الجغرافية
الجغرافية | |
---|---|
پدیدآوران | زهری، محمد بن ابیبکر (نویسنده)
قرچانلو، حسین (مترجم) حاج صادق، محمد (محقق) |
ناشر | وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-422-615-1 |
موضوع | آسیا - سیر و سیاحت - متون قدیمی تا 1800 کشورهای اسلامی - سیر و سیاحت - متون قدیمی تا 1800م. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 36/6 /ز9ج7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب الجغرافيه، نوشته ابوعبدالله محمد بن ابوبكر زهرى، ترجمه دكتر حسین قرهچانلو اثرى است به زبان فارسی (ترجمه شده از عربى) و به موضوع جغرافياى جهان به روش هفت اقليم ایرانى مىپردازد.
ساختار
كتاب حاضر، داراى يك مقدمه و فاقد فصلبندى و تبويب است و تنها بر مبناى هفت جزء و يك خاتمه تنظيم شده است. عناوين اين اجزاء عبارتند از:
جزء اول؛ قسمت آباد زمين كه شامل سه ناحيه است: ناحيه اول: سرزمين چين- جزيره وقواق. ناحيه دوم: سرزمين هند، جزيره كولم. ناحيه سوم: جزاير سند.
جزء دوم؛ به سه ناحيه مكه، يثرب و مصر تقسيم مىشود.
جزء سوم، به سه ناحيه غزنه، بصره، كوفه بغداد، خراسان تقسيم مىشود.
جزء چهارم، مرزهاى آن (زمين) كه به سه ناحيه تقسيم مىشود: ناحيه اول: بلخشان. ناحيه دوم: سرزمين ترك و تبّت. ناحيه سوم: سرزمين كرد و ديلم و انبار.
جزء پنجم(تقسيمات زمين)، مرزهاى آن، داراى سه ناحيه است: ناحيه اول: عموريه، انطاكيه، قدس. ناحيه دوم: قسطنطنيه و ناحيه سوم: اندلس.
جزء ششم؛ سرزمين مغرب كه شامل سه ناحيه مىشود: ناحيه اول: افريقيه. ناحيه دوم: مغرب اقصى و ناحيه سوم: سوس اقصى.
جزء هفتم؛ مرزهاى (مغرب الاقصى)؛ شامل سه ناحيه مىشود: ناحيه اول: نوبه تن. ناحيه دومك حبشه و ناحيه سوم: جناوه.
گزارش محتوا
مؤلف در «كتاب الجغرافيه» از روش هفت اقليم ایرانى استفاده كرده، ولى ارائه اقاليم وى مخالف روش اقليمهاى ایرانى است. روشهاى اقليم ایرانى چنين است كه اقليم چهارم مركز اقاليم ديگر است كه سه اقليم در جنوب و سه اقليم در شمال آن است و اقليم مركزى از نظر تعادلى، آب و هوا و شهرها بهترين اقليمها است؛ در حالى كه زهرى اقليم برتر و مركز اقاليم را اقليم اول؛ يعنى سرزمينهاى يمن، مكه، طائف، قلزم و مصر و اطراف آن مىداند و مىنويسد، اين اقليم وسط قسمت آباد زمين است، حال آن كه در روش ایرانى، اقليم برتر، خراسان، جبال، عراق، شام، روم و... را در بر مىگیرد. همچنين مابقى اقاليمى كه در كتابش به دست داده با آن چه كه جغرافيادانان ارائه كردهاند، اختلاف دارد. معلوم نيست كه الگوى زهرى در ارائه چنين تقسيمى براى اقاليم از چه كتابى بوده است.
روش زهرى در اين كتاب هيچ شباهتى به روش مكتب بلخى كه سرزمينهاى اسلامى را به بيست ناحيه يا اقليم تقسيم كردهاند، ندارد. بيشتر توجه زهرى در اين كتاب به عجايب است و در سرتاسر كتاب از كتاب شخصى به نام جزّار كه مؤلف كتابى با نام «عجائب البلدان» است، مطلب نقل مىكند. زهرى در اين كتاب از مخلوقات و صفات و شكلها و رنگها و اخلاق آنها و نيز ميوهها و دانههایى كه مىخورند و نوشيدنىهایى كه مىنوشند، سخن مىگويد و از آنچه اختصاص به برخى نواحى جهان دارد نام مىبرد و اختلاف روز اين نواحى را يادآور مىشود.
زهرى بعد از مقدمهاى راجع به زمين و وصف كمربند آبى (يعنى اقيانوسهاى بزرگ)، قسمت آباد زمين را به عنوان كمربند سبز و درياهاى داخل در خشكىها و اجزاى زمين و قسمت بيابانى آن را، كه بسيار مختصر؛ ولى ارزنده است، معرفى مىكند. وى پس از وصف زمين و اجزاى آن به وصف شكار و بعضى از حيوانات درنده؛ مانند زمرّده (ميمون) پرداخته و سپس از شكار رخ ياد مىكند و بعد از آن به تعاريف جغرافيايى پرداخته و از قسمت خشك و بيابانى زمين و كوه قمر (كوه كليمانجارو در آفريقاى مركزى) و رودخانه نيل سخن مىگويد، كه ولو مختصر است؛ اما اطلاعات ارزندهاى از سرزمين مصر و رود نيل و كوه قمر در اختيار خواننده قرار مىدهد.
احتمالا عجايب و افسانههایى كه زهرى در كتاب خويش نقل مىكند، همانهایى باشد كه در كتاب عجائب البلدان كلبى و نيز ابن جزّار آمده است.
به طور كلى مطالب كتاب؛ شامل دو دسته اطلاعات درباره مشرق جهان اسلام و مغرب جهان اسلام است. اطلاعات او درباره مغرب جهان اسلام به لحاظ نزدیکى اين مناطق به زادگاه و محل زندگى او، دقيق و درستتر به نظر مىرسد و احتمالا امكان مسافرتهایى براى مؤلف به اين مناطق فراهم بوده، چون در اين قسمت از كتاب گاهى مىگويد كه اين محل را ديدهام و يا از كسى شنيدهام. مىتوان حدس زد كه او مسافرتهایى به شهرهاى مغرب و شهرهاى اندلس داشته است. گاهى از آثار و ابنيهاى نام مىبرد كه در دوران روميان ساخته شده و در زمان او جز آثار اندكى از آنها باقى نبوده است و گاهى نيز به آثارى اشاره دارد كه تا زمان وى هنوز پابرجا و قابل استفاده بوده است.
اما نظريات زهرى درباره مشرق جهان اسلام بر پايه اطلاعاتى است كه از متون جغرافيايى قبل از خود؛ مانند آثار جاحظ، ابن كلبى، ابن فقيه، ابن رسته و...گرفته است.
در خاتمه كتاب، اوزان و مقياسهایى كه در كتاب به كار رفته توضيح داده شده است.
ويژگىها و نقايص
در اين كتاب مطالب دست اولى درباره سرزمينهاى مشرق و مغرب و نژادها و زبانها و بعضى از شهرها ارائه شده كه در آثار ديگر جغرافيادانان اسلامى ديده نمىشود. اين كتاب منبع معتبرى براى آشنايى با جغرافياى اسلامى در نيمه اول قرن ششم هجرى است كه به دوران انحطاط فرهنگ و تمدن اسلامى معروف است.
عليرغم ويژگىهایى كه اين كتاب دارد، از عيب و نقص خالى نيست. وى گاهى در جغرافياى مشرق جهان اسلام دچار اشتباهات و لغزشهایى شده است.
وضعیت کتاب
كتاب داراى پاورقىهایى به قلم دكتر حسین قرچانلو، مترجم كتاب و فهرست آيات و نمايه مىباشد.
منابع مقاله
- مقدمه مترجم، دكتر حسین قرچانلو.
- متن كتاب.
- كراچكوفسكى، ايگناتى يولیانوويچ، تاريخ نوشتههاى جغرافيايى در جهان اسلامى، ترجمه ابوالقاسم پاينده.