خاطرات تاجالسلطنه (مصحح حسینی)
خاطرات تاجالسلطنه (مصحح حسینی) | |
---|---|
پدیدآوران | تاجالسلطنه (نویسنده) حسینی، محمد (مصحح) |
ناشر | چهل کلاغ |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 1ـ0ـ93731ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
خاطرات تاجالسلطنه (مصحح حسینی) تألیف زهرا خانم (تاجالسلطنه) دختر ناصرالدین شاه قاجار، مصحح محمد حسینی؛ خاطرات تاجالسلطنه یگانه و سندی ماندگار از دربار و وضعیت ایران در دوران ناصرالدینشاه قاجار است؛ پادشاهی که پنجاه سال بر این سرزمین حکم راند و بر پوستین کهن تاریخ این سرزمین نام و نقش خود را ترسیم کرد.
گزارش کتاب
تاجالسلطنه دختر ناصرالدینشاه است؛ سلطان صاحبقران و عاشقپیشۀ قاجاری. پادشاهی که فرمان قتل امیرکبیر، صدراعظم شایستۀ خود را در سالهای نخست سلطنت صادر کرد و تا پایان عمر از این کار نادم بود. در دورۀ حکومت او خدمات و ادارات به شیوۀ کشورهای غرب برای نخستین بار در ایران رواج یافت. دوربین عکاسی، تلگراف، چاپ اسکناس و تمبر، چراغگازی، انتشار روزنامه، راهآهن، ثبت اسناد، بانک، پلیس، نیروی دریایی، سالن تئاتر، مدرسه و دانشگاه (دارالفنون) و ... همه در سالهای سلطنت طولانی او وارد ایران شد. ناصرالدینشاه نخستین عکاس ایرانی است، به تئاتر و تعزیه علاقۀ بسیار داشت و شاعر بود.
تاجالسلطنه دختر چنین پادشاهی است و در خاطراتش به تفصیل از پدر سخن گفته است. اما آنچه خاطرات تاجالسلطنه را یگانه میسازد، نهفقط پرداختن به پدر، که پرداختن به بخش کموبیش پنهان تاریخ ایران است: حرمخانۀ سلاطین و باز اهمیت این خاطرات نهفقط موضوع آن که شیوۀ ارائۀ آن است.
تاجی نوشتن را از شکل مرسوم خاطرات روزانه خارج میکند و کموبیش رمانی تاریخی پیش روی خواننده میگذارد. تاجی در ابتدای روایت خود اشاره میکند که دوست میداشته بتواند چون نویسندگان مشهور زمان خود بنویسد؛ آرزویی که گاه در خاطراتش به آن دست مییابد.
تاجی با داستان و رمان آشناست، شاید از همینرو، نخست بهانۀ روایت را شرح میدهد: درخواست معلم که پسر عمۀ اوست: اگر تاریخ شما آنقدر عجیب و حیرتانگیز است، چرا او را به من هم قصه نمیکنید تا استفاده کرده، فایده ببرم.
پسرعمه درس خوانده و اهل شعر و عرفان و نقاشی است. گویی تاجی با معرفی او قصد دارد از نخست سطح و مرتبۀ روایت خود را مشخص کند. و بعد بدون پرگوییهای مرسوم قصه آغاز میشود و تا سالهای بعد ادامه مییابد؛ زمانی که نومید و زخم خورده بر آن است گذشته را پشت سر بگذرد و راهی سفر فرنگ شود.
نگارش دقیق او از شخصیتهای دربار، آداب و رسوم، ویژگیهای فردی و حوادث با تصویرسازی او خواندنیتر، مؤثرتر و ماندگارتر شدهاند. ارائۀ داستانی تاریخی همراه با تحلیل چرایی رفتارها، چیزی نیست که در هر روایت آن دوران شاهدش بوده باشیم.
تحلیل رفتار ددهها و ننهها، تحلیل چرایی علاقۀ پدر به ببریخان، تحلیل چرایی عاشقشدنها و فارغشدنهای پیاپی اهل حرم، تحلیل چرایی فساد حکمرانان و ... اگرچه گاه از شیفتگی تاجی به پدر یا ناخشنودی او از برادر یا دیگران پرده برمیدارد، کمیاب و پرمغز است.
تاجالسلطنه راوی اولشخص است و مثل هر راوی اولشخص دیگری، روایتش حاصل برداشت او از اتفاقات است. او نیز میتوانسته چون هر راوی دیگری نسبت به آنچه روایت میکند موضع داشته باشد؛ آن را دوست یا دشمن داشته باشد؛ روایت را ابزاری ساخته باشد، برای توجیه یا ستایش خود یا دیگری، خطا کند و ...
میل شدید به خودنمایی در برخی سطرهای تاجالسلطنه مشهود است؛ به ویژه آنجا که با معلم خود از علوم روز میگوید و کتابهای خوانده را به رخ میکشد؛ اما قضاوت، آن هم قضاوت زنی که به رغم دختر سلطان بودن، باز زنی از زنان این تاریخ در پردهخواه زنان است؛ کار این مقدمه نیست.
تاجالسلطنه نوشته است و چون او نوشته است اکنون ما از این تاریخ چیزهایی میدانیم که اگر نمینوشت، نمیدانستیم؛ پس سپاس بیکران از او.
خاطرات تاجالسلطنه چنانکه اشاره شد یگانه و سندی ماندگار از دربار و وضعیت ایران در دوران ناصرالدینشاه قاجار است؛ پادشاهی که پنجاه سال بر این سرزمین حکم راند و بر پوستین کهن تاریخ این سرزمین نام و نقش خود را ترسیم کرد.[۱]
پانويس