تاریخ فلسفۀ غرب(6) فلسفۀ انگلیسی زبان 1750 تا 1945

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    تاریخ فلسفۀ غرب(6)
    تاریخ فلسفۀ غرب(6) فلسفۀ انگلیسی زبان 1750 تا 1945
    پدیدآوراناسکوروپسکی، جان (نویسنده) خوشنویس، یاسر (مترجم)
    ناشرسمت
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک0ـ2213ـ02ـ600ـ978
    کد کنگره

    تاریخ فلسفۀ غرب(6) فلسفۀ انگلیسی زبان 1750 تا 1945 تألیف جان اسکوروپسکی، ترجمه یاسر خوشنویس؛ مضمون اصلی که در این کتاب مطرح شده، نزاع میان طبیعت‌گرایی، یعنی فلسفۀ روشنگری که انسان را کاملاً بخشی از طبیعت می‌بیند و رد طبیعت‌گرایی است که پس از نقادی تأثیرگذار کانت بر آن پدیدار شد.

    ساختار

    کتاب در شش فصل نگارش یافته است.

    گزارش کتاب

    در بسیاری از کلاس‌های تدریس فلسفه و نیز در بسیاری از کتاب‌های فلسفی، دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها چنان ارائه می‌شوند که گویی خصلتی فرازمانی و فرامکانی دارند. معمولاً مشخص نمی‌شود چرا فیلسوفی در زمانی خاص، مثلاً در اوایل قرن نوزدهم، درگیر پرداختن به مسئله‌ای بخصوص شده است. مطالعۀ تاریخ اندیشه به طور کلی و تاریخ فلسفه به طور خاص، این امکان را می‌دهد تا خصلت تاریخی اندیشه را دریافت و درک کرد چگونه برخی مسائل فلسفی در واکنش به جریان‌ها و تحولات فلسفی پیشین و علاوه بر این، در واکنش به تحولاتی در سایر حوزه‌ها همچون علم، فرهنگ و سیاست اهمیت می‌یابند و برجسته می‌شوند.

    میان گرایش‌های فلسفی مختلف، بی‌توجهی به تاریخ فلسفه شاید بیش از همه در فلسفۀ تحلیلی رواج دارد. از آنجا که دامنۀ تاریخی این کتاب از «تاریخ فلسفۀ غرب» شکل‌گیری فلسفۀ تحلیلی را نیز در بر می‌گیرد، می‌تواند درک خواننده را از تحولاتی تاریخی که به ظهور و بسط این گرایش فلسفی منجر شد، عمق بخشد. مضمون دیگری که در این مجلد بررسی شده، تقابل میان علم‌گرایی/ تجربه‌گرایی، طبیعت‌گرایی ملهم از روشنگری از یک‌سو و نقادی رمانتیک/ ایدئالیستی از سوی دیگر است. این نقادی را می‌توان در سرتاسر قرن نوزدهم و به‌ویژه در آثار کالریج و برادلی دید. اگرچه جهانی که امروزه شناخته می‌شود، با تفوق اندیشۀ علم‌گرا/ طبیعت‌گرا پیش می‌رود و نقادی رمانتیک بروز اجتماعی کمتری نسبت به گذشته دارد؛ اما بررسی تاریخ تقابل این دو رویکرد کماکان جالب توجه و روشنگر است و فرصت می‌دهد به اشکال دیگری از نظرورزی و عمل اجتماعی فکر کرد که در واقع محقق نشده‌اند.

    مضمون اصلی که در این کتاب مطرح شده، نزاع میان طبیعت‌گرایی، یعنی فلسفۀ روشنگری که انسان را کاملاً بخشی از طبیعت می‌بیند و رد طبیعت‌گرایی است که پس از نقادی تأثیرگذار کانت بر آن پدیدار شد. امکان تجربۀ فهم‌پذیر، یعنی وجود معرفت پیشینی، محور نقادی کانت بود. ادعاهای فرهنگی گسترده‌تر دربارۀ دین، اخلاق و زندگی سیاسی بر این محور استوار شدند. این ستون‌ها به این دلیل تثبیت شدند که در قرن نوزدهم، به نظر بسیاری چنین می‌رسید که برخی از اشکال ایدئالیسم پساکانتی تنها راه نجات دادن عقل، ایمان و آزادی‌اند. بنابراین این موضوع به مناقشۀ نقادانۀ اصلی در فلسفۀ قرن نوزدهم بدل شد.

    فصل‌های چهارم و پنجم به فلسفۀ تحلیلی قرن بیستم اختصاص دارد. سنت تحلیلی در زبان انگلیسی غالب بوده و بنابراین طبیعتاً به این مجلد تعلق دارد. با این حال، در پرداختن به این سنت به بررسی فلاسفه‌ای سوق یافته شده که هرچند در آن دارای اهمیت بسیاری هستند، اما به آلمانی می‌نوشتند یا در یک مورد به فرانسوی.

    فلسفۀ تحلیلی به دو شیوه تلاش کرد به مناقشۀ قرن نوزدهم میلان طبیعت‌گرایی و ایدئالیسم خاتمه دهد. تلاش اول در فصل چهارم بررسی می‌شود و «واقع‌گرایی مفهومی» نامیده می‌شود. واقع‌گرایی مفهومی اقدامی انحرافی در قرن نوزدهم بود که نه در جهان انگلیسی یا آلمان پروتستان، بلکه در اروپای مرکزی کاتولیک پدیدار شد؛ یعنی جایی که صحنه مقاومت هم در برابر طبیعت‌گرایی و هم در برابر فلسفه «نقادی» کانت بود. فیلسوف و ریاضیدان آلمانی فرگه، به صورت مستقل آن را با وضوح و بصیرتی عالی ارائه کرد و سپس با اندکی تفاوت و باز هم مستقل، در دورۀ کوتاه واقع‌گرایی مفهومی در کمبریج پیش از جنگ جهانی اول نیز ارائه شد.

    از منظر کانتی چنین شکلی از واقع‌گرایی «پیشانقادانه» به نظر خواهد رسید؛ اما مرحله دوم فلسفۀ تحلیلی شاهد تلاشی برای خاتمه بخشیدن به مناقشات متافیزیکی قرن نوزدهم بود که می‌توان آن را تا حدی «پسانقادانه» نامید: تلاش ویتگنشتاین و کارناپ برای منحل کردن متافیزیک (فصل‌های پنجم و ششم).[۱]


    پانويس

    1. ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها