رسالهای درباره رواداری
رسالهای درباره رواداری | |
---|---|
پدیدآوران | لاک، جان (نویسنده) میرشکاک، محمد (مترجم) |
ناشر | پیله |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 5ـ08ـ7620ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
رسالهای درباره رواداری تألیف جان لاک، ترجمه محمد میرشکاک؛ نویسنده به پدر لیبرالیسم، پدر حقوق بشر، پدر فلسفۀ تجربی، پدر معرفتشناسی مدرن و ... معروف است؛ اما در این رساله، همچون یک متکلم و متأله دینی ظاهر میشود و علیه سختگیری مذهبی زبان میگشاید. به سوءاستفادۀ اهل قدرت از دین خدا میتازد و انگیزههای دنیوی و مادی متعصبین مذهبی از بهانه کردن امور اخروی را افشا میکند و نشان میدهد که تأسیس حکومت بر اساس اصول مذهبی شرک ورزیدن به خدا است.
ساختار
کتاب در دوازده فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
جان لاک در سال 1632 در انگلستان متولد شد و در سال 1704 از دنیا رفت. نخست به پزشکی روی آورد و سپس به سیاست و فلسفه پرداخت. عصری که جان لاک در آن زندگی میکرد، از اختلاف و درگیری بر سر مسائل مذهبی و سیاسی سرشار بود. این شد که وی برخی از جنگهای مذهبی اروپا و پیامدهای آنها را به چشم خود دید و دربارۀ باقی آنها خواند و شنید. وی بهویژه شاهد دورۀ خاصی از سختگیریهای مذهبی حکومت انگلستان بود. حاصل مشاهدات او رسالهای بود دربارۀ رواداری که در این کتاب ترجمه شده است و در آن جان لاک به وضعیت اجتماعی ناگواری اشاره دارد که مسائل سیاسی با مسائل مذهبی خلط شده است.
نویسنده به پدر لیبرالیسم، پدر حقوق بشر، پدر فلسفۀ تجربی، پدر معرفتشناسی مدرن و ... معروف است؛ اما در این رساله، همچون یک متکلم و متأله دینی ظاهر میشود و علیه سختگیری مذهبی زبان میگشاید. به سوءاستفادۀ اهل قدرت از دین خدا میتازد و انگیزههای دنیوی و مادی متعصبین مذهبی از بهانه کردن امور اخروی را افشا میکند و نشان میدهد که تأسیس حکومت بر اساس اصول مذهبی شرک ورزیدن به خدا است.
چهرۀ لاک در این رساله، هم چهرۀ مردی مؤمن است که از حقیقت دین در مقابل فساد اهل قدرت و خرافات عوام دفاع میکند و هم چهرۀ مردی انساندوست که از فشار سیاسی ناموجه به مردم، به دلیل عقاید مذهبیشان ـ که مسئلهای تماما شخصی است ـ به تنگ آمده است.
معروف است که این رساله حاصل نامهنگاری جان لاک با متأله هلندی فیلیپ فونلیمبورگ، دوست جان لاک است و فون لیمبورگ بود که در سال 1689 این رساله را منتشر کرد. اما در صحت این داستان تردیدهای تاریخی وجود دارد و پژوهشهای ماریو مونتوری نشان میدهد جان لاک در اصل به تشویق آنتونی اشلی کوپر، چهار سال قبل در سال 1685 «رسالههای دربارۀ رواداری» را نوشته بود و در مصاحبت با فون لیمبورگ فهمید که هر دوی آنها مستقل از یکدیگر به نتایج تقریباً یکسانی دربارۀ نسبت بین سیاست و دیانت رسیده بودند.
این رساله به شکل نامهنگاری است؛ اما مخاطب آن همیشه فون لیمبورگ نیست و صرفاً به شرایط انتزاعی نمیپردازد و به مثالهایی تاریخی از سختگیری مذهبی در انگلستان و اروپا اشاره دارد. لاک به عنوان پدر حقوق بشر در این رساله، یکی از اصیلترین استدلالها در دفاع از رواداری را ارائه میدهد؛ اما آنچه اینجا موردنظر اوست، رواداری در مورد تمام عقاید نیست، بلکه صراحتاً به عقاید مذهبی اشاره دارد و از این نظر، استدلالهای او رنگ کلامی و الهیاتی به خود میگیرد.
جان لاک در این رساله تأکید میکند با زور و اجبار نمیشود عقاید کسی را تغییر دارد. اگر عقیدهای به کسی که در موضع ضعف است، تحمیل شود، شاید فرد در موضع ضعف به آن عقاید تظاهر کند؛ اما عقیدۀ درونیاش تغییر نخواهد کرد. در حالی که آنچه مورد پذیرش خداست، باور قلبی است نه تظاهر به رفتارهای مذهبی؛ پس تحمیل عقاید فعلی بیهوده خواهد بود.
نویسنده در این رساله همعصران و صاحبان قدرت زمانۀ خود را مخاطب قرار داده است که اغلب مسیحی بودهاند؛ پس مسئلۀ رواداری را با اشاره به مسیحیت آغاز میکند؛ اما از آنجایی که مخاطب این ترجمه از رساله، فارسی زبان مرتبط با سنت و فرهنگ اسلامی است؛ از اینرو در نقاطی از متن، آنچه از حدیث و قرآن که با سخن لاک مطابق بوده، به صورت پاورقی ضمیمه شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات