عاشق اصفهانی، محمد
عاشق اصفهانی، محمد | |
---|---|
محمد عاشق اصفهانی، (احتمالاً 1111- 1181ق)، متخلص به «عاشق»، شاعر سده دوازدهم هجری، معاصر آذربیگدلی و هاتف اصفهانی و دارای دیوان اشعار است.
ولادت
تاریخ ولادتش معلوم نیست، ولی با توجه به تاریخ درگذشتش (1181ق) و سخن تذکرهنویسان مبنی بر وفات وی در هفتادسالگی، باید در 1111ق به دنیا آمده باشد[۱].
احوال زندگی و اخلاقیات
اهل اصفهان بود و در این شهر، به خیاطی اشتغال داشت. از احوال و جزئیات زندگیاش اطلاع چندانی در دست نیست، اما تذکرهنویسان به برخی خصوصیات اخلاقی وی اشاره کردهاند. مناعت طبع و درویشمسلکی وی را بسیار ستودهاند و گفتهاند بهرغم نیازمندی، از قبول صله و انعام، خودداری میکرد.
در دیوان وی، فقط چند قصیده مدحیه وجود دارد که در آنها نیز، آشکارا طلب صله نکرده است. او در جایی، صراحتاً شیوه خود را به دور از دریوزه دونان دانسته است. این موضوع و شاید کراهت منظر وی که فقط مفتون دنبلی به آن اشاره کرده، باعث شد عاشق اصفهانی بیشتر عمر خود را در گوشهنشینی و عزلت بگذراند؛ عزلتی که تذکرهنویسان آن را از محاسن اخلاقی وی دانستهاند.
بلند همتی و مغرور بودن به توان شاعری خود، از دیگر ویژگیهای اخلاقی اوست. عاشق درباره شعر خود، استبداد رأی داشت و نظر منتقدان را به هیچوجه نمیپذیرفت. این نکته از اشعار خود او نیز بهخوبی پیداست.
پس از آنکه کریم خان زند، میرزا عبدالوهاب موسوی اصفهانی را به حکومت اصفهان گماشت، شاعرانی که از سبک رایج بیزار و بهطرز قدما مایل بودند، به تشویق او و در منزل شخصیاش، انجمل ادبی تشکیل دادند. عاشق اصفهانی نیز همراه شاعرانی چون آذربیگدلی و هاتف اصفهانی، در این انجمن حاضر میشد. در این انجمن، عاشق با مشتاق اصفهانی که پیشگام اصلی بازگشت ادبی در شعر بود، به ستیزه با شاعران میپرداخت[۲].
وفات
تاریخ وفات عاشق را بیشتر منابع، موافق ماده تاریخ صباحی کاشانی، 1181ق و مدفن وی را قبرستان آببخشگان اصفهان نوشتهاند[۳].
آثار
عاشق برخلاف شاعران همعصر خود، منظومه نسروده است. یگانه اثر باقیمانده از وی، «دیوان اشعار» اوست که بیشترین حجم آن را غزلیات تشکیل میدهد. بقیه دیوان او، مشتمل بر چند قصیده در مدح امامان(ع)، ترکیببند دوازدهبندی درباره عاشورا، حدود بیست قطعه و بیش ازدویست رباعی است[۴].
پانویس
منابع مقاله
بگجانی، عباس، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، چاپ اول، 1401.