كتاب الحج (جوادی آملی)

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    کتاب الحج
    كتاب الحج (جوادی آملی)
    پدیدآورانجوادی آملی، عبدالله (مقرر)

    حلی، جعفر بن حسن (نویسنده)

    محقق داماد، سید محمد (محاضر)
    عنوان‌های دیگرشرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام. برگزیده. کتاب الحج. شرح
    ناشر[بی نا]
    مکان نشر[بی جا] - [بی جا]
    سال نشر1401 ق
    چاپ1
    موضوعحج

    فقه جعفری - قرن 14

    حلی، جعفر بن حسن، 602 - 676ق. شرایع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام - نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏182‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏ ‎‏ش‎‏4023
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كتاب الحج اين كتاب سلسله مباحث آیت‌الله حاج سيد محمد محقق معروف به(داماد) قدس‌سره است كه به قلم حكيم متأله آیت‌الله جوادى آملى دامت إفاضاته تقرير شده.

    درباره كتاب

    در اينجا برگرفته‌اى ازسخنان آیت‌الله جوادى آملى را درباره اين كتاب ميآوریم:

    پس از اين كه خداوند متعال به اين جانب توفيق هجرت به قم براى تكميل علوم عقلى و نقلى كسب شده در آمل و تهران را داد، توفيق استفاده از محضر مشايخ و اساطين تفسير و حديث و حكمت الإلهى و فقه و أصول را نيز عنايت كرد، حوزة قم در آن روزها پيشرفت بسيار كرده و به محل نزول بركات قدسى و خواستگاه علماى بزرگ مبدل گشته بود و يكى از توفيقات الهى من يادگيرى فقه در محضر فقيه أهل بيت و مرد چيره دست فقاهت آیت‌الله حاج سيد محمد محقق معروف به(الداماد)- قده- به مدت سيزده سال و تا زمان ارتحال ايشان بود.

    چگونگى تدوين كتاب

    يكى از توفيقات من نگارش دروس و بيانات استاد در جمع طلاب علم بود، من اين كار را با دقت فراوان و به گونه‌اى كه زياده و نقصانى پيش نيايد انجام ميدادم و در صورتى كه نقدى به نظرم می‌آمد آن را در محضر استاد مطرح مينمودم تا پس از گفت و گو و بحث فراون نتيجه اين تدبرها و تعمق_ها را به رشته تحرير درآورم، اين كتاب ارزشمند كه هماكنون پيش روى شما است نتيجه چنين عملكردى است، اكنون به معرفى اين كتاب و چگونگى تدريس استاد و سيره علمى و شيوه فنى و ویژگی‌هاى نوشتارى و مهارتشان در اين امر ميپردازيم ودر خاتمه مسأله چاپ كتاب را مطرح خواهيم كرد.

    موضوع كتاب

    اين كتاب درباره حج سخن می‌گوید حجى كه يكى از پايه‌هاى اسلام است، مسأله حج مربوط به قسم عبادات فقه اسلامى است وشامل احكام زيارت خانه خدا می‌باشد خانه‌اى كه قبلهگاه و هدايتى براى مردم است و خداوند مردم را با اين گفته‌اش به خانه‌اش فرا ميخواند": و لله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا 97:3 20 -11" -وبراى خدا بر مردم است كه قصد خانه او كنند، آنان كه توانايى رفتن به سوى آن را دارند- و به پيا مبرش نيز فرمان داد تا مردم را به حج فرا خواند تا پياده و سواره به سوى آن آيند و در مدت معلومى ياد خدا كنند.

    تنظيم مباحث كتاب

    مباحث اين كتاب طبق كتاب شرائع الإسلام نوشته جعفر بن حسن بن أبى زكريا يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلى ملقب به محقق- قده- تنظيم گشته. رمز انتخاب اين كتاب به عنوان متن ویژگی‌هايى بود كه در غير اين كتاب به صورت يكجا جمع نشده است ازجمله تقسيمبندى مباحث فقه به چهار قسمت عبادات و عقود و إيقاعات و أحكام.

    ديگر ويژگى اين كتاب ترتيب آن است، چنانچه به ترتيب واجب و سپس مستحب و پس از آن مكروه و در آخر حرام بحث می‌كند.

    ويژگى ديگر اين است كه اين كتاب از جامعترين کتاب‌هاى فقهى در دربر دارندگى فروعات فقهى است و به همين دليل هم بيشتر موسوعه‌هاى فقهى گرد آن می‌گردند به گونه‌اى كه يا شرح آنند و يا حاشيه و تعليق بر آن بلكه حتى در كتاب وسائل نيز از شيوه اين كتاب پيروى شده و در آن مطالب به شيوه و ترتيب شرايع چيده شده.

    يكى از اين شروح همين كتاب ارزشمند است.


    سيره علمى أستاد محقق داماد(ره)

    أ- ايشان از نظر روحى داراى خلوص عقيدتى و نبوغ فكرى بوده و به دو ابزار علم و عمل مجهز بودند و در مدرسه‌اى بلند مرتبه تربيت يافتند و از محضر دانشمندان و بزرگان استفاده كردند ايشان با اساتيد و محققین برجسته‌اى نشست و برخواست علمى داشتند به گونه‌اى كه زندگیشان سرشار از علم و عدل بود و حياتشان حياتى جاودان.

    ب- جلسات درس ايشان سرشار بود از بركت چنانچه حاصل اين جلسات مجتهدين بزرگى بودند از اساتيد و مؤلفان و صاحب اثرانى كه همه و همه را از بركات درسهاى سيد و سرور فقيد داشتند.

    ج- شيوه و روش ممتاز و بيهمتاى استاد در تدريس بدين شكل بود كه ابتدا مسأله فقهى را مطرح نموده و آن را بيان مينمودند، آنگاه محل ابهام و جاى بحث را بيان ميكردند در مرحله سوم احتمالات متصور در مسأله را ميگفتند و پس از آن در مرحله چهارم اقوال مورد اعتماد را مطرح ميكردند در مرحله پنجم استدلالاتى در رد و قبول مسأله ميكردند و در مرحله آخر ادله نادرست را رد و درست را تأييد ميكردند ايشان در اين مسأله تعصبى بر قول مشهور و قدما نداشتند چرا كه اين كار تقليد در لباس اجتهاد است و ميدان تحقيق استاد ما از اين ننگ مبرا است بلكه ايشان در گفته ديگران دقت نموده و پوچ را رها كرده مطلب اشتباه را تصحيح نموده و ناقص را تكميل مينمودند و اگر در مسأله حرف مفيدى نمييافتند خود آغاز به سخن ميكردند و ابداعاتى از آنچه خدا به ايشان ارزانى كرده بود ارائه ميكردند.

    د- سبک ايشان در فقه الحديث اينگونه بود كه پس از بحث از صدور و از جهت صدور در معانى متصور آن جست و جو ميكردند و ضعيف را كنار گذاشته قوى را ترجيح ميدادند تا پس از سبر و تقسيم فراوان به يك معنى برسند سپس از وجود معارض و در صورت نياز مؤيد جست و جو ميكردند و پس از تكميل تحقيق داخلى و خارجى و عدم وجود وجه تضعيفى براى اركان حجيت، اطمينان پيدا كرده و بر همان اساس فتوا ميدادند. بله روش درس ايشان به اين سادگى كه گفتيم نبود تا هر كسى كه در درس حاضر ميشد آن را بيابد بلكه گنجى بود پنهان ميان پژوهشها و افاضات بيمثالشان همين امر هم باعث سختى فهم كامل مطالب براى بسيارى از حاضرين بينظم و آشفته درس بود گاهى به بهانه سنگينى بيان و گاهى منظم نبودن آن اما سر مطلب همان بود كه گفتيم اما كسانى كه تمام تلاش خود را ميكردند و از هيچ كوششى در دريافت بيانات استاد كوتاهى نميكردند به جاى والايى در درس و بحث رسيدند كه كمتر كسى بدان نزدیک شده.

    ه- ايشان از مخلوط كردن مباحث أصولى و اصطلاحات فنى با مسائل فقهى پس از آن كه نصوص باب وجود داشته و عهدهدار مسآله بودند پرهيز ميكردند مگر اينكه نيازى حس ميكردند و آن موقع بود كه مهارت ايشان در اصول همچون فقه آشكار ميگشت و همين جامعيت كامل ايشان بود كه اقتضا ميكرد مباحث را بدون مزج و خلط ارائه داده و هر چيز در جاى خود مطرح كنند.

    ز- ايشان يگانه‌اى بود كه قلبش مأنوس با درس گشته و با جان و دل بدان ميپرداخت ايشان طناب رياست را از گردن باز كرده بود البته نه به معناى مذموم كه جدايى دين از سياست است بلكه به معناى درست آن كه اشتغال و تمركز در مطالعه و تدريس است نزد قيام ديگران به اين امر، همين امر هم درس ايشان را به گونه‌اى پر محتوى كرده بود كه تقريبا ديگر دروس از آن خالى بودند.

    حال كه سيره علمى استاد روشن گشت پس اگر اين تقرير پيش رويت تمام آنچه را استاد گفته بود آورده و هيچ امر مهمى را رها نكرده بود پس خداوند را شاكريم كه ولى است و حميد واگر هم نقصى داشت و تمام آنچه را استاد بيان كرده بود دربر نداشت از خداوند متعال طلب عفو داريم.

    بله مقدارى از مباحث از دستم رفته و توفيق حضور در آن جلسات را نداشتم البته از روى ناتوانى، نه كاهلى و كوتاهى چرا كه مشتاق و عاشق سست نمی‌شود بلكه بلائى مانع گشت و قلب افسرده و خاطر حزين چرا كه تقريرى نيافتم كه كامل بوده وتمام سخنان نادر استاد را چنا چه من ميخواستم در بر داشته باشد تا آن را در اين كتاب بياورم.


    وابسته‌ها