ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل
نام | ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | اسماعیل |
متولد | 599 |
محل تولد | دمشیق |
رحلت | 665 ق |
اساتید | ابوالحسن على سخاوى
موفقالدين ابن قدامه |
برخی آثار | ابراز المعانی من حرز الامانی فی القراءات السبع |
کد مؤلف | AUTHORCODE01120AUTHORCODE |
ابوالقاسم شهابالدين عبدالرحمن بن اسماعيل بن ابراهیم مقدسى (۵۹۹-۶۶۵ق/۱۲۰۳-۱۲۶۷م)، فقيه، محدث، اديب و مورخ دمشقى شافعى مذهبى است كه به سبب خال بزرگى كه بر بالاى ابروى چب داشت، به ابوشامه معروف شد. نام او را محمد بن عبدالرحمن نيز آوردهاند.
خاندان ابوشامه
نياى بزرگش، محمد بن احمد بن على طوسى بود و ابوشامه خود حدس مىزند كه وى صوفى و امام مسجد صخره بيتالمقدس بوده كه در شعبان 492ق به دست صليبيان كشته شد و سپس فرزندانش از بيتالمقدس به دمشق رفتند.
تولد
ابوشامه در 23 ربيعالاول 599ق در دمشق زاده شد.
تحصیلات
از خردسالى به حفظ قرآن و آموختن علوم مشتاق بود. در 621ق همراه پدر به زيارت كعبه رفت. سال بعد نيز دوباره حج گزارد و در 624ق به بيتالمقدس و در 628ق به مصر رفت و در شهرهاى قاهره، دمیاط و اسكندريه از دانشمندان بهرهها برد.
اساتید
از جمله استادان او در مصر و شام، بايد از فخرالدين ابومنصور ابن عساكر، ابوالحسن على سخاوى، ابن صلاح شهرزورى، موفقالدين ابن قدامه، سيف آمدى و نيز احمد بن عبدالله سلمى، داوود بن ملاعب و عبدالجليل بن مندویه (در حديث) نام برد.
چون به دمشق بازگشت، ظاهراً تا پایان عمر ديگر به سفر نپرداخت و روزگار خود را به مطالعه، تدريس، نقل حديث، تأليف و پاسخگویى به مسائل شرعى گذرانيد. در ترجمهاى كه ابوشامه از احوال خود نوشته، با شيفتگى بسيار به بيان خوابهایى كه مردمان درباره او مىديدند و دالّ بر مقام والاى علمى او بوده، پرداخته است. از جمله مشاغل او، استادى دارالحديث اشرفيه، رياست قاريان تربت اشرفيه و در اواخر عمر، مديريت دارالحديث اشرفيه بود. اقدام او برای تصدى رياست داراقرائه بزرگ امّ الصالح، به علت شرط واقف آن، به نتيجه نرسيد.
شاگردان
برخى از شاگردان او بدين قرارند: شهابالدين حسين الكفرى، شهابالديناحمد لبّان و زينالدين ابوبكر يوسف مزّى كه از او علم قرائت آموختند؛ شيخ شرفالدين فزارى خطیب كه شرح شاطبيه را نزد او خواند؛ برهانالدين اسكندرانى، على بن مهيار و پسر ابوشامه ابولهدى احمد. نيز گروهى از بزرگان و فضلا از جمله محيىالدين يحيى بن على تمیمى برای شنيدن تاريخ و الروضتين و تأليفات ديگر وى در جامع و تربت اشرفيه نزد او حضور مىيافتند. كسانى چون مجدالدين محمد اربلى، شهابالدينابوالعباس احمد بن اشبيلى، زينالدين على بن احمد قرطبى، محمد بن ابىبكر شاغورى، محمد بن عبدالرحمن كنجى و عدهاى ديگر، الروضتين را در سالهاى آخر عمر ابوشامه، از او شنيدهاند.
مهارتهای علمی ابوشامه
پايگاه دانش او در فقه به اندازهاى بود كه بعضى از معاصرانش از پيروى او از مذهب امام شافعى ابراز شگفتى میكردند. او به ویژه به فن خلاف (احكام مورد اختلاف فقها) علاقه داشت و نظرى را كه نزدیک به حقيقت مىيافت، در صورت استوارى دليلهاى آن، مىپذبرفت؛ هرچند آن نظر با مذهب شافعى موافق نبود. با آنكه دوستدار منصب نبود و از درگاه اهل دنيا دورى مىجست و متواضع بىتكلف مىزيست، غلبه خوى بدگویى از ديگران و اهانت به علما و بزرگان از طرفى و جسارت در بيان حق و مبارزه با بدعتها و درگيرىهاى مذهبى حنبلیان با شافعيان و اتهام در عقيده از طرف ديگر، او را گرفتار كرد.
بيشتر نویسندگان معاصر ابوشامه و نزدیک ان به آن عصر، او را دانشمندى بزرگ، موثق در نقل و بىنظير در ديانت و امانت وصف كردهاند. او خط را نيز به زيبايى و استوارى مىنوشت. يونينى بر آن است كه او به علت خودپسندى و حقير شمردن دانشمندان و بزرگان، از چشم مردم افتاد و در غالب كارهایش ناموفق بود. ابن خلكان به سبب خصومتى كه با ابوشامه داشت، در وفيات شرح احوال او را ذكر نكرده است.
وفات
دو تن از شاگردانش يا به روايتى از مخالفان او، به بهانهاى وارد خانهاش شدند و او را زخم زدند. در پى این صدمه يا بر اثر سوءقصدى ديگر، در 19 رمضان 665ق درگذشت و در دارالفراديس دمشق به خاک سپرده شد.
آثار
ابوشامه از مؤلفان پركارى است كه در فنون مختلف، به تصنيف، تأليف، تهذيب، شرح و تلخيص پرداخته است. او خود بيش از 40 عنوان از آثارش را ياد كرده است. این نوشتهها بيشتر به نثر و گاه به نظم بوده و شمارى از آنها ناتمام مانده است. نثر ابوشامه بجز در مقدمه کتابها كه تا حدّى زيباست، بسيار معمولى است. نظم او هم متوسط، گاه زيبا و گاه نازيباست. وى در نحو، لغت و صناعت شعر نيز آثارى دارد و بعضى از کتابهاى خود را به دو صورت مفصل و مختصر تدوین كرده است.
الف) چاپى:
- ابراز المعانى من حرز الامانى يا شرح الشاطبية؛
- الباعث على انكار البِّدع الحوادث؛
- الروضتين في اخبار الدولتين با ازهار الروضتين؛
- الذيل على الروضتين يا الروض الآنق في الذيل على ازهار الروضتين، يا تراجم رجال القرنين؛
- مختصر كتب المؤمّل؛
- المرشد الوجيز الى علوم تتعلق بالکتاب العزيز.
ب) خطى
- تتمه البيان لما اشكل من متشابه القرآن؛
- شرح البرده؛
- شرح القصائد السبع في المدائح النبویة؛
- شرح القصيدة الشقراطيسية في مدح النبى(ص)؛
- ضوء (القمر) السارى الى رؤية معرفه البارى؛
- مختصر الروضتين؛
- کتاب البَسْمَلة؛
- کتاب السواك و ما اشبه ذاك؛
- كراسة جامعة لمسائل نافعة؛
- المحقق من علم الاصول فيما يتعلق بافعال الرسول(ص)؛
- مختصر تاريخ دمشق؛
- المُمْتع المُقتضب في سيرة خير العجم و العرب؛
- نزهة المقلتين في سيرة الدولتين العلائية و جلالية و ما كان من الوقائع التاتارية؛
- نور المَسرى في تفسير آية الاسرا؛
- الواضح الجلى في الرد على الجنبلى.
ج- آثار يافت نشده:
1. الارجوزة في الفقه؛ 2. الاصول من الاصول؛ 3. الاعلام بمعنى الكلمة و الكلام؛ 4. اقامة الدليل الناسخ لجزء الفاسخ؛ 5. الالفاظ المعربة؛ 6. تقييد الاسماء المشكلة؛ 7. جامع اخبار مكه و المدينة و بيت المقدس؛ 8. ذكر منازل الطريق من جهة الشام؛ 9. ذكر من ركب الحمار؛ 10. رفع النزاع بالرد الى الاتباع؛ 11. شرح احاديث الوسيط؛ 12. شرح الحديث المقتضى في مبعث النبى المصطفى(ص). اثرى كه در لغت نامه دهخدا به صورت المقتضى في منعه المصطفى(ص) ياد شده، بايد ضبطى نادرست از همین عنوان باشد؛ 13. شرح عروس السمر؛ 14. شرح القصيدة الشيبانية في علم الكلام يا المقاصد السَنية في شرح الشيبانية؛ 15. شرح لباب التهذيب؛ 16. شرح نظم المفصل؛ 17. شيوخ الحافظ البيهقى؛ 18. قصيدتان في وصف افعال الحاج؛ 19. القصيدة الدامغة للفرقة الزائغة؛ 20. کتاب البسملة مفصل؛ 21. کتاب القيامة؛ 22. كشف حال بنى عبيد يا كشف ماكان عليه بنو عبيد من الفكر و الكذب و الكيد؛ 23. مختصر تاريخ بغداد؛ 24. مختصر تاريخ دمشق؛ 25. المذهب في علم المذهب؛ 26. المرقوم في جملة من العلوم؛ 27. مشكلات الآيات؛ 28. مشكلات الاخبار؛ 29. مفردات القرءة؛ 30. مقدمة في النحو؛ 31. نظم العروض و القوافى؛ 32. نظم مفصل الزمحشرى؛ 33. نية الصيام و ما في يوم الشك من الكلام[۱].
پانویس
- ↑ رحیم لو، یوسف، ج5، ص586
منابع مقاله
رحیم لو، یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378