أربع رسائل في علوم الحديث
أربع رسائل في علوم الحديث | |
---|---|
پدیدآوران | ذهبی، محمد بن احمد (نويسنده)
سبکی، عبدالوهاب بن علی (نويسنده) سخاوی، محمد بن عبد الرحمن (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | المتکلمون في الرجال ** ذکر من يعتمد قوله في الجرح و التعديل ** قاعدة في المؤرخين |
ناشر | مکتب المطبوعات الاسلامية |
مکان نشر | سوریه - حلب |
سال نشر | 1410ق - 1990م |
چاپ | 5 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /س2الف4 109 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أربع رسائل في علوم الحديث، مشتمل است بر چهار رساله به نامهای:
[قاعدة في الجرح و التعديل] و [قاعدة في المؤرخین]، نوشته تاجالدین عبدالوهاب سبکی و [المتكلمون في الرجال]، نوشته محمد بن عبدالرحمن سخاوی و [ذكر من يعتمد قوله في الجرح و التعديل]، نوشته شمسالدین محمد بن احمد ذهبی.
کار تحقیق و توضیحات مفید را در این رسالهها، عبدالفتاح ابوغدّه بهصورت پاورقی انجام داده است.
قاعدة في الجرح و التعديل
این رساله، اثر امام تاجالدین عبدالوهاب سبکی (727-771ق) و درباره جرح و تعدیل راویان احادیث است. در این رساله قاعدهای ضروری و نافع که در هیچ کتاب اصولی نیامده، بیان شده است و آن، این است که اگر شنیدی، جرح مقدم بر تعدیل است و در مورد شخصی، جرح و تعدیلی وارد شده، برحذر باش و بپرهیز از اینکه فریفته شوی و گمان کنی که میبایست بر پایه جرح وی عمل نمایی. هرگز چنین مکن و از این پندار ناهنجار بپرهیز. راه درست از دیدگاه ما این است که اگر کسی امامت و عدالتش ثابت شده است و مدحکنندگان و تزکیهکنندگان وی زیادند و تنقیصکنندگان او نادرند و قرینهای دال بر سبب جرح وی وجود دارد (مانند تعصب مذهبی و غیر آن)، در این حالت، ما به جرح راوی توجهی نمیکنیم و بر مبنای عدالت وی عمل میکنیم؛ چراکه اگر ما تقدیم جرح را بهطور مطلق بپذیریم، هیچیک از پیشوایان ما از جرح، سالم نخواهند ماند؛ زیرا هیچ پیشوایی از پیشوایان وجود ندارد که طعنهزنندگان به او طعن نزده باشند[۱].
مؤلف، در ادامه با نقل اقوال بزرگان، این قاعده را بسط داده است و موارد مختلفی از جرح را ذکر کرده و نحوه برخورد با آنها را بیان نموده است.
قاعدة في المؤرخين
این رساله نیز نوشته امام تاجالدین سبکی و درباره چگونگی تعامل با جرح و تعدیل مورخان است.
قاعدهای که در این رساله ذکر شده، نزدیک به قاعدهای است که در قسمت جرح و تعدیل ذکر شد.
مورخان چهبسا، افرادی را بهخاطر تعصب و یا جهل و یا مجرد اعتماد بر نقل افراد غیر موثق و یا غیر اینها، بالا میبرند و یا پایین میآورند. جهل و تعصب در مورخان بیشتر از جهل و تعصب در اهل جرح و تعدیل است و کمتر کتاب تاریخی خالی از این موارد، وجود دارد[۲].
به اعتقاد مؤلف، مدح و ذم مورخ، پذیرفته نیست، مگر اینکه وی دارای چهار شرط باشد: صدق؛ هنگام نقل، به لفظ اعتماد کند نه به معنا؛ آنچه را نقل میکند چنین نباشد که نخست آن را از طریق مذاکره گرفته و بعد از آن نوشته باشد؛ کسی را که از او نقل میکند، نام ببرد[۳].
مؤلف در این رساله، شرایط پذیرش قول مورخان در مورد اشخاص را از دیدگاه بزرگان مطرح کرده است.
المتكلمون في الرجال
این رساله، نوشته محمد بن عبدالرحمن سخاوی (831-902ق) است که در آن نامهای جماعت بزرگی از دانشمندانی را که درباره رجال صحبت کردهاند - از قرن اول، زمان صحابه تا قرن نهم، زمان مؤلف - ذکر کرده است.
شناخت علمایی که در زمینه جرح و تعدیل رجال حدیث، سخن گفتهاند، دارای اهمیت بزرگی است نزد دانشجوی علم حدیث و کسی که به تخریج منابع اهمیت میدهد و یا پژوهشگر علم فقه و تاریخ و دیگر علوم است و چهبسا که وی در منابع گوناگون، دنبال این اسامی میگردد، ولی نام بسیاری از آنها را نمییابد؛ پس وقوف بر تعداد زیادی از این نامها، آنهم جمعشده در یک اثری که طبقهبندی شده است، بسیار مفید و سبب معرفت بیشتر به آن رجال و آگاهی به طبقات و موقعیتهای آنان است[۴].
نام 210 نفر از کسانی که در مدح و ذم رجال، صحبت کردهاند، در طبقات مختلف، آورده شده که هفت نفر از آنها، صحابی و بقیه از تابعان و دیگران هستند. ارزش و اهمیت مدح و ذم این افراد در این رساله، بیان شده است[۵].
ذكر من يعتمد قوله في الجرح و التعديل
این رساله، نوشته شمسالدین محمد بن احمد ذهبی (673-748ق) درباره افرادی است که به جرح و تعدیل آنان اعتماد میشود از صحابیها و تابعان و دیگران.
همه علمای معاصر ذهبی و بعد از آن، اتفاق نظر دارند بر پیشوایی وی در حدیث و علوم آن و ممتازی او در معرفت رجال و تفوق در علم جرح و تعدیل و بنا بر همین، یک جمله وی در زمینه این مطالب، برابر است با چند صفحه از دیگران؛ پس دست یافتن به صفحهای از آثار و تألیفات او، غنیمتی عظیم و پیروزی بزرگی است و این رساله، در چنین موقعیت رفیعی قرار دارد[۶].
مؤلف، علما را در بیستودو طبقه مرتب کرده که در نهایت، به طبقه شیوخ وی ختم میشود[۷].
فرق بین این رساله ذهبی و رساله سخاوی (المتكلمون في الرجال) این است که وی تقریبا تمام موارد را جمع و استقصا کرده، ولی سخاوی بهطور خلاصه، افرادی را که مدح و ذم بهوفور از آنها شناختهشده، آورده است؛ پس نوشته ذهبی، شاملتر و جامعتر و نوشته سخاوی، خلاصهتر و نافعتر است[۸].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق و متن کتاب.