حماة الوحي

حماة الوحي
نام کتاب حماة الوحي
نام های دیگر کتاب ائمه اطهار علیهم السلام، یا، پاسداران وحی در قرآن کریم. عربی
پدیدآورندگان اشراقی، شهاب الدین (نويسنده)

حمرانی، عبدالرحیم (مترجم)

فاضل موحدی لنکرانی، محمد (نويسنده)

زبان عربی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏104‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ ‎‏ف‎‏22043‎‏
موضوع امامت - جنبه‎های قرآنی

حسین بن علی(ع)، امام سوم، 4 - 61ق. - نقد و تفسیر

خاندان نبوت در قرآن

علم امام - نقد و تفسیر

ناشر مرکز فقه الأئمة الأطهار (علیهم السلام)
مکان نشر قم - ایران
سال نشر 1384 هـ.ش یا 1425 هـ.ق
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE3383AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

حماة الوحى، كتابى است به زبان عربى، تألیف مرحوم آیت‌الله فاضل لنكرانى، از عالمان و فقيهان و اصوليان عصر حاضر كه درباره موضوع امامت نگارش يافته و با استناد به آيات قرآن كريم به اثبات امامت ائمه اثنا عشر مى‌پردازد.

انگيزه تألیف

مؤلف در بيان انگيزه خود از نگارش اين اثر مى‌نويسد: در دوران ما برخى افراد با شعار روشنفكرى و تساهل و تسامح شعار «حسبنا كتاب الله» سرداده و بر اين باروند كه در اداره امور اجتماع نيازى به زعامت و رهبرى رهبران الهى نيست، در صورتى كه اگر اين گروه به اين شعار خويش اعتقاد واقعى مى‌داشتند، ملزم به پذيرش امامت ائمه هدى عليهم السلام بودند، چرا كه در قرآن كريم بارها و بارها به لزوم وجود رهبر و زعيم در جامعه تاكيد شده و صفات و ويژگى‌هايى براى رهبران جامعه لازم شمرده شده كه پس از پيامبر(ص) در كسى جز امامان معصوم عليهم السلام يافت نمى‌شود.

مؤلف با انگيزه بسط و تفصيل اين ادله قرآنى به صورت ساده و روان و پاسخ گويى به سوالاتى كه در اين زمينه مطرح است به نگارش اين اثر اقدام نموده است.

ساختار و گزارش محتوا

اين كتاب در چهار بخش تنظيم شده است:

بخش اول: الإمامة على ضوء القرآن الكريم.

در اين بخش مؤلف عقيده شيعه درباره موضوع امامت را كه معتقدند امامت، همانند نبوت، منصبى الهى است كه از جانب خداوند به برخى افراد واگذار مى‌شود، يادآور مى‌شود و سپس به بيان ادله قرآنى اين مدعا مى‌پردازد و به چهار آيه در اين زمينه استناد مى‌كند:

1-: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ [1]

2- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الْرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِى شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالْرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأوِيلا.[2]

3- إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الْصَّلوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَهُمْ رَاكِعُون.[3]

4- وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ. رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ. [4]

بخش دوم

قبسات من شرائط الامامه.

در اين بخش مؤلف به بيان شرائط امامت كه عبارتند از: عصمت، افضليت و ارجحيت بر سائر مردم، آلوده نبودن به ظلم و شرك، آگاهى و علم كامل و تام به قرآن كريم و احكام اسلامى، كرم، زهد، حلم و بردبارى، استوارى انديشه، فصاحت، شجاعت، مردانگى و شهامت، حلال‌زاده بودن (طهارت مولد)، سلامت كامل جسمانى.

بخش سوم

به موضوع علم امام اختصاص يافته و سوالات ذيل را در اين باره مطرح مى‌كند:

1- آيا امام به غيب علم دارد يا اين كه علم به غيب مختص ذات اقدس الهى است؟

و در صورتى كه امام علم به غيب دارد، اين علم به چه صورت است و آيا امام به مجرد رسيدن به مقام امامت به اين علم دست مى‌يابد يا براى دستيابى به اين علم بايد برخى مراحل را پشت سر بگذارد.

2- آيا علوم ائمه معصومين كه راهبران جامعه اسلامى هستند، منحصر به علم به قرآن و احكام و تعاليم اسلامى است يا به حوادث آتيه مسلمانان و به آينده اسلام نيز علم و آگاهى دارند؟

3- آيا ائمه(ع) علم به ما كان و ما يكون تا روز قيامت دارند يا نه؟ و بر فرض دارا بودن چنين علمى، آيا علم ايشان حضورى است يا حصولى؟ به تعبير ديگر آيا علم ايشان به امور و اشياء، چنانكه برخى از متكلمين معتقدند، بالقوه است به نحوى كه اذا شاءوا علموا، يا علم ايشان فعلى است؟

مؤلف براى بحث از علم امامان معصوم ابتدا ديدگاه قرآن كريم را درباره علم غيب يادآور مى‌شود. اين آيات سه دسته هستند:

1- آياتى كه علم به غيب را منحصر در خداوند معرفى مى‌كند.

2- آياتى كه علم به غيب را از انبياء عظام و نبى مكرم اسلام(ص) نفى مى‌كند.

3- آياتى كه بر افاضه علم غيب از جانب خداوند به انبياء الهى دلالت دارد.

پس از بيان اين آيات مؤلف به بحث از علم غيب امامان معصوم پرداخته و به آياتى در اين زمينه استناد مى‌كند و در آغاز اين نكته را يادآور مى‌شود كه ما مدعى نيستيم كه آيات صراحتا بر علم غيب امامان با استناد به فيض الهى دلالت دارند، بلكه معتقديم كه از اين آيات استفاده مى‌شود، كسانى كه راهبران جامعه اسلامى و حاكم بر مقدرات مسلمانان هستند حتما بايد مويد به تاييدات غيبى الهى باشند و در اداره امور مسلمانان به علم غيبى كه خداوند به ايشان افاضه مى‌كند تكيه و اعتماد كنند.

در ادامه به بررسى آيات و رواياتى كه به نفى علم به غيب از انبياء تصريح دارد پرداخته و رواياتى را نيز كه از ائمه عليهم السلام درباره نفى علم به غيب از خودشان وارد شده، مورد بررسى قرار مى دهد.

بخش چهارم

كه در واقع ادامه بخش سوم است به نقد و بررسى كتاب «شهيد جاويد» اختصاص يافته و موضوع علم و آگاهى امام حسين (ع) به واقعه كربلا و به اسارت رفتن خاندان حضرت را مورد بررسى قرار مى‌دهد.

در اين بخش مؤلف به سه اشتباه اساسى مؤلف كتاب شهيد جاويد اشاره كرده و به آنها پاسخ مى‌گويد. اين سه اشتباه عبارتند از:

1- انكار علم و آگاهى امام به شهادت خويش در اثر اين قيام.

2- متضرر شدن اسلام و مسلمين در اثر حادثه كربلا و شهادت امام حسين (ع).

3- ادعاى اين كه قيام و انقلاب امام حسين فقط به منظور حفظ نفس صورت پذيرفته نه بر پايى حكومت اسلامى.

نسخه شناسى

نسخه حاضر در برنامه در قطع با جلد در 318 صفحه براى بار در سال توسط انتشارات، قم منتشر شده است.

منبع

متن كتاب.

(1) - بقره 124/.

(2) - نساء59/.

(3) - مائده55/.

(4) - بقره127/-129.


پیوندها