الخوارج في العصر الأموي

    از ویکی‌نور
    الخوارج في العصر الأموي
    الخوارج في العصر الأموي
    پدیدآورانمعروف، محمود (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرنشاتهم، تاریخهم، عقائدهم، ادبهم
    ناشردار الطلیعة للطباعة و النشر
    مکان نشرلبنان - بیروت
    سال نشر1425ق - 2004م
    چاپ5
    شابک-
    موضوعخوارج - تاریخ - خوارج - عقاید
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏خ‎‏9‎‏ 242 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الخوارج في العصر الأموي: نشأتهم، تاريخهم، عقائدهم، أدبهم، اثر نايف محمود معروف (معاصر)، پژوهشی دانشگاهی است که به بررسی جامع تاریخ، پیدایش، اعتقادات و میراث ادبی خوارج در عصر اموی می‌پردازد و هدف آن ارائه یک مطالعه یکپارچه در زمینه‌های فکری و ادبی است.

    انگیزه نگارش

    انگیزه نویسنده از تألیف این اثر، ابتدا این بود که این موضوع را به‌عنوان رساله‌ای دانشگاهی انتخاب کرد. وی مشاهده کرد که موضوع خوارج با وجود اهمیت، توجه محققان معاصر را به‌اندازه کافی جلب نکرده و هیچ پژوهش علمی کاملی درباره آن به رشته تحریر درنیامده است. از همین رو، او دریافت که انجام پژوهشی جامع که میان ساحت فکری و ادبی در مورد خوارج جمع کند، ضروری است. این تحقیق، بخش نخست رساله دکترای دولتی او بود که در دانشگاه لبنان بیروت ارائه شده است[۱].

    ساختار

    کتاب شامل چهار بخش اصلی (ابواب) است که به ترتیب به شکل‌گیری خوارج و اخبارشان قبل از عصر اموی، تاریخ و جنگ‌هایشان در عصر اموی، عقاید و فرقه‌هایشان و در آخر آثار ادبی آنها می‌پردازد.

    سبک نگارش

    برخی از ویژگی‌های کتاب عبارت‌اند از:

    1. پژوهشی و آکادمیک: این اثر ریشه در یک رساله دکتری دولتی دارد و تلاش می‌کند تا پژوهشی منسجم و جامع (دراسة متكاملة) را ارائه دهد؛
    2. تلفیق مباحث تاریخی و ادبی: نویسنده به دنبال تلفیق میان ابعاد فکری و ادبی خوارج است؛ به‌طوری‌که در عنوان کتاب نیز به تاریخ، عقاید و ادب (ادبهم) آن‌ها اشاره شده است. [۲]
    3. استناد گسترده به منابع اولیه تاریخی [۳].

    گزارش محتوا

    باب اول: شکل‌گیری خوارج و اخبار آنها قبل از عصر اموی؛ این باب در شش فصل به ریشه‌های جنبش خوارج پرداخته که فصل اول آن اختصاص به بررسی پدیده افراط و تندروی (التطرف) در دوران پیامبر (ص) است. سپس، به معرفی ذوالخویصره تمیمی که مخالفت او با تقسیم غنایم توسط پیامبر (ص) به عنوان اولین جلوه پیدایش خوارج محسوب می‌شود، می‌پردازد. [۴] نویسنده در فصل دوم و سوم، نقش عوامل محیطی در ظهور خوارج، به‌ویژه تأثیر عصبیت قبیله‌ای (العصبیة القبلیة) در پیدایش این فرقه را بررسی می‌کند و به نقش قُرّاء (قاریان قرآن) و ارتباط آن‌ها با خوارج اشاره دارد. [۵]. در فصل چهارم، بحث مفصلی درباره سبئیه (پیروان ابن سبأ)، واقعی یا وهمی بودن ابن سبا، ایجاد فتنه بین مسلمانان، موضع آنان در قبال حکومت حضرت علی(ع)، نقش آنها در ظهور خوارج و سیاسی بودن شکل‌گیری خوارج، مطرح می‌شود. که به عنوان مقدمه به تحول رابطه یهود و مسلمان‌ها بعد از هجرت پیامبر(ص) اشاره می‌نماید. [۶]. فصل پنجم با بررسی جماعت جمل و خون‌خواهی معاویه به موضع خوارج در برابر علی(ع)، منشا اختلاف در لشکر علوی و مسئله حکمیت که به خروج قطعی آن‌ها از صف مسلمانان انجامید، ادامه می‌یابد[۷]. فصل ششم این باب، رودررویی حضرت علی(ع) با خوارج، رفتار وی با آنها، مراحل مختلف برخورد حضرت با آنها، جنگ نهروان، مجموعه‌های دیگری که بر حضرت خروج کردند و شهادت وی به دست ابن ملجم (خوارج)، بررسی می‌شود. [۸].

    باب دوم: تاریخ خوارج و جنگ‌هایشان در عصر اموی؛ این باب در چهار فصل به‌تفصیل، تاریخ فعالیت‌های نظامی خوارج را در دوران حکومت بنی‌امیه شرح می‌دهد. خوارج قائل به کفر امام حسن(ع) شدند، قصد جان وی نمودند و توانستند ایشان را زخمی کنند. پس از کناره‌گیری امام حسن(ع) و استقرار معاویه در سلطنت، خوارج که حکمیت را رد کرده بودند، به مخالفت با معاویه ادامه دادند. در دوران معاویه، خوارج در بصره و کوفه فعال بودند و زیاد بن ابیه در مقابله با آنان از سیاست آمیخته به قساوت و تساهل استفاده کرد و موفق شد شورش‌های اولیه خوارج را در بَصره فرونشاند. [۹]. فصل دوم درباره عصر زبیری است، خوارج نَجده توانستند در برخی مناطق تسلط یابند. نویسنده تبیین می‌کند که گرچه خوارج در ابتدا گاهی با ابن زبیر بر علیه بنی‌امیه همکاری می‌کردند، اما به دلیل اختلافات ایدئولوژیک، از او جدا شدند. [۱۰].

    فصل سوم به دوران عبدالملک بن مروان اشاره دارد. وی پس از غلبه بر مصعب بن زبیر، عراق را به ولایت اموی بازگرداند و تسلط حجاج بن یوسف بر مکه و قتل مصعب، سبب پیروزی آنها بر زبیریان شد و سیطره آنها بر بلاد اسلامی کامل گردید و تنها خوارج آنها را تهدید می‌کرد به همین جهت سرکوب خوارج را از سر گرفتند و به رهبری مهلّب بن ابی‌صفره سرکوبی شدت گرفت و جنگ‌های شدیدی میان مهلّب و رهبران خوارج مانند قَطَری بن الفُجاءَة در عراق و اهواز رخ داد. سپس، به تلاش‌های عمر بن عبدالعزیز برای مقابله با خوارج از طریق مذاکره و اقناع مذهبی و ایجاد تفرقه به‌جای جنگ اشاره می‌شود؛ تلاشی که با وجود موقت بودن، نشان‌دهنده تغییر سیاست خلافت در مواجهه با خوارج بود. در نهایت، خروج خوارج در اواخر عصر اموی و همچنین جنبش صفریه با ریاست صالح بن مسرح تمیمی و همکاری شبیب شیبانی خارجی در عراق، مورد بررسی قرار می‌گیرد[۱۱]. فصل چهارم، خوارج بعد از عبدالملک مروان، شکست سیاست تساهل عمر بن عبدالعزیز با آنها، استفاده خوارج از این فرصت برای فعالیت فکری و گسترش نفوذ خود با شعار حمایت از ضعفا و بیچارگان، جنگ با آنان، زمان یزید بن عبدالملک، هشام بن عبدالملک و اواخر حکومت امویا ن و خروج اباضیه در جزیره العرب را مورد تحلیل قرار می‌دهد. [۱۲].

    باب سوم: عقائد خوارج و فرقه‌های آنان؛ این باب در دو فصل به اصول کلی عقاید خوارج و تفاوت‌های فکری فرقه‌هایشان اختصاص دارد.

    نویسنده به القاب معروف خوارج، از جمله حروریه، محکمه، مارقه، شراه، اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که لقب حروریه از قدیمی‌ترین القاب آن‌هاست. اصل «لا حکم إلا لله» (مبدأ حکمیت) که پس از نپذیرفتن حکمیت توسط علی(ع) از سوی خوارج مطرح شد، سنگ بنای فکری آن‌ها را تشکیل می‌دهد. آنها ابتدای شکل‌گیری اهل زهد و عبادت بوده و آثار سجود بر پیشانی آنها نمایان بود؛ اما حسن بصری آنها را اهل دنیا می‌دانست. خوارج در ابتدای کار تا زمان امویان، دیدگاه فکری مشخص و مدونی نداشتند و فقط اهل جنگ بودند.

    نویسنده اعتقادات خوارج در زمینه ایمان و عمل را توضیح می‌دهد؛ از نظر آن‌ها، ایمان فقط به تصدیق و اقرار قلبی نیست، بلکه با عمل صالح و سلوک نیکو کامل می‌شود.

    مهم‌ترین اصل کلامی آن‌ها، تندروی در وعد و وعید (الوعید) است؛ و نویسنده دیدگاه آنان را در مساله خلق قرآن، تاویل و قیاس و خلافت و امامت، بیان می‌دارد. خوارج مرتکب گناه کبیره را کافر می‌دانستند و او را مستحق خلود در آتش می‌شمردند و از دایره ایمان خارج می‌کردند. [۱۳].

    فصل دوم به فرقه‌های خوارج و اجتهادات خاص آنها اشاره دارد. فرقه‌هایی چون ازارقه، نجدیه، بیهسیه، صفریه، اباضیه را معرفی و ویژگی‌های اصلی هر فرقه تبیین می‌شود[۱۴].

    در آخرین باب، طی دو فصل به بررسی آثار ادبی خوارج از جمله اشعار، خطبه‌ها و رسائل ایشان، پرداخته شده است[۱۵].

    پانویس

    1. ر.ک: تمهید، ص7- 9
    2. همان
    3. متن کتاب، ص134،110،176
    4. متن کتاب، ص13- 19
    5. متن کتاب، ص20- 34
    6. متن کتاب، ص35-60
    7. متن کتاب، ص61- 85
    8. متن کتاب، ص86- 106
    9. متن کتاب، ص107- 130
    10. متن کتاب، ص131- 150
    11. همان، ص151-170
    12. متن کتاب، ص171- 184
    13. همان، ص185- 218
    14. همان، ص219- 243
    15. همان، ص245- 302

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها