اسدی طوسی، علی بن احمد
نام | اسدی طوسی، علی بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | اسدي، علي بن احمد
اسدي توسي، علي بن احمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 465ق |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان اسدی توسی |
کد مؤلف | AUTHORCODE23874AUTHORCODE |
آنچه از بررسی و نقد منابع مربوط (آثار اسدی، تذکرهها و برخی مآخذ دیگر) میتوان به دست آورد، اسدی، به احتمال در اواخر سده(4 ه . ق) یا سالهای آغازین قرن(5 ه . ق) در شهر توس خراسان دیده به جهان گشوده است. [۱]
خاندان
در پایان کتابالابنیة عن حقایقالادویه ابومنصور موفق هروی که به خط اسدی نوشته شده، نام و کنیه ایشان این گونه ذکر شده است: «علی بن احمد اسدی طوسی شاعر» کنیه او نیز «ابومنصور» یا «ابونصر» بوده است، اینکه زادگاه اسدی، شهر «توس» است مورد پذیرش تمام منابع است و خود او نیز در «الابنیه» و «گرشاسپنامه» بدان اشاره کرده است: که فردوسی طوسی پاک مغز بداده است داد سخنهای نغز تو هم شهری او را و هم پیشهای هم اند سخن چابک اندیشهای [۲]
تخلص
نام شعری یا به اصطلاح، تخلص علی بن احمد همچنان که باز خود در گرشاسپنامه آورده، «اسدی» است و گویا نسبتی است به چندین قبیله عرب: بدین نامه گر نامم آیدت رای به دال اسد، حرف ده بر فزای که حرف «ده» در حساب ابجد، برابر «ی» است و اگر به آخر واژه «اسد» افزوده شود، «اسدی» حاصل میشود. [۳]
دروه زندگی
از دوران نوجوانی و جوانی اسدی در توس، اطلاعی موجود نیست و فقط به قرینه میتوان گفت که دانشهای مورد نیاز را در زادگاه خویش آموخته و به شاعری پرداخته است اما از آنجایی که این سالها با آشفتگی اوضاع خراسان و حمله و پیروزی سلجوقیان بر غزنویان مقارن شده، اسدی برای یافتن محیطی آرام و بزرگانی شعر پسند (و یا شاید مدتها پیش از این زمان، در جستجوی ممدوح و رسیدن به شهرت و اعتبار در سخنوری، خراسان را ترک گفته و به ناحیه آذربایجان رفته است که هنوز حکومتهای محلی آن، مشوق و حامی شاعران بودهاند. [۴]
ویژگیهای فکری
از نظر تفکر و جهانبینی، اسدی توسی اندیشههای ملیگرایانه داشته و سرودن منظومهای چون گرشاسپنامه نیز بر همین پایه بوده است، در کنار این همان گونه که از مدح پیامبر اسلام(ص) و اشاره به موضوع شفاعت و ظهور حضرت مهدی(عج) در دیباچه گرشاسپنامه بر میآید، وی مسلمانی با گرایشهای شیعی بوده است: گه رستخیز آب کوثر و راست لوا و شفاعت سراسر و راست از این پس پیمبر نباشد دگر به آخر زمان مهدی آید بدر
از مطالب گرشاسپنامه و قصیدههای اسدی، آشکار میشود که او افزون بر توانایی در شعر و حماسه سرایی، از فلسفه، تاریخ، جغرافیا، نجوم و علوم دینی نیز آگاهیهای خوبی داشته است و بر همین پایه، برخی او را با القاب «حکیم» یا اسدالحکما» یاد کردهاند، اسدی ظاهرا با ادبیات عرب هم آشنا بوده است و برخی از مضمونهایش با اشعار سخنوران عرب، همانندی دارد، برای نمونه این بیت از گرشاسپنامه: نباید شد از خنده شه دلیر نه خنده است دندان نمودن ز شیر با این بیت مٌتنبّی، شاعر مشهور عرب، مشابه است که: اِذا رایت نیوب اللیث بارزة فلا تظنن ان اللیث یبتسم [۵]
وفات
اسدی، پس از سالها اقامت در آذربایجان و پدید آوردن آثاری، به احتمال نزدیک به یقین در سال (465 ه ق) درگذشت و در کوی سرخاب تبریز همانجایی که بعدها به مقبرةالشعرا نامبردار گردید به خاک سپرده شد. [۶]
آثار
- لغت فُرس؛
- مناظرات؛
- اختیارات شاهنامه؛
- کتابالابنیه؛
- گرشاسپنامه. [۷]
پانویس
منابع مقاله
آیدنلو، سجاد، «پهلواننامه گرشاسپ»، به کوشش سجاد آیدنلو، تهران، موسسه فرهنگی اهل قلم، چاپ اول، 1382.