كتاب المعتمد في أصول‌الدين

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    كتاب المعتمد في أصول‌الدين
    كتاب المعتمد في أصول‌الدين
    پدیدآورانملاحمي خوارزمي، محمود بن محمد (نویسنده)


    مکدرموت، مارتین (محقق)

    مادلونگ، ویلفرد (محقق)
    ناشرالهدي
    مکان نشرانگليس - لندن
    سال نشرمجلد1: 1991م,
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كتاب المعتمد في أصول‌الدين، اثر محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام معتزلی که به تحقیق ویلفرد مادلونگ و مارتین مکدرموت، رسیده است. قصد ابن ملاحمی در این کتاب، مناقشه در مبادی فرقه‌های (مسلمان یا غیر مسلمان) مخالف با توحید، مانند ثنویان، نصاری و مجوس و رد استدلال‎های آنان در همان قالب و به همان اندازه‌ای است که مشایخ معتزله در کتاب‌های مختصر و متوسطشان، انجام می‌دهند.

    ساختار

    کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در سه جزء است و هر جزء در قالب ابواب و فصولی ارائه شده است. برخی منابع کتاب از این قرار است: الآراء و الديانات، كتاب الأدوات، تاريخ ابن أبي‎‌‌‌‌خيثمة، شرح الجمل و ال‎قود، المجسطي، تفسیرهای عباس بن یزید بحرانی و ولید بن ابان، جوابات التستريين، كتاب الدواعي و الصوارف، كتاب المحيط بالتكليف، كتاب من قال بالعدل من المحدثين، رسائل منسوبة إلی قابوس بن وشمکير و...

    گزارش محتوا

    ابن ملاحمی در مقدمه قصد دارد بزرگ‎ترین تألیفات ابوالحسین بصری در علم کلام، یعنی کتاب تصفح الأدلة را خلاصه کرده و درعین‌حال نواقصش را تکمیل کند و در برخی مباحثش تجدید نظر نماید. بصری در این کتاب، ادله معتزله و همچنین مخالفان آنان را تصفّح کرده؛ یعنی مورد نقد و بررسی قرار داده است. ابن ملاحمی تلاش کرده که کتابی جامع ارائه دهد که اشکالات ابوالحسین را در آن تکرار نکند. ابوالحسین بصری در کتابش بسیاری از ادله ضعیف و مسائل بدیهی را هم ذکر کرده که حذف آنها از کتاب، هیچ آسیبی به مطلب نمی‌رساند. ابن ملاحمی خوارزمی، می‌گوید استدلالات جدیدی را در این نوشتار، ارائه نموده و به مسائلی که در آن با ابوالحسین بصری، اختلاف نظر دارد اشاره کرده است. البته وی تأکید می‌کند که مسائل اختلافی‌اش با بصری کم است[۱].

    ابوالحسین در هنگام نگارش بابی درباره انکار رؤیت خدا در آخرت توسط مؤمنین، از دنیا رفت. ابن ملاحمی آن را با همان سبک و سیاقی که بر اصل کتاب حاکم بود، به پایان رساند؛ مخفی نماند که بخش موجود از کتاب «المعتمد» از پایان کتاب «تصفح الأدلة» جز اندکی، تجاوز نکرده است[۲].

    بااینکه «تصفح الأدلة» ابوالحسین بصری، مصدر اصلی و نمونه اصلی ابن ملاحمی برای نگارش این کتاب بوده، اما وی از کتاب‌های دیگری نیز (به‌صورت بررسی مستقیم یا غیر مستقیم) برای این منظور استفاده کرده است که البته اکثرشان مفقود شده‌اند؛ او از میان کتاب‌ها و رسائل ابوالحسین بصری به کتاب‌های «الغرر» و «شرح العمد» (شرح کتاب العمد قاضی عبدالجبار) و... استناد کرده است. ملاحمی در موارد بسیاری به مؤلفات قاضی عبدالجبار اشاره کرده و از آن نقل می‌کند، به‌ویژه کتاب «المغني» که البته نسخه‌ای که از این کتاب در دست ابن ملاحمی بوده، با نسخه منتشرشده از آن تفاوت دارد. وی کتاب «المحيط بالتكليف» و شرح و تعلیقه آن و «كتاب الدواعي و الصوارف» و «شرح الجمل و العقود» نیز بهره برده است..[۳].

    معظم استشهادات ملاحمی در این اثر به کتاب‌های دیگران، به احادیث و اخبار است..[۴].

    مهم‎تر از همه استشهادات او با عباراتی ناشناخته از کتاب «الآراء و الديانات» حسن بن موسای نوبختی است. باارزش‎ترین نقل قول‎های وی، گزیده‌های طولانی از کتاب «المقالات» ابوعیسای ورّاق است. قصد ابن ملاحمی مناقشه در مبادی فرقه‌های مخالف با توحید مانند ثنویان، نصاری و مجوس و رد استدلال‎های آنان به همان اندازه و صورتی است که مشایخ معتزله در کتاب‌های مختصر و متوسطشان، انجام می‌دهند. نویسنده از کتاب ابوعیسای وراق که آن را «الديانات» نامیده، به‌عنوان یکی از مصادر اصلی خود استفاده کرده و در بخش‌هایی از کتاب المعتمد، با اصول مادی‌گرایی (الدهرية)، مانویت، دیهانیه، مرقیونیه [مذهب مارسیون] و برخی فرقه‌های دوگانه‌پرست (ثنوی) کوچک مناقشه کرده است[۵].

    ابن ملاحمی، در ابتدای کتاب، مطالبی را که در آن بیان کرده، چنین شرح می‌دهد: هدف ما از این کتاب، تصحیح ملت پیامبرمان محمد(ص) در کلیت و تفاصیل آن است. مخالفان ما دو قسم می‌شوند: برخی (دیگر فرقه‌های مسلمان) کلیت مورد قبول ما را قبول دارند و در تفاصیل با هم اختلاف داریم و برخی دیگر اساسا بر قبله ما نیستند که خودشان بر اقسامی هستند: برخی مانند اهل تعطیل و دهریون و... معتقد به هیچ مذهب و آئینی نیستند، برخی دیگر مانند ثنویون معتقد به مذهب خاصی هستند، ولی از اساس و در توحید با ما اختلاف دارند و برخی دیگر مانند براهمه، توحید و اثبات صانع و... را قبول دارند، ولی پیامبری را نمی‌پذیرند و برخی دیگر مانند یهودیان و نصرانیان فی‌الجمله توحید و عدل را قبول دارند، ولی در تفاصیل آن با ما اختلاف دارند؛ یااینکه اقرار به پیامبری دارند، ولی پیامبری حضرت محمد(ص) را نمی‌پذیرند[۶]. اما اختلافات میان فرقه‌های مسلمان را نیز این‌گونه می‌توان بیان داشت که برخی معتقدند خداوند در صفات ذاتیه‌اش واحد است. برخی دیگر هستند که قائل به قدمایی در کنار خدا شده‌اند. برخی (مانند مشبهه) معتقدند خداوند جسم است. برخی مانند مجبره معتقدند خالق افعال بندگان خداست و..[۷].

    وی در قسمتی از کتاب درباره دیصانیه می‌نویسد: اکثر عقایدشان با نظریات مانویان موافق است؛ فقط در برخی موارد با آنان مخالفند که از جمله این موارد است: اعتقاد به اینکه ظلمت، مرده و غیر حساس است و عالم و قادر نیست، بلکه راکد غیر متحرک است و افعالش به‌صورت طبعی از وی صادر می‌شود؛ [یعنی] علم و قدرت و حس و قصد و تحرک، فقط مختص به نور است. دلیل آنان در بیان این نکته این است که ظلمت ضد نور است و ازاین‌رو باید صفاتش نیز در تضاد با صفات نور باشد. ابن ملاحمی قول آنان را با توضیح مطلبی که سابقا بر آن استدلال کرده، ابطال می‌کند؛ وی می‌نویسد: سابقا بیان کردیم که ظلمت، فقدان (نبود) نور است در چیزهایی که پذیرای آن هستند[۸].

    وی درباره مرقیونیه نیز می‌نویسد: آنان معتقدند که خدای متعال حق است و کسی را یارای دفع و ابطال وی نیست. آنان همچنین معتقدند که شیطان نیز (بدون اینکه مخلوق خدا باشد) موجود است. پیروان مریقونیه معتقدند: در میان خدا و شیطان وجود ثالثی هست که از خدا پایین‎تر و از شیطان بالاتر است که در میان طبع سلیم انسانی به ودیعت نهاده شده است. شیطان و ظلمت بر آن می‌شورد و با آن می‌آمیزد و از این آمیزش، عالم پدیدار می‌شود. آمیزش شیطان با او به این دلیل است که از فعل او بهره ببرد، قبائحش را نیکو کند، مرگش را حیات بخشد و قساوتش را نرم کند. سپس، شیطان نیروها و دغدغه‌هایش را در عالم برپا می‌دارد تا به وسوسه بپردازد. از قوا و نیروهای او بروج دوازده‌گانه، ستارگان هفت‌گانه، خورشید و ماه و... هستند... هرچیز [زشتی] در دنیا، مانند حیوانات درنده‌ای که دیگران را شکار می‌کنند و می‌خورند و... از شیطان است و خدای بزرگ، آن را نیافریده است، بلکه خالقش شیطان رجس نجس است. نیروهای شیطان بر عالم تسلط یافته و وی به تدبیر در آن مشغول است. سازنده درختان مثمر و غیر مثمر اوست. اوست که زندگانی زمینیان را در فصل‎های چهارگانه ترتیب می‌بخشد..[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده و سایر فهارس فنی شامل (فهرست اسامی مردان و زنان و اعلام، اسامی فرقه‌ها، طایفه‌ها و جماعت‎ها، اسماء کتاب‌ها و رسائل و نام شهرها و مکان‌ها) در انتهای آن آمده است. مقدمه مؤلف، شناسنامه کتاب و صفحه روی جلد آن، به زبان انگلیسی پس از فهارس فنی در انتهای اثر ذکر شده است.

    در تحقیق اکثر مطالب کتاب به دو نسخه منحصربه‎فرد دانشگاه بزرگ صنعا به شماره‌های 213 و 214 اعتماد شده است[۱۰]. محققان کتاب از دارالکتب قاهره، قاضی اسماعیل اکوع (مدیر آثار و کتابخانه‌های جمهوری عربی یمن)، که در چاپ کتاب و قاضی علی سلیمان (وزیر اوقاف جمهوری یمن)، که در دستیابی به کتابخانه دانشگاه بزرگ یمن، یاری‌رسان بوده‌اند، تشکر کرده‌اند و مراتب سپاس‎گزاری‌اشان را از استاد رضوان سید (مدیر انتشاراتی در بیروت) ابراز کرده‌اند[۱۱].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها