ترجمه رساله قشیریه
ترجمه رساله قشیریه | |
---|---|
پدیدآوران | عثمانی، حسن بن احمد (مترجم)
قشیری، عبدالکریم بن هوازن (نویسنده) فروزانفر، بدیعالزمان (مصحح) |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1374 ش |
چاپ | 4 |
موضوع | تصوف - متون قدیمی تا قرن 14
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی - قرن 5ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 282/6 /ق5 ر5041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رساله قشيريه (ترجمه)، از مهمترين مآخذ و منابع معتبر در تصوف اسلامى است و كسانى كه بخواهند از عرفان و تصوف اسلامى اطلاع درست و مستند داشته باشند، حتماً بايد به اين رساله مراجعه نمايند.
اصل اين كتاب، با نام «الرسالة القشيرية»، توسط عبدالكريم بن هوازن قشيرى (كه در ناحيه استوا - قوچان كنونى - متولد شد و پس از فراگرفتن علوم ادبى و عربى به نيشابور رفت و در آنجا به نشر علوم و معارف پرداخت)، به زبان عربى نگاشته شده است. از كتاب مزبور، دو ترجمه وجود دارد: ترجمه اول، در پنجم ذىالحجه سال 601 هجرى، در بغداد كتابت شده كه نسخه آن بسيار مغشوش و مشوش است؛ ترجمه دوم كه اصلاح ترجمه نخستين است، تاريخ كتابت ندارد، ولى از روى قراين مىتوان گفت كه در نيمه دوم قرن ششم يا نيمهى اول قرن هفتم كتابت شده است.
باب اول دو ترجمه، بهكلى با هم متفاوت است و مترجم نخستين، بهخصوص در باب اول، اكثر جملههاى عربى را انداخته است و در ساير بابها نيز اين ترجمه با متن عربى اختلافات بسيار دارد.
متن حاضر، تقريباً تمام ترجمهى دوم و حواشى آن، موارد اختلاف با ترجمه اول است. اين كتاب، ظاهراً توسط يكى از شاگردان قشيرى به نام ابوعلى بن احمد عثمانى ترجمه شده و با تصحيح و استدراكات استاد مرحوم بديعالزمان فروزانفر به زيور طبع آراسته شده است.
ترجمه كتاب، با نثرى ساده و دلپذير به رشته تحرير درآمده و از آن نثرهایى است كه جهت عامه نوشته شده و از جهت زبانشناسى حائز اهميت است. در سراسر كتاب، لغات زيباى فارسى در ميان اصطلاحات عرفانى فراوان يافت مىشود، مانند:
اسپروج: پرستو؛ بازپژوهيدن: تفحص كردن؛ بازكردن: تجديد كردن؛ بر دست داشتن: به كارى مشغول بودن؛ برماسيدن: لمس كردن؛ پشت پا گذاشتن: اعتماد كردن؛ پيدا كردن: توضيح دادن و بيان كردن؛ توانچه: طپانچه، سيلى؛ ديك: ديروز؛ شيرزد: طفلى كه در ايام شيرخوارگى، شير كم خورده باشد و ضعيف ماند؛ كدينه: چوب گازران؛ گاه آمدن: رسيدن وقت عملى يا چيزى؛ گرمگاه: وقت گرمى روز؛ نابيوسان: غير مترقب؛ ناپنداشت: غير متصور؛ ناخنپيرا: ناخنگير؛ نام مهين: اسم اعظم؛ نمودگار: نمونه جنس؛ وارن: آرنج؛ هريوه: منسوب به هرات؛ بستانگرى: باغبانى و...
در اينجا لازم است به برخى از كاستىهاى ترجمه اشاره شود:
در متن عربى، عباراتى وجود دارد كه ترجمه نشده است و اين عدم ترجمه، گاهى به اصل مطلب خللى وارد نمىكند، اما غالباً ً باعث ايجاد ابهام در معنا مىشود؛ در ترجمه، جملاتى نارسا ديده مىشود كه البته با مراجعه به متن عربى، نارسايى برطرف مىشود؛
بهطور كلى از مطابقت ترجمه با متن عربى چنين دريافت مىشود كه مترجم، دقت و امانت را فقط در ترجمه آيات قرآنى و اخبار و احاديث نبوى رعايت نموده و در ترجمه باقى مطالب كتاب، براى خود حق تصرف و تغيير قائل شده است.