طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی
طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی | |
---|---|
پدیدآوران | کواکبی، سید عبدالرحمن (مؤلف)، میرزای قاجار، عبدالحسین (مترجم)، صاحبی، محمدجواد (به کوشش) |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1372 |
چاپ | دوم |
موضوع | استبداد,اسلام و سیاست |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | JC۳۸۱/ک۹ط۲۰۴۱ ۱۳۷۲ |
اسلام و اندیشه سیاسی معاصر (طبایع الاستبداد) ، نوشیته سید عبدالرحمن کواکبی با ترجمه عبدالحسین میرزای قاجار، در موضوع استبداد و سرشت دیکتاتوری و با هدف تنویر اذهان مسلمانان عرب به رشته تحریر درآمده است.
به دنبال وقوع رنسانس در اروپا، مشرقزمین نیز دستخوش تحولاتی شد و در برابر تحولات نوگرا در اروپا واکنشهایی نشان داد. گروهی از مسلمانان در مشرقزمین، تمایزی بین فرهنگ و روحیات غرب قائل نبودند و لذا به اقتباس از غرب روی آوردند. گروهی هرگونه الگوبرداری را خطرناک و خیانت برشمردند، ولی گروه سومی پیدا شدند که قائل به حد وسط بودند و احیای دین قابلیت همگامی اسلام با مقتضیات زمان و مکان، مبارزه با جهل و خرافه، اتحاد مسلمانان و مبارزه با استبداد و استعمار را در برنامه خویش قرار دادند.
رسالههای بسیاری در زمینه احیای دین و ا صلاح سیاست و اجتماع در قرون جدید نگاشته شده که طبایع الاستبداد کواکبی، یکی از آن آثار است. این کتاب رسالهای است درباره سرشت دیکتاتوری که حائز اهمیت است و رسالهای مستقل با نگرشی سیاسی در زمینه استبداد است و در واقع، مؤلف درصدد اشاره به نقطه ضعف نهضتهای مشرق زمین است و آن، وجود حاکمان ستمکار میباشد. او استبداد را مخصوص حکومت افسار گسیخته میداند، که هرگونه دلش خواست در امور رعیت تصرف میکند. مستبد، غاصب و متعدی است و به اراده خود حکومت میکند.
کواکبی در این کتاب، مشکل مردم را حاکمیت استبداد میداند، که راه پیشگیری از آن، استبدادناپذیری مردم است. او با ارائه تعریفا استبداد، به تصرف فرد یا جمعی در حقوق یک ملت، بدون ترس از بازخواست، نظام عادله، مسئوله، مقیده و مبتنی بر قانون اساسی را در مقابل استبداد قرار میدهد. او با پذیرش تأثیر استبداد دینی در استبداد سیاسی، استبداد دینی را ناشی از کجفهمی دین و ترویج افکار و عقایدی به نام دین و دوری از مفاهیم و اعتقادات توحیدی دانسته است؛ و فهم دقیق از دین اسلام را عامل ضدیت با استبداد میداند و حکومت خلفای راشدین را حکومت موفقی میداند که قرآن را فهمیده و به آن عمل کردهاند.
کواکبی در بحث استبداد و علم، عقیده دارد مادام که رعیت احمق نباشد و در جهل غوطه نزند، بنده ظلم و ستم دیگران نخواهد شد. وی یکی از اسباب استبداد را جهل مردم میداند.
به عقیده کواکبی، همانگونه که استبداد عقل و دین و علم را تباه میکند، خلقیات معنوی را نیز تباه میسازد و عظمتی دروغین را به جای عظمت واقعی جانشین میسازد. کواکبی نابرابری اجتماعی را از آثار استبداد میداند. یکی از مظاهر این نابرابری و ظلم، بیعدالتی در عرصه اقتصاد و ثروت است و گرفتن زکات، مالکیت عمومی اراضی موات، وضع خراج و مانند آن، نشانگر مقررات اسلام در پیشگیری از انباشه کردن ثروت است.
تأثیر منفی در خلقوخوی مردم و دوری آنان از امر به معروف و نهی از منکر و گرایش به ریا و نفاق و بدگمانی در جامعه، از آثار سوء استبداد است. در حکومتهای استبدادی، مردم تحت تأثیر روحیات حکام و خواستههای آنان، به لذتهای زودگذر بسنده کرده و از لذتهای روحانی پرهیز میکنند. کواکبی راه رهایی مردم از استبداد را در گرو آگاهی مردم از حقوق اساسی و دانش سیاسی میداند؛ که لازمه آن آشنایی با حقوق متقابل مردم و حکومت، مساوات، عدالت، آزادی، شیوه سلطنت، اداره مملکت و... است.[۱]
پانویس
- ↑ حقیقت، سید صادق، ص59-62
منابع مقاله
حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتابشناسی توصیفی، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1377ش.