فلسفه عرفان

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    فلسفه عرفان
    فلسفه عرفان
    پدیدآورانیثربی، یحیی (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرتحلیلی از اصول و مبانی و مسائل عرفان
    ناشردفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم. مرکز انتشارات
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1377ش
    چاپ4
    شابک-
    موضوععرفان - نقد و تفسیر - فلسفه - نقد و تفسیر
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ی‎‏2‎‏ف‎‏8 286 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    فلسفه عرفان (تحلیلی از اصول و مبانی و مسائل عرفان)، نوشته پژوهشگر معاصر فلسفه و عرفان اسلامی، سید یحیى یثربى (متولد 1321ش)، دانش عرفان به‌خصوص عرفان اسلامی را از ابعاد گوناگون بررسی می‌کند و به چیستی، چگونگی و تبیین‌پذیری مسائل آن می‌پردازد.

    هدف و روش

    • سید یحیى یثربى، با تأکید بر اینکه: موضوع بحث کتاب حاضر، «فلسفه عرفان» است، نه عرفان نظری یا عملی، توضیح داده است:
    1. هدف این کتاب، نه تعلیم اصول و مبانی جهان‌بینی عرفا، یعنی عرفان نظری و نه آموزش قواعد و قوانین سیر و سلوک، یعنی عرفان عملی است، بلکه منظور اصلی، تحلیل محتوای عرفان و مخصوصاً عرفان اسلامی است.
    2. ازآنجاکه چنین تلاشی در زبان فارسی و عربی، به‌صورت مستقلّ سابقه‌ای ندارد، قطعاً خالی از نقص و اشکال نیست.
    3. نمط‌های هشتم، نهم و دهم کتاب الإشارات و التنبيهات حرکتی در جهت تحلیل عقلی عرفان بود و من مباحث نمط نهم را مبنای اثر حاضر قرار دادم...[۱].

    ساختار و محتوا

    • این اثر، از مقدمه و 3 بخش به‌ترتیب ذیل تشکیل شده است:
    • مقدمه (فلسفه چیست؟ معرفت‌شناسی، مذهب شکّ، فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، علم کلام، عرفان، حکمت متعالیه، فلسفه عرفان و «ابن سینا و عرفان»).
    1. کلیاتی درباره عرفان (3 فصل).
    2. مقامات (6 فصل).
    3. حالات عارفان (6 فصل).

    نمونه مباحث

    • اساساً طرح مسئله‌ای با این عنوان که عرفان و موضوعات و مسائل مربوط به آن، قابل ‌قبول است یا نه؟ به این معنا است که: آیا اینها از حقیقتی و واقعیتی برخوردارند؟ یا صرفاً جنبه خیالی و ذهنیت دارند؟ و این خود، عملاً ورود در «فلسفه عرفان» است. بی‌تردید کسانی در تاریخ از عرفان دفاع کرده‌اند و کسانی هم به انکار و ردّ آن پرداخته‌اند و طبعاً طرح این ارزیابی در حوزه‌ای مشخص و مستقلّ و نقد و بررسی آنها با معیارهای قابل‌ قبول، چیزی جز همان «فلسفه عرفان» نخواهد بود[۲].
    • به نظر من شطح‌گویی چنان‌که در نظریه اول (شطحی خطابی) آمده، نه همیشه و به‌طور کلی، بلکه در مواردی به‌عنوان یک تفنّن ادبی و به‌منظور جلب توجه دیگران ممکن است به‌کار رود....[۳].
    • ابونصر سراج بحثی نسبتاً طولانی دارد در بیان و تعیین موارد غلط و اشتباه و انحراف صوفیه از لحاظ عقیده و عمل....[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18
    2. ر.ک: متن کتاب، ص67
    3. ر.ک: همان، ص394
    4. ر.ک: همان، ص406

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها