با تربیت مکتبى آشنا شویم
با تربیت مکتبى آشنا شویم | |
---|---|
پدیدآوران | مظلومی، رجبعلی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات امیر کبیر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1366ش |
چاپ | یکم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
با تربیت مکتبى آشنا شویم، تألیف رجبعلی مظلومی، کتابی است که براساس احادیث و روایات حضرات معصومان(ع)فراهم آمده است و تنها، بازتاب پارهاى رویکردهاى علمى و عقلى آن جنابان(ع)به تربیت است. کتاب در پنج بخش سامان گرفته است.
بخش اول، با کاوش در هدفهاى تربیتى آغاز مىکند و سه هدف بیدارسازى فطرت و عقل، ایجاد رغبت و شوق به طاعت خدا و عبادت او، و ایجاد محاسن و مکارم اخلاق را بررسى مىکند و یادآور مىشود که مکارم اخلاق هدف عمدۀ تمامى تربیت اسلامى است و با تحقق آن با تسامح مىتوان گفت کار تربیت به پایان آمده است.
آنگاه از اهمیت و ارزش تربیت و تأدیب مکتبى مىگوید و به نفس مىپردازد و از رهگذر آن ارزش معرفت نفس را یاد مىکند. فواید معرفت نفس را برمىشمارد.
حالتهاى اهانت به نفس را گوشزد مىکند. فواید و محسنات کرامت و عزت نفس را بیان مىکند. از چگونگى محتوا بخشیدن به عزت نفس یاد مىکند و مىآورد که چه کنیم تا نفس ذلیل نشود. صفات زشتى را که از ذلت نفس برمىآید شرح مىدهد. به احتیاطهایى که عزت نفس را حفظ مىکند مىپردازد. از اصلاح نفس مىگوید و به راههاى مبارزه با آن روى مىکند و از شناخت هواى نفس، غلبه بر آن، مبارزه با آن و تزکیه و تربیت نفس یاد مىکند. سپس وارد بحث عقل مىشود و موضوعاتى را که عقل تشخیص مىدهد و فرماندهى مىکند، برمىشمارد. از ضد عقلها مىگوید و به مراحل کمال عقل اشاره مىکند.
در فراز فرجامین این بخش، به اصول حاکم بر تربیت مىپردازد. فطرت را شرح مىدهد. از شرارتهاى اخلاقى سرشتى مىگوید. به تفاوتهاى فردى در قبول تربیت و تحول تربیتى نظر مىکند و تأثیر جامعه و فرد بر یکدیگر و آثار آنها بر تربیت را مىآورد.
در بخش دوم، به رابطه جسم و روح مىپردازد. از تأثیر آنها بر یکدیگر مىگوید. به حالتهاى ششگانه جسم و حالتهاى ششگانه روح اشاره مىکند و چند نمونه از تأثیر ناراحتیهاى روحى بر کاهش سلامتى جسم را از زبان حضرت على(ع)برمىشمارد.
پس از آن، به بهداشت و سلامت تن مىرسد. دستورهایى را از پیشوایان دین در اینباره مىآورد. از تفریحات و لذات مشروع مىگوید. توصیههایى را در اینباره از معصومان(ع)بازگو مىکند و به برخى تفریحات سالم مىپردازد. از پارهاى تفریحات زیانبخش و زیانهاى آنها یاد مىکند.
در شرح مایۀ سلامت و قوت جان، از اهمیت و ارزش علم و تشویق به آموختن مىگوید. علم هدایت و علم درایت را شرح مىکند. به رابطه علم و عمل مىپردازد. تزکیه را هدف تعلم مىخواند. برخى هدفهاى غیرالهى در تعلم را شماره مىکند. به واجبترین علم براى آموختن اشارت مىکند. بدترین دانش را مىآورد و به نکاتى دربارۀ علم و علمآموزى مىپردازد.
بخش سوم را با کلیاتى دربارۀ تربیت کودک سرمىگیرد و پس از شرح مراحل سهگانه تربیت، به تربیت مذهبى کودک نظر مىکند و تربیت جنسى کودکان را بازمىشکافد. از تربیت یتیم مىگوید. به حقوق فرزند مىپردازد و در شرح آن از گزینش نام نیک، آموزش، شغل درخور، ازدواج، هدایت و تربیت فرزند، احترام و اکرام فرزند، سلام به کودک، رعایت عدالت میان کودکان، شاد کردن آنها، وفاى به عهد با کودک، رفتار کودکانه با کودک، آشنا کردن فرزند با سختى و تنبیه کودک مىگوید و هریک را شرح مىدهد.
آنگاه ویژگیهاى جوان را مىآورد. نشانههاى جوان طبیعى و مطلوب را شرح و شماره مىکند. از رفتار مناسب با جوان مىگوید. جوانى را دورۀ علمآموزى مىخواند و به آنچه شایسته است بیاموزد اشاره مىکند. هدایتپذیرى جوان را گوشزد مىکند. تمایل جوان به جمال و تجمل را بازمىگوید. به آفات جوانى مىپردازد و اندکى از بلوغ یاد مىکند.
ازدواج در اسلام و اهمیت اساسى آن در تربیت، فراز دیگر این بخش است که در شرح آن از ترغیب به ازدواج و منع عزوبت مىگوید. فواید ازدواج را یاد مىکند. به لزوم دقت در گزینش همسر و معیارهاى آن اشارت مىکند. ازدواج با احمق، بدکاره و خویشان نزدیک را ممنوع مىخواند. به نکاتى دربارۀ شوهر دادن دختر مىپردازد و ازدواج موقت را مطرح مىکند. به ادارۀ خانواده روى مىکند و از برنامه درست و منظم، فراهم کردن رفاه خانواده، میانهروى در مصرف، تلاش براى معاش، پاداش تلاشگر معاش، رعایتهاى شغلى، گزینش شغل، دانستنیهایى دربارۀ تلاش معاش و اعتدال در کسب معاش مىگوید. سعادتها و بدبختیهاى زندگى را شماره مىکند. به فواید و لزوم کار اشاره مىکند. از بىکارى و تنبلى بازمىدارد. بحث ازدواج و عوامل وراثت را پیش مىکشد و از رهگذر آن رابطۀ سرنوشت با عوامل ارثى را شرح مىدهد. اهمیت ریشۀ خانواده را در مسئله وراثت و بویژه نقش مادر را در این زمینه یادآور مىشود. از انتقال کرامتها و صفات اخلاقى و ویژگیهاى جسمى از راه وراثت مىگوید.
بخش چهارم، در این بخش به مطالب زیر اشاره مىشود: اعتماد به خدا، ذکر خدا و یاد او، معنى ذکر خدا، فواید ذکر و زیانهاى فراموشى خدا، ذکر خدا حدى ندارد، میانهروى در عبادت، عبادت عاشقانه، اطاعت گونهاى عبادت است، نکاتى در اطاعت پروردگار.
عوامل زمینهساز سلامت روح: امنیت و آرامش و رابطۀ آن با ایمان به خدا، خوف مؤمن ایمنىبخش است، کیفیت خوف مؤمن، ترس نامطلوب، امنیت نامطلوب، عوامل کمککننده به امنیت و آرامش، مؤمن مىکوشد کارهاى شخصىاش را خود انجام دهد، سخنى دربارۀ تجربه و عقل، منافع و مزایاى تجربهاندوزى، زیانهاى بىتجربگى، دانستنیهایى دربارۀ تجربه، همّت، تأثیر شنیدن حق و باطل بر روح، پندپذیرى، صبر بر بلایا و مصائب، صبر و ایمان، دو راه براى نجات از ناشکیبى، بلا و مصیبت نامطلوب، انواع صبر، بىتوجهى به توهین و تشویق مردم.
تضمینکنندههاى سلامت روح و زندگى بامعنا: شکر نعمت، توصیههایى براى رهایى از کفران نعمت، اخلاص و پاداش آن، اخلاص مهمتر از عمل است، منع از ریاکارى و سمعه، ریا شرک است، نمایشهاى ریا و سمعه، جزاى ریاکار، نشانۀ ریاکارى، سخن نیکو، سخن زشت، ارزش انسان و بیان، خوبى درون موجب خوبى بیرون است، زهد، تعادل میان دنیا و آخرت، دنیاپرستى کشندۀ قواى معنوى انسان، مرگ و دیدگاه اسلام دربارۀ آن، آمادگى براى مرگ.
مهیاساز تحول و کمالات نفسانى: بیست و هشت صفت براى مؤمن، شرح برخى از این صفات(حیا، صدق گفتار و امانت، وفاى به عهد، محاسن و مکارم اخلاق، انصاف، عدل و عفو).
در بخش پنجم، نخست از صفاتى مىگوید که براى تربیت هم یار مىتوانند بود و هم زیانبار، این صفات یا نسبت به خود انسان است یا نسبت به دیگران و یا نسبت به حوادث: آنچه نسبت به خود است عبارتند از: خواهشهاى ما، عادت، تکلّف و شتابزدگى. آنچه نسبت به غیر است و براى تربیت، خوب و بد مىتواند بود چنین است:
مجالست و رفاقت و حیا که هریک شرح مىشوند. در شرح آنچه به حوادث مربوط مىشود از فال بد و دشمنى با روزگار سخن مىرود.
پس از این، نوبت بحث از امورى است که ویرانگر تربیت هستند مانند: آرزو، حرص و طمع، سستى و تنبلى، کینه، لجاجت و خودسرى، مراء و جدال، حسادت، دروغ، خودپسندى و عجب، تکبر و عیبجویى از دیگران.
آنگاه از دشمنان اصلى و مایههاى فساد، در این زمینه مىگوید و به وجود گناه، شیطان، پیروزى در حین تسلط ستم، رغبت و میل شدید، مستى غفلت و غرور، و استبداد رأى اشارت مىکند و هریک را بازمىشکافد.
سپس به رعایتهاى تربیتى(اجتماعى و اخلاقى)مىپردازد و در نکات زیر مىکاود:
احسان و احترام به والدین، عیادت بیمار، همسایه، نوع دوستى و معاشرت با مردم، احترام و اکرام مسلمان، اهتمام به امور مسلمین، حقوق مسلمانان بر یکدیگر، احسان و یارى به مردم.
در جستار انجامین کتاب، نخست آنچه براى تربیت دیگران باید در مربى باشد و آنچه نباید در مربى باشد شرح و شماره مىشود که عبارتند از: گشادهرویى، محبت و رحمت، نرمى و مدارا، حلم و بردبارى، تغافل نسبت به خطاى متربى؛ تندخویى و ترشرویى، غضب و غیظ. آنگاه به آنچه نسبت به دیگرى(متربى)باید اعمال شود اشاره مىشود: امر به معروف و نهى از منکر، تشویق، تذکر و نصیحت[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص93-97
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بین المللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش