسئوليت وى، روش تعليم، تنبيه بدنى، كنايه زدن، آداب متعلمين، مراكز فرهنگى اسلامى و مهاجرت براى طلب علم، از جمله مطالبى هستند كه در اين بخش، به بحث و بررسى پيرامون آن‌ها پرداخته شده است.

در بخش چهارم، از تربيت فكرى و نفسى در اسلام، بحث به ميان آمده است. به باور نويسنده، اسلام، تمركز و اهتمام ويژه‌اى به چارچوب‌هاى روان‌شناسى داشته و توجه به آن را باعث نجات از انحلال و ضعف ايمان دانسته است ..[۱۳]

از جمله مباحث مطرح‌شده در اين بخش، عبارت است از: تربيت فكرى، تأمل در نظام هستى، تفكر در خلقت انسان، تأمل در كائنات، تدبر در احوال امم، عاقبت متقين و گناهكاران، آزادى تفكر از تقليد، تثبت در امور، اخذ به احسان، تربيت نفس، فضائل نفسانى از جمله: عفت و وسائل تقويت آن، قوت و ضعف اراده، شجاعت و مظاهر آن، صبر و انواع آن، حلم، تواضع، عفو، احسان، سخاء، ايثار، تعاون، صدق و همچنين رذايل اخلاقى مانند: غضب، خوف، حسد، حرص، بخل، كينه، عجب، رياء، غرور، كذب، غيبت و سخن‌چينى ..[۱۴]

تربيت صحيح و رياضت و جايگاه آن در اسلام، در بخش پنجم، توضيح داده شده است. به اعتقاد نويسنده، تمام فرامين و دستورات اسلام، به‌گونه‌اى صادر گرديده كه باعث صحت و سلامت انسان و دورى وى از امراض شده و با هر چيزى كه با آن منافات داشته باشد، مخالفت كرده است ..[۱۵]

از جمله امورى كه نويسنده در اين بخش، به توضيح كامل آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: نظافت مانند: غسل، وضوء، مسواك، استنجاء، نظافت لباس، حلق و كوتاه كردن ناخن‌ها؛ رعايت تغذيه صحيح و پرهيز از ميته، خون، گوشت خوك، حيوان خفه‌شده، حيوانى كه درندگان آن را خورده باشند؛ خمر و ضررهاى آن بر نسل، خون و قلب، كبد، كليه و معده؛ انحرافات جنسى مانند: زنا و لواط ..[۱۶]

در آخرين بخش، مطالبى در مورد تربيت و آموزش‌هاى نظامى و اجتماعى بيان گرديده است. به اعتقاد نويسنده، از جمله ويژگى‌ها و تمايزات تربيت اسلامى، اصالت، عمق روش و گستردگى موضوعات آن مى‌باشد، به‌گونه‌اى كه فرامين و دستورالعمل‌هاى آن، دربرگيرنده تمامى شئون و زواياى زندگى فردى و اجتماعى انسان‌ها مى‌باشد.

وحدت اجتماعى و امور ايجادكننده آن از جمله: ترحم و عطوفت، ديدار يكديگر، سعى در برآوردن حوايج مردم، اعانت و مساوات، رعايت حقوق برادران دينى و همچنين عوامل تفرقه و تخريب مانند: عدم تعاون و كمك به ديگران، ايذاء و تحقير، ارهاب و ترساندن، تتبع عيوب و مشكلات ديگران، فخرفروشى و نيز مباحثى همچون: جايگاه و اهميت آموزش و پروش در اجتماع، عدم رغبت در دنيا، تربيت نيروى انتظامى و سفارش آن‌ها به حسن خلق، شجاعت، كمك به مردم، التزام به عدل و انصاف، راست‌گويى، تمسك به دين، نصيحت و اخلاق، دورى از حرام و... از جمله مباحثى هستند كه در اين بخش، به آن‌ها پرداخته شده است.

وضعيت كتاب

فهرست مطالب و مصادر مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

پانويس

  1. مقدمه كتاب، ص 5
  2. متن كتاب، ص 31
  3. همان، ص 32
  4. همان، 77
  5. همان، ص 126
  6. همان، ص 126 تا 149
  7. زمر: 9
  8. النحل: 43
  9. العنكبوت: 49
  10. فاطر: 28
  11. همان، ص 154
  12. همان، ص 155
  13. همان، ص 203
  14. همان، ص 204 تا 302
  15. همان، ص، 304
  16. همان، ص 307 تا 337

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.


پیوندها