حقوق الإنسان في الإسلام
حقوق الانسان فی الاسلام | |
---|---|
پدیدآوران | وافی، علی عبدالواحد (مؤلف) |
ناشر | دارالنهضة |
مکان نشر | قاهره |
سال نشر | 1398ق/ 1979م |
چاپ | پنجم |
موضوع | حقوق بشر-- جنبه های مذهبی-- اسلام,آزادی-- جنبه های مذهبی-- اسلام,اسلام و عدالت,اسلام و حقوق |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP۲۳۰/۱/و۲ح۷ |
حقوق الإنسان في الإسلام، تألیف علی عبدالواحد وافی (معاصر)، مشتمل بر مباحثی چون ملاک فضیلت و برتری، حقوق مدنی و حقوق اقتصادی، تفاوت حقوق زن و مرد و مسئله آزادی و حدود آن است.
نویسنده در مقدمه کوتاه خویش در این کتاب، با نفی ادعای کشورهای دارای حکومت دموکراتیک، مانند انگلیس و فرانسه مبنی بر پیشگامی در ایجاد حقوق انسانی، اسلام را بانی و بنیانگذار احقاق حقوق انسان دانسته و امت اسلامی در عهد رسول الله(ص) و خلفای راشدین را بنیانگذاران حقوق انسانی برشمرده است. کتاب دارای دو باب و هر باب شامل فصول متعددی است.
در فصل اول از باب اول، با بیان تأکید اسلام بر تساوی ارزش گوهر انسانی، عدم فضیلت انسانها را بر یکدیگر یادآور شده و فضیلت را تنها در گروه شایستگی، عمل و اخلاق و دینداری برشمرده است و با ذکر شواهدی، برتریطلبی را در برخی صاحبان ادیان الهی و غیرالهی ذکر کرده است. وی از جمله به دیدگاه برهمنیها در مورد خلقت انسان اشاره کرده، که ملاک تفاضل بین مردم در این مکتب، عنصر خلقت است. چراکه برهمنیان میگویند چون دارای عنصر خلقت برتر هستند، برترین افراد هستند. یونانیان هم اعتقاد دارند قوم برترند، چون عنصر خلقت آنان متفاوت از دیگران است و کنعانیها قوم پستاند، چون در نشئه اولی، عنصر خلقت آنان متفاوت است.
نویسنده در فصل دوم، به مساوات و برابری مردم در حقوق مدنی و تکالیف و جزا اشاره کرده است و عدم تفاوت افراد بشری را در این امور یادآور شده است. او به آیات قرآن و سیره خلفای راشدین در این مورد استدلال نموده است. سایر موارد مطرح شده در این فصل عبارت است از: برابریهای مورد تأکید اسلام، برابری افراد در تعلیم و تعلم، تعیین دستمزدها براساس میزان کار، تساوی مسلمان و غیرمسلمان ذمّی یا غیرذمّی تحت حمایت مسلمین (که دولت اسلامی رعایت حقوق آنان را به عهده دارد) و نیز تساوی حقوق زن و مرد در تکالیف دنیوی و اخروی (مگر برحسب تفاوتهای طبیعی این دو جنس) و شمول احکام اسلام در کلیه حقوق بشری برای زن و مرد به صورت مساوی.
نویسنده در موارد ذکر شده با استدلال به آیات و سیره پیامبر(ص)، به تطبیق و نقد این اصول با قواعد حکومتهای دموکراتیک پرداخته است.
وافی در فصل سوم با «عنوان حقوق اقتصادی»، به بحث از نظام اقتصادی اسلام پرداخته است. او بیان میکند که اسلام تأکید فراوانی بر مساوات و برابری در شئون اقتصادی دارد. نظام اقتصادی اسلام، نظام حکیمانه است؛ چراکه بر حق مالکیت فردی و لزوم حمایت از آن و بر انجام کار و پاداش هر فرد بر اساس میزان عمل و بهرهوری او از نعمتهای دنیوی، و نیز برقراری قوانین لازم برای سرمایهگذاری و تلاش در توازن اقتصادی جامعه اصرار دارد و از ایجاد فاصله طبقاتی جلوگیری میکند و تأکید دارد که سرمایه نباید در دست گروهی اندک انباشته شود، تا گروهی از مردم را استعمار کند. کلیه امور اقتصادی لازم برای انسانها از ضمانت اجتماعی برخوردار است، چراکه در خدمت زندگی کریمانه انسانی است و بدیهای موجود در نظام سرمایهداری و سوسیالیستی را ندارد.
وافی در فصل چهارم کتاب، در بحثی تفصیلی در حدود یکصد صفحه، صور اختلاف بین مرد و زن و تفاوتی که اسلام در برخی حقوق برای مرد و زن قائل است، مطابق با مقتضای طبیعی جنس آنها توضیح داده است. اسلام توجه به زن را در فعالیتهای جاری اقتصادی، نگرشی از روی رحمت و عطوفت و عدم گرفتاری زن در امور عادی معیشتی توضیح داده، و تفاوتهایی نظیر اختلاف زن و مرد در میزان ارث، شهادات، عبادات، نظام طلاق، تعدد زوجات و سایر امور و قوانین موجود را، با تفصیل و استدلال کامل بحث کرده است. نویسنده در توضیح هر مورد، با تطبیق آن با قوانین حکومتهای دموکراتیک، به نظر اسلام در برقراری مساوات و عدم تضییع حقوق زن و مرد اشاره نموده است.
نویسنده در باب دوم کتاب، از آزادی در اسلام بحث کرده و آزادی فردی را در جمیع عقاید و نظام تشریع خویش، اعم از عبادات و معاملات تشریح نموده است. به عقیده نگارنده، بهطور کلی کرامت فرد در اسلام مورد نظر است و همه احکام حول محور کرامت انسان میچرخد. مؤلف در بحث از آزادی مدنی، آن را به معنای صلاحیت فرد برای اجرای عقود و التزامات مربوط به آن ذکر نموده و به تطبیق این مسئله با شرایع دیگر پرداخته است. مؤلف، همچنین بردگی و اصول و برنامههای اسلام در این مورد را به تفصیل بیان نموده است. به گفته وی، در اسلام آزادی دینی با عدم اکراه در دین، جواز مناقشات دینی، لزوم ایمان از روی یقین و به دور از تقلید و تبعیت و اجتهاد در فروع دین تضمین شده است. آزادی سیاسی نیز، با مسائلی نظیر حق امت در انتخاب حاکم، مراقبت بر نحوه عملکرد حاکمان، شورا و لزوم مراجعت به امت در امور مهم و سایر موارد سیاسی مورد نظر اسلام است. همچنین به گفته مؤلف، احکام حقوقی و فقهی در مورد جرم و جرایم و امنیت و حفظ شرافت، بیانکننده اهمیت آزادی سیاسی است.[۱]
پانویس
- ↑ حقیقت، سید صادق، ص 173-175
منابع مقاله
حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتابشناسی توصیفی، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1377ش.