العقد الفريد
العقد الفريد، اثر احمد بن محمد بن عبدربه اندلسی، کتابی است در موضوع اخبار، حکایت و تاریخ که در 25 باب و به تقلید از «عيون الأخبار» ابن قتیبه نگارش یافته است.
معرفی اجمالی
العقد الفريد، تألیف احمد بن محمد بن عبدربه اندلسی (متوفی 328ق)، با تحقیق مفید محمد قمیحه، کتابی است در موضوع اخبار، حکایت و تاریخ که به زبان عربی نوشته شده است.
نویسنده، کتاب را در سالیان دراز تألیف کرده و پیوسته مطالب و مندرجات بخشهای تنظیمیافته و طراحىشده آن را مورد افزایش و کاهش یا آرایش و پیرایش قرار مىداده است، اما تدوین نهایى کتاب باید در سالهای آخر عمر وی؛ یعنى پس از 322ق/934م یا اواخر همین سال صورت گرفته باشد[۱].
ظاهراً ابن عبدربه نام کامل العقد الفريد را خود برای کتابش برگزیده بوده است؛ زیرا در مقدمه همه نسخههای شناختهشده، به همین صورت آمده است، اما بعضى از محققان با توجه به تکرار نام اختصاری العقد در آثار ابن سعید و فتح بن خاقان، چنین پنداشتهاند که کلمه «الفريد» را ناسخان بر نام کتاب افزودهاند[۲].
هدف ابن عبدربه از نگارش این کتاب، اساساً آن بوده است که مجموعهای از معارف و آداب مشرق را در اختیار نسل جوان مغرب قرار دهد[۳].
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در 25 باب، تنظیم شده است.
«العقد الفريد»، به تقلید از «عيون الأخبار» ابن قتیبه نگارش یافته و مندرجات و ترتیب و عناوین ابواب آن آشکارا تحت تأثیر کتاب ابن قتیبه است[۴].
منابع عمده نویسنده در نگارش کتاب عبارتند از: قرآن، تورات، انجیل، ترجمه کتابهایى از ایران و یونان و هند که آنها را از «عيون الأخبار» گرفته بوده است؛ نیز «أيام العرب و أمثال العرب» ابوعبیده معمر بن مثنى را تقریباً بهتمامى نقل کرده است، جز آنکه خود گوید که ضربالمثلهای کهن عربى را از توضیحات و افزودههای ابوعبیده پیراسته و بهجای آن ضربالمثلهای عامیانه رایج در زمان خود را آورده است. از کتابهای جاحظ و مبرد نیز بسیار بهره جسته و از استادان خود مانند خشنى، محمد بن وضاح و بقى بن مخلد روایات بسیار نقل کرده، اما بهندرت از آنان نام برده است[۵].
ابن عبدربه این کتاب دائرةالمعارفگونه را علاوه بر بخشهای مربوط به تاریخ اندلس، با اشعار خود و دیگر شاعران اندلسى چون غزال، عباس بن فرناس و مؤمن بن سعید نیز آراسته است[۶].
نسخههایى که در عصر ما از العقد شناخته شده، دربردارنده شواهدی حاکى از حذف و اضافه و تغییرات گسترده در متن کتاب است؛ ترتیب بخشهای کتاب با آنچه در گزارش یاقوت آمده تفاوت دارد. شرح حال 4 خلیفه عباسى که پس از ابن عبدربه درگذشتهاند، در کتاب موجود است. برخى گزارشهای جغرافیایى راجع به سرزمینهای مشرق، بهویژه مکه و مدینه و بیتالمقدس، از قول شاهد عینى در کتاب آمده است که اگر آنها را چنانکه برخى گفتهاند، برگرفته از آثار دیگران ندانیم، مىتواند از اضافات بعد از فوت وی باشد. در باب «معلقات« تنها مصراع اول از مطلع هریک از آن 7 قصیده بزرگ به چشم مىخورد و بقیه حذف شده است. ارجوزه تاریخى ابن عبدربه، از آخرین صفحات کتاب به آخر بخش پانزدهم نقل مکان یافته و کتاب عملاً بدون «خاتمه» مانده است. این تغییرات مىتواند عمدتاً توسط ابن عبدربه مالقى صورت پذیرفته باشد[۷].
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، اشاره کوتاهی به اهمیت کتاب و موضوعات آن گردیده است[۸].
مقدمه کوتاه کتاب - که نسبت به بقیه آن نثری متفاوت دارد و به گواهى مضمونش در دوران بیماری وی و پس از آن توبه خلصاء نوشته شده - نشاندهنده تصمیم شتابزده ابن عبدربه بر تدوین و ارائه آن بوده است و چهبسا اشاره صریح او مبنى بر جای دادن ارجوزه تاریخى مشتمل بر فتوحات عبدالرحمان الناصر بهجای خاتمه در آخر کتاب، به این معنى باشد که در همین ایام، اثر پرحجم خود را بهعنوان حاصل عمر خویش به خلیفه مذکور تقدیم کرده است[۹].
نگاهى به عناوین بخشهای کتاب مىتواند برآوردی از محتوای ادبى آن به دست دهد و معلوم دارد که ابن عبدربه در این اثر خویش به کدامیک از زمینههای ادب پرداخته و کدامیک را فروگذاشته است[۱۰].
ابن عبدربه، مانند ابن قتیبه، سر آن داشته است که کتابش از گزند کهنگى در امان بماند و عامه کتابخوانان را مفید افتد و آنچنان جاذبهای داشته باشد که در سفر و حضر آن را فرونگذارند. به همین لحاظ، از یکسو سخت به ایجاز مىپرداخته و گذشته از حذف اسناد روایات و حکایات، از تکرار موضوعات - حتى اگر بىفایده هم نمىبوده - دوری جسته و از سوی دیگر، از آوردن داستانها و لطیفههای نکتهآمیز، حتى شوخیهای زننده و تعبیرات مستهجن ابایى نداشته است[۱۱].
العقد الفريد بااینکه مجموعه دلپذیری از معارف دینى، سیاسى - اجتماعى، تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسى اجتماعى عرب و بهویژه فرهنگ عامه است، اما مىتوان برخى از بخشهای آن را، با توجه به جامعیت و استقلال موضوع آنها، کتابهایى جداگانه بشمار آورد. از آن جمله است بخش نوزدهم که بحث مفصلى در باب عروض در بر دارد. العقد از نظر تاریخ اندلس نیز دارای اهمیت فراوان است؛ زیرا مؤلف خود شاهد بسیاری از حوادثى بوده که در کتاب آمده است و نیز از آنجا که بسیاری از منابع ابن عبدربه از دست رفته، این کتاب منبع منحصربهفرد برخى روایات تاریخى مانند اخبار مربوط به زیاد و حجاج بن یوسف و علویان است[۱۲].
جایگاه العقد الفريد بهعنوان کتاب درسى ادب نیز درخور توجه است. این کتاب همواره بهعنوان متن درسى تلقى شده و بهخصوص در اندلس از این حیث مورد استفاده قرار مىگرفته است؛ ازاینرو عدهای از ادبا و دانشمندان، از جمله ابن منظور به اختصار و تلخیص آن همت گماشتهاند. نسخههای خطى برخى از این مختصرات هماکنون موجود است. در اوایل قرن حاضر، جمعى از ادبای مصر «مختار العقد» را تنظیم کردند که بارها در قاهره به چاپ رسیده است. در بیروت و ایران نیز اینگونه مختصرات، غالباً با همان انگیزه تدارک کتاب درسى به شیوههای مختلف فراهم آمده و انتشار یافته است[۱۳].
مجموعههای بزرگ ادب که پس از العقد الفريد پدید آمدهاند، عموماً از این کتاب بهره فراوان بردهاند. بیش از همه قلقشندی در «صبح الأعشى»، ابشیهى در «المستطرف» و بغدادی در «خزانة الأدب» از این کتاب نقل کردهاند[۱۴].
العقد الفريد به موازات شهرت کمنظیر خود همواره منتقدان سرسختى نیز داشته است. قلفاظ، شاعر معاصر ابن عبدربه، نامگذاری کتاب را به العقد الفريد (سینهریز بىمانند) مورد ریشخند قرار مىداد و آن را «حبل الثوم» (رشته سیر) مىنامید. انتقاد اعتراضآمیز صاحب بن عباد نیز چون داغى بر پیشانى این کتاب باقى مانده است. ابوعلى بن ربیب تمیمى در نامهای که ابن حزم اندلسى به آن پاسخ داده، بر تألیف ابن عبدربه خرده بسیار گرفته است. امروزه هم گهگاه از سوی محققان معاصر انتقاداتى از آن به عمل مىآید که بهرغم تأکید مؤلف بر تنظیم و تبویب کتاب، بیش از هر چیز، متوجه پراکندگى و عدم انسجام مطالب آن است[۱۵].
وضعیت کتاب
- در دو قرن اخیر، کتاب العقد الفريد سخت مورد عنایت خاورشناسان قرار گرفته است. پیش از همه تورنل قسمتهایى از آن را که به تاریخ اقوام قدیم عرب ارتباط مىیافت، به فرانسه ترجمه کرد و تحت عنوان «رسائلى درباره تاریخ اعراب پیش از اسلام» در سالهای 1836-1838م، به چاپ رسانید[۱۶].
- فارمر بیشتر مطالب بخش موسیقى و آواز کتاب را با آرایشى نوین و با عنوان «موسیقى: گوهر گرانبها» به انگلیسى برگردانید[۱۷].
- لوی پرووانسال از آن بهره بسیار برده و برخى مندرجات آن را به زبان فرانسه درآورده است[۱۸].
- نیکل نمونههای متنوعى از اشعار ابن عبدربه را به انگلیسى ترجمه و شرح کرده است[۱۹].
- کنتیننته به ترجمه مجموعهای از اشعار عاشقانه ابن عبدربه به زبان اسپانیایى پرداخته است[۲۰].
- کوول ضمن ترجمه و شرح یکى از قصاید ابن عبدربه عشق و غزل را از دیدگاه او توضیح داده است. وی درباره چگونگى معشوق در تخیل شاعرانه ابن عبدربه تحلیل جالبى دارد[۲۱].
- مونرو، ارجوزه تاریخى ابن عبدربه را همراه با شرح حال مختصری از وی به انگلیسى برگردانیده است[۲۲].
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده است. در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع[۲۳]، به تعریف و تشریح برخی لغات و واژگان متن پرداخته شده است[۲۴].
پانویس
- ↑ ر.ک: لسانی فشارکی، محمدعلی، ج4، ص192
- ↑ همان، ص193
- ↑ همان، ص191
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ همان، ص192
- ↑ همان، 191
- ↑ همان، ص193
- ↑ مقدمه محقق، صفحه الف - ه
- ↑ ر.ک: لسانی فشارکی، محمدعلی، ج4، ص192
- ↑ همان، ص191
- ↑ همان، ص191-192
- ↑ همان، ص192
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص192-193
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: همان، ص192
- ↑ ر.ک: پاورقی، ج1، ص160
- ↑ ر.ک: همان، ص161
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- لسانی فشارکی، محمدعلی، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی و همکاران (چاپ دوم)، تهران، 1377.