أدب المجالسة و حمد اللسان

    از ویکی‌نور
    ‏أدب المجالسة و حمد اللسان
    أدب المجالسة و حمد اللسان
    پدیدآورانابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله (نويسنده) حلبي، سمير (محقق)
    عنوان‌های دیگرأدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غير ذلک
    ناشردار الصحابة للتراث
    مکان نشرمصر - طنطا
    سال نشرمجلد1: 1989م , 1409ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    أدب المجالسة و حمد اللسان، با نام کامل «أدب المجالسة و حمد اللسان و فضل البيان و ذم العي و تعليم الإعراب و غیر ذلك»، تألیف حافظ ابی عمر یوسف بن عبدالله اندلسی معروف به ابن عبدالبر (متوفی 463ق)، مشتمل بر مجموعه احادیث و سخنان حکیمانه در موضوع ادب و چگونگی معاشرت با مردم است. تحقیق و تعلیقات کتاب به قلم سمیر حلبی است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر دو بخش تحقیق و تألیف است: در بخش اول، مقدمه محقق اثر، شرح‎حال و معرفی کتاب و در بخش دوم، متن اثر بعد از مقدمه، در پانزده باب در موضوعات پراکنده اخلاقی ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    اسلام بیشترین توجه را به تحکیم عقیده دارد چراکه که توازن نفسی و روحی را برای شخص مسلمان حفظ می‌کند. سعادت را برای او تأمین می‌کند. همچنین به معاملات که ارتباط مسلمان را از یک‎سو با خالق و از سوی دیگر با برادرانش مشخص می‌کند اهتمام دارد[۱]‎. پیش از اسلام مجالس عمومی در مکان‌هایی همچون دارالندوه و یا برخی از بازارها و راه‌ها، مثل سوق (بازار) عکاظ برگزار می‌شد. با آمدن اسلام، پیامبر(ص) مسلمین را به مساجد توجه داد تا مجالشان را در آن برگزار کنند و از نشستن در بازارها و راه‌ها نهی کرد[۲]‎.

    محقق کتاب در مقدمه‌اش به تألیفات ابن عبدالبر اشاره کرده است. وی در شماره 15 از کتابی مفصل با نام «بهجة المجالس و انس المجالس» یاد کرده است[۳]‎.

    او معتقد است که کتاب حاضر گزیده فصولی از آن کتاب بزرگ است که با دقت فراوان با حذف و اضافاتی نوشته شده است. سپس ادعا می‌کند که اثر حاضر نوشته خود ابن عبدالبر نیست: من معتقدم که ابن عبدالبر کتاب مستقلی برای این ابواب ننوشته است بلکه به‌احتمال‎قوی این ابواب را برخی از شاگردانش یا بعضی از نویسندگان برگزیده‌اند. شاهد بر این ادعا نیز این است که احدی از منابعی که شرح‎حال ابن عبدالبر را ذکر کرده‌اند به رساله‌ای با این نام اشاره نکرده‌اند و تنها کسی که نام آن را برده مستشرق آلمانی «کارل بروکلمان» است که به وجود نسخه‌ای خطی از آن در دارالکتب المصریة اشاره کرده است[۴]‎.

    رساله با این‌که کوچک است اما نویسنده آن را مملو از شواهد شعری، احادیث نبوی و آیات قرآنی کرده است. 49 شاهد شعری، 32 حدیث، 133 علم از شعراء و ادبا و فقها، محدثین و لغویان در این رساله ذکر شده است[۵]‎.

    این کتاب مشتمل بر آداب مجلس، حق هم‎نشین، فضیلت بلاغت، ستایش سکوت، ذم لکنت زبان، اضافات سخن، ذم غضب و مدح عفو و چشم‎پوشی است. این‌ها موضوعات محوری است که مدار موضوع اساسی که عبارت از «جلسه و آداب آن» است می‎چرخد و از آن نشئت گرفته یا مرتبط با آن است؛ لکن نویسنده از آن محوری برای سخن پیرامون بلاغت، نحو، اعراب و ادب و عفو و غضب و صمت برگزیده است[۶]‎.

    در منابع روایی شیعی و سنی، و بیشتر در بخش اخلاق و آداب آن‌ها، حدیثی دو کلمه‌ای با عبارت «المجالس بالأمانة» نقل‎ شده‎ است. این حدیث را کلینی (م329ق) در کتاب العشرة الکافی، فیض کاشانی (م1091ق) در ذیل آداب المجالسة الوافی، مجلسی (م1111ق) در آداب مجلس بحارالانوار، بیهقی (م458ق) در الآداب و ابن‎ عبد‎ البر (م467ق) در أدب المجالسة و حق الجلیس و... آورده‌اند. بیشتر رویکرد به این خبر -همان‎گونه که علمای پیشین فهمیده‌اند- اخلاقی است و فقیهان، تا جایی که بررسی شده، در‎ کتاب‌های‎ فقهی‎ و یا باب‌های خاص فقهی از آن بحث نکرده‌اند؛ هرچند‎ ممکن است فقیهانی به مناسبت، در بحث‎هایی به آن استناد کرده باشند. بااین‎حال، کسانی از آن‎ به‌عنوان‎ یک اصل و قاعدۀ فقهی یاد کرده‌اند. ابن عبدالبر در ابتدای باب مذکور که اولین باب کتاب نیز هست، در روایتی از رسول‌الله(ص) چنین می‌نویسد: «مجلس‎ها امانت‌اند، و دو کس که با هم در یک مجلس می‌نشینند، در امان خدای‎ عزیز‎ و جلیل هستند، و هرگاه از هم جدا شدند، هر یک از آن‎ دو‎ باید حرف هم‎مجلسش را پنهان نگه دارد»[۷]‎.

    در باب دوم کتاب با عنوان «ستایش زبان و فضیلت بیان» روایات متعددی در آداب سخن گفتن ذکر شده است. در روایتی از رسول‌الله(ص) نقل شده است: «هرگاه خداوند خیر بنده‌ای را بخواهد او به نیکی سخن می‌گوید و در آسایش قرار می‌گیرد یا سکوت می‌کند و سلامت می‌ماند»[۸]‎. در فقره 45 از این باب شعری از حسان بن ثابت بدین مضمون نقل شده است: زبان و شمشیر من هر دو قاطع و برنده هستند ولی زبان من به حدی می‌رسد که شمشیر نمی‌رسد[۹]‎.

    باب سوم نیز با سخنی از ابوهریره آغاز شده است: خیری در پرگویی نیست[۱۰]‎. یا در کلام دیگری از امام حسن(ع) چنین آمده است: بهترین سخن سخنی است که الفاظ آن کم و معنای آن زیاد باشد[۱۱]‎.

    عنوان یکی دیگر از ابواب کتاب «ادب» است که با کلامی از محمد بن سیرین آغاز شده است: «فرزندت را گرامی بدار و نیکو ادب کن». یا در کلام دیگری آمده است: «کسی که فرزند کوچکش را ادب کند، بینی دشمنش را به خاک مالیده است»[۱۲]‎. یا در تفسیر آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» از علی بن ابی‎طالب(ع) نقل شده است: یعنی آن‌ها را ادب کن و تعلیم بده[۱۳]‎. در دومین کلام از باب بعد نیز از آنحضرت چنین روایت شده است: این دل‎ها همانند تن‌ها، خسته و افسرده می‌شوند. براى رفع ملالت و افسردگى آن‌ها سخنان حکمت‎آمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید[۱۴]‎.

    غضب آخرین باب کتاب است که در ابتدای آن چنین آمده است: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول‌الله، مرا بر کاری دلالت کن که هرگاه آن را انجام دهم داخل بهشت شوم. آنحضرت فرمود: خشم نگیر[۱۵]‎.

    کتاب با کلامی از سلیمان نبی(ع) به پایان آمده است. در این سخن حکیمانه می‌خوانیم: آنچه به مردم عطا شد و آنچه عطا نشد به ما عطا شد؛ آنچه به مردم تعلیم شد و آنچه تعلیم نشد به ما تعلیم شد؛ پس چیزی بهتر از عفو و عدل به هنگام رضایت و غضب ندیدیم[۱۶]‎.

    وضعیت کتاب

    این کتاب در دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی با نام «رسالة فی آداب المجالسة و خوض اللسان» در ضمن آثار خطی ابن عبدالبر ذکر شده است[۱۷]‎.

    محقق اثر کتاب را به 282 فقره تقسیم کرده است تا در فهارس فنی به راحتی به آن ارجاع دهد[۱۸]‎. فهارس آیات، احادیث، اشعار، اعلام، اماکن و بقاع، مصادر و مراجع و موضوعات در انتهای کتاب ذکر شده است.

    در پاورقی‎های کتاب نیز اختلاف نسخ، ارجاعات و برخی توضیحات ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. گذشته، ناصر، دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، ج4، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.
    3. مرادی، محمد، «نگاهی به حدیث المجالس بالامانة»، پایگاه مجلات تخصصی نور: علوم حدیث، بهار 1392، شماره 67، ص 3 تا 27.

    وابسته‌ها