عيون التواريخ
| عيون التواريخ | |
|---|---|
| پدیدآوران | ابن شاکر کتبی، محمد بن شاکر (نويسنده)
قدسی، حسامالدین (محقق) حافظ، ابومنصور (مقدمهنويس) |
| ناشر | مکتبة النهضة المصریة |
| مکان نشر | مصر - قاهره |
| سال نشر | 1980م |
| چاپ | 1 |
| شابک | 977-7001-86 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | الف25 ع9 38/2 DS |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عیون التواریخ، از آثار ادیب، صوفی و مورّخ دمشقی قرن هشتم هجری قمری، محمد بن شاکر بن احمد کتبی (متوفای 764ق)، گزارشی عمومی از تاریخ صدر اسلام است که حوادث و اخبار تاریخی و نیز اخبار ادبی را بر اساس سالهای هجری قمری بیان میکند. حسامالدین قدسی با تأیید دانشگاه دمشق، کتاب حاضر را تصحیح کرده و حواشی و پاورقیهایی برای آن نوشته است.
هدف و روش
- دانشآموخته دانشکده شریعت و قانون (دانشگاه الازهر)، ابومنصور حافظ برای این اثر، مقدمه نوشته و نویسنده و کتابش را شناسانده است. او میگوید:
- عیون التواریخ از مهمترین کتابهای نوشتهشده در باب تاریخ اسلام است و فقط به حوادث سیاسی نپرداخته بلکه مؤلف آن عامدانه اخبار تاریخی را با اخبار ادبی درآمیخته است. این رویکرد، غنای متن را با درج بخشهای مفصلی از اشعار (نظم) در خلال اخبار ادبی، افزایش داده است.
- نگارنده به ترتیب سالها کتابش را تنظیم کرده و در پایان وقايع هر سال، وفيات آن سال را نيز ذكر كرده است و این ترتیب علمی و تاریخی است. [۱]
- محمد بن شاکر بن احمد کتبی نوشته است: چون صدقه جاری و فرزندی ندارم، شروع به تألیف کردم زیرا ترسیدم زندگانیام به پایان برسد و دستم خالی باشد و ذخیرهای برای آخرت نداشته باشم. پس به تدوین تاریخ پرداختم و برای نگارش آن از این کتابها (عوارف المعارف، حلية الأولياء و طبقات الأصفياء، قوت القلوب في معاملة المحبوب و وصف طريق المريد إلی مقام التوحيد و نزهة الألباء في طبقات الأدباء) بهره گرفتم تا اگر خدا بخواهد، در خاطرهها بماند و خوانندگان را بر سر شوق آورد. [۲]
ساختار و محتوا
- این اثر اولین جلد از «عیون التواریخ» است و نویسنده سخنش را با سیره نبوی(ص) آغاز میکند و از ولادت تا وفات ایشان را توضیح میدهد و همچنین خلافت ابوبکر را مطرح میکند. در پایان این جلد آمده است: کتاب اول از عیون التواریخ تمام شد و کتاب دوم در پی آن خواهد آمد و اولش یادکرد خلافت عمر است. [۳]
نمونه مباحث
- «ذکر اختلاف در مورد اولین فردی که اسلام آورد» دانشوران در مورد اولین فردی که اسلام آورد، اختلاف نظر دارند، اگرچه همگی اتفاق نظر دارند که خدیجه(س) اولین مخلوق خدا بود که اسلام آورد. جمعی گفتهاند: اولین مردی که اسلام آورد، علی (رضی الله عنه) بود. از علی (رضی الله عنه) روایت شده است که گفت: «من بنده خدا و برادر رسول او و صدیق اکبر هستم، پس از من این ادعا را هیچ کسی نخواهد کرد جز دروغگو و تهمتزننده. من پیش از همه مردم با رسول خدا (ص) نماز خواندم.» ابن عباس میگوید: اولین کسی که نماز خواند، علی (ع) بود. عفیف کندی میگوید: من تاجری بودم که در ایام حج به مکه آمدم. نزد عباس بودم. ناگهان مردی بیرون آمد و روبروی کعبه ایستاد و نماز خواند، سپس زنی بیرون آمد و پشت سرش ایستاد و با او نماز خواند، سپس پسری بیرون آمد و ایستاد و با آن دو، نماز خواند. گفتم: ای عباس! این دین چیست؟! گفت: این محمد بن عبدالله، برادرزاده من است، که گمان میکند خدا او را فرستاده و گنجهای کسری و قیصر بر او گشوده خواهد شد، و این همسرش خدیجه است که به او ایمان آورده، و این نوجوان نیز علی بن ابی طالب است که به او ایمان آورده است.... [۴]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.