نفرات نیما و نظریۀ افسانهگردانی
| نفرات نیما و نظریۀ افسانهگردانی | |
|---|---|
| پدیدآوران | تسلیمی، علی (نویسنده) |
| ناشر | کتاب آمه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 6ـ58ـ7033ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
نفرات نیما و نظریۀ افسانهگردانی تألیف علی تسلیمی، این کتاب به بررسی افسانهگردانی با تکیه بر آثار نیما و کسانی که با او همانندیهایی دارند، میپردازد.
ساختار
کتاب در چهار فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
افسانهگردانی به معنی واژگون کردن و دگرگون ساختن افسانه و غیرافسانه و حتی اسطوره در اثر ادبی است، به گونهای که یادآور افسانه و بینامتنیت آنها باشد. این کار با بازنویسی و بازآفرینی قصهها که گونهای از افسانهگرایی است، تفاوت دارد. اسطورهگردانی نیز همین کار را انجام میدهد، به شرطی که یادآور بینامتنی اسطورهها باشد و همچنین به روایت افسانهای بدل نشده باشد. اگر اسطورهها نیز به روایت افسانهای نزدیک شوند، باز هم افسانهگردانی است. ادبیات، بهویژه شعر، توانایی این کار را دارد، تا آنجا که با دید غیرژرفنگر نمیتوانیم بسیاری از آثار افسانهگردان را دریابیم. افسانهگردانی هم افسانهها را با شگردهای فرمالیستی، سمبولیستی و پساساختگرایی و به زبان کریستوا، نشانهای دگرگون میکند وهم غیرافسانهها را به افسانهها نزدیک میسازد. در هر حال، نشانههایی از افسانهها چون روایت زنانه، خانگی، زندگی عملی و مانند آن در متن باقی میماند. بنابراین افسانهگردانی نه افسانهگرایی و به افسانهزدایی است. افسانهگردانی سه شکل دارد: 1. آثار و شعرهایی که بهروشنی از افسانهها گرفته شدهاند؛ مانند «مانلی» و «خانۀ سریویلی». 2. آثاری که عناصر افسانهوارش نامستقیم به چشم میخورد؛ مانند «مادری و پسری» و «خانوادۀ سرباز». 3. آثاری که افسانهوار بودنشان دیریاب است؛ مانند «ریرا». افسانهگردانی بدین معنا پیشینهای نداشته است. اولین بار این واژه را در مکتبهای ادبی به کار بردهاند.
این کتاب به بررسی افسانهگردانی با تکیه بر آثار نیما و کسانی که با او همانندیهایی دارند، میپردازد. پیشفرضها و چهارچوبهای آن بدین قرارند: 1. افسانهها جنبههای زنانهتری نسبت به اسطورهها دارند و اسطورهها مردانهترند. 2. ادبیات امروزی اگر در جستوجوی تفاوت با گذشته بهویژه از جهت فمینیستی است، بهتر است به افسانهها رو کند. 3. بازنویسی و بازآفرینی افسانهها کمکی چندان به ادبیات نمیکند، اما افسانهگردانی و انقلاب شاعرانه و زنانه ادبیات را دگرگون و تاریخی میسازد. 4. مهمترین دگرگونی و تاریخمداری در ادبیات همان جهانی شدن آن است که با افسانهگردانی در راستای جهانی شدن مادرانه به پیش میرود.
قلمرو این گزارش، آثار ادبی با تکیۀ بنیادی بر آثار نیما، به ویژه شعرهای اوست. نیما اگر چه افسانهگردانی ا نظریهسازی نکرده، آثارش تا آنجا که نگارنده پژوهش کرده است با آن سازگارتر است. وی نیمهآگاه یا ناخودآگاه ساختار اشعارش را بر آن پایه نهاده و حتی تعبیر «طرح دگرساختن از افسانه» را به کار برده است.
فصل نخست، «افسانه و اسطوره» را میکاود و میگوید افسانهها دارای زاویهدید زنانهاند و اسطورهها زاویهدید مردانه دارند. به گمان نگارنده از کهنترین منابع فمینیستی، افسانهها هستند که به ویرانسازی جهان مردانه میپردازند. فصل دوم، «افسانهگردانی» را معرفی میکند؛ پیشینهاش را در غرب که نیما متأثر از آن است، سراغ میگیرد، آنگاه به شگردهای افسانهگردانی که عبارت از فرمگرایی، سمبولیسم و بینامتنیت افسانهای و اسطورهای است، رو میکند. فصل سوم، «جهانی شدن مادرانه و ناهمجنسکشی» برگرفته از توجه شاعران و نویسندگان به افسانههای زنانه است که اگر جهانی اندیشیدن و جهانی شدن به شیوۀ مردانه باشد، با قانونها و ستمهای مردانه میآمیزد، اما از آنجا که جهانی اندیشیدن مادرانه این قانونها را درهم میشکند، مایۀ تحول تاریخی میشود. دستکم سرپیچی از جهانیشدن مردانه و شتیزهجویی با آنان سبب میگردد جهانی شدن به سودِ زنان تعدیل یابد. در بسیاری موارد، آثار ادبی بهویژه سعرهای نیما در این سمت و سو بررسی شدهاند. فصل چهارم، «نیما» را در کلیت آثار و زندگیاش میجوید و در این میان به برخی از آثار کسانی که افسانهگردان بودهاند، اشاره میکند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات