المواقف في علم الكلام

    از ویکی‌نور
    المواقف في علم الكلام
    المواقف في علم الكلام
    پدیدآورانعضدالدين ايجي، عبدالرحمان بن احمد (نویسنده)
    ناشرعالم الکتب
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    موضوعکلام اشعري - قرن 8ق. کلام اهل سنت - قرن 8ق.
    زبانفارسی عربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏4‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏6‎‏م‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المواقف في علم الكلام، تألیف قاضی عبدالرحمن بن احمد ایجی، متکلم اشعری‌مسلک است. این کتاب از آثار مهم کلامی است که شروح و حواشی مختلف بر آن نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و شش موقف است. هریک از مواقف کتاب نیز حاوی مراصد و مقاصدی است. شیوه نگارش کتاب، تحقیقی و استدلالی با استناد به دیدگاه دیگر متکلمین و بررسی آراء و نظرات مختلف است.

    گزارش محتوا

    ایجی در اولین موقف کتاب به معرفی مقدمات علم کلام پرداخته و موضوع، فایده، مرتبه و مسائل علم کلام را معرفی کرده است. سپس اقسام علم و مذاهب مختلف را در این رابطه مطرح می‌کند.

    جرجانی‎ در شرح عنوان «المرصد الثاني في تعريف مطلق العلم»، ضمن برشمردن مراحل‎ مباحث‎ معرفت‎شناختی ایجی در المواقف، می‌گوید: متکلم ناگزیر‎ است‎ که‎ (قبل از پرداختن به مسائل علم کلام‎) چند‎ چیز را تبیین کند: اول ماهیت «علم»؛ دوم تقسیم علم به ضروری و مکتسب‎؛ سوم‎ اشاره به ثبوت علم ضروری‎ که‎ (علوم غیر‎ بدیهی‎ و غیر‎ ضروری) به آن منتهی می‌شود؛ چهارم بیان احوال (و خصوصیات) «نظر» و توضیح‎ این مطلب که نظر‎ (صحیح‎) علم را در پی خواهد‎ داشت‎؛ پنجم بیانِ مسیری که نظر در آن قرار می‌گیرد و به مطلوب (که همان‎ علم‎ است) می‌رسد. (متکلم از آن‎ جهت‎ به‎ این مباحث می‌پردازد‎ که‎) از راه همین مباحث‎ به‎ اثبات عقائد و نیز اثبات مباحث دیگری نائل می‌آید که عقاید، بر آن‌ها متوقف است.[۱]. ‎

    در دومین موقف کتاب، موضوعاتی چون وجود و ماهیت، وجوب و امکان، وحدت و کثرت و علت و معلول مورد بحث قرار گرفته است. در اولین مقصد از بحث علت و معلول چنین می‌خوانیم: تصور اختیاج هر شیء به غیرش، ضروری است؛ آنچه ‎که به آن نیاز است علت و آنچه ‎که نیازمند است معلول است. علت، یا جزء شیء یا خارج از آن است.[۲]. ‎

    استفاده از آیات قرآن کریم و استناد مباحث به قرآن کریم در مباحث متکلمین فراوان دیده می‌شود؛ به‌عنوان مثال، ایجی در سومین موقف کتاب در تبیین مراتب روشنایی آنچه را ‎که همانند خورشید روشنایی‌اش از ذات خودش است، «ضوء» و آن‎چه را که همانند ماه از دیگری روشنایی می‌گیرد، «نور» می‌خواند؛ همان‎ گونه که در قرآن کریم آمده است: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً ﴿يونس‏: 5﴾[۳]. ‎

    در چهارمین موقف به تقسیم جواهر پرداخته شده است. از جمله مباحث جالب این موقف توضیح کواکب، بررسی کروی بودن زمین[۴]‏، سکون یا حرکت زمین[۵]‏‎، معرفی خط استوا[۶]‏ و مباحثی از این دست است.

    پنجمین موقف کتاب که مبحث الهیات است، با ذکر ادله اثبات صانع آغاز شده است. تنزیه خداوند، اثبات صفات الهی، بررسی صفات اختلافی و بررسی رؤیت از جمله سرفصل‎های عناوین این موقف است. نویسنده در رابطه با رؤیت خداوند به دیدگاه فخر رازی اشاره می‌کند که مؤمنین روز قیامت خداوند را مشاهده می‌کنند؛ چراکه اگر بگوییم نمی‎بینند برخلاف اجماع است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و اشاره به دیدگاه متکلمین، چگونگی رؤیت را مورد بررسی قرار می‌دهد[۷].

    در ششمین موقف کتاب در تعریف نبوت، ایجی کلمه نبی را منقول عرفی از معنای لغوی می‌گیرد. برخی گفته‌اند: به‎لحاظ لغوی، نبی در اصل «منبئ» بوده و از ماده «نبأ» برگرفته شده است؛ زیرا‎ پیامبر‎ کسی‎ است که از خداوند خبر‎ می‌دهد‎. برخی‎ آن را از «نبوة»، به معنای رفعت، مشتق کرده‌اند و دلیلشان نیز علو مرتبت و مکانت نبی در میان مخلوقات، یا در میان‎ بشر‎ است‎. گروه دیگر آن را از «طریق» برگرفته‌اند؛ زیرا‎ نبی‎ وسیله‌ای جهت رسیدن آدمی به خداوند است. اشعریان معتقدند نبی کسی است که خداوند او را برای ابلاغ مطالبی‎ به‎سوی‎ مردم فرستاده است. شرایط و استعداد خاصی نیز لازم نیست تا‎ با تحقق آنها کسی پیامبر شود؛ خداوند هرکه را بخواهد به پیامبری برمی‌گزیند و خود می‌داند رسالتش را‎ کجا‎ قرار‎ دهد. عدم لزوم شرط و استعداد خاص، برای نقد دیدگاه فیلسوفان است؛ زیرا‎ فیلسوفان شرایط، احوال و اوصاف ویژه را برای نبی در نظر گرفته‌اند که بدون آن کسی نمی‌تواند‎ پیامبر‎ باشد‎. نزد فلاسفه، به کسی می‌توان پیامبر اطلاق کرد که دست‎کم سه ویژگی‎ عمده‎ در‎ او جمع باشد: اطلاع از غیب، انجام کارهای خارق‎العاده و دیدن فرشتگان و شنیدن کلامشان.

    ایجی‎ در‎ بیان‎ این ویژگی‎ها و اینکه نباید کسی منکر امکان و تحقق آنها شود، بیشتر دیدگاه‌هایی را که‎ ابن‎ سینا‎ در نمط دهم اشارات و تنبیهات، به‌عنوان راه‌های توجیه امکان امور فوق بیان‎ کرده‎ است‎، ذکر می‌کند. امکان اطلاع از امور غیب به این دلیل باید به دیده قبول‎ نگریسته‎ شود که نفوس انسانی مجردند و با عوالمی‌که صور این عالم در آنها منتقش‎ شده‎، ارتباط‎ دارند. با مشاهده صور موجود در مجردات و اجرام فلکی، آن‎را برای دیگران نقل می‌کنند و بدین‎ طریق‎ از‎ غیب خبر می‌دهند. حتی کسانی‎که مریض یا در خوابند و تعلقشان با عالم‎ مادی‎ کمتر‎ شده، می‌توانند از غیب اطلاع دهند، چه رسد به نفوس انبیا که منخرط در سلک‎ قدس‎ بوده‎ و مدام بدان متصلند.

    وی این نگرش را مردود می‌انگارد؛ زیرا اطلاع‎ از‎ تمام امور غیبی برای پیامبران واجب نیست و اطلاع از برخی امور غیبی، اختصاص به پیامبران ندارد‎ و دیگران‎ نیز می‌توانند بدان نایل شوند. از سوی دیگر، چگونه می‌توان اخبار از‎ غیب‎ را به نفوس نسبت داد، درحالی‎که‎ تمام‎ نفوس‎ در نوع، اشتراک دارند؛ مگر اینکه نفوس‎ را‎ نه نوع، بلکه جنس بینگاریم و نفوس انبیا را نوع خاصی بدانیم و مدعی شویم‎ که‎ طبق آن، بر این قبیل‎ امور‎ توانا می‌شوند[۸].

    ایجی راه‌های اثبات نبوت را هم به‌طور عام متعرض نشده‎، بلکه مستقیماً وارد اثبات نبوت پیامبر خاتم(ص) شده است. راه‌هایی‎‎که وی برشمرده عبارت است‎ از: الف)- معجزه؛ ب)- احوال و رفتار نبی از آغاز تا فرجام؛ ج)- اخبار انبیای پیشین. اینها طرقی است که برای اثبات نبوت تمام پیامبران یا دست‎کم اکثر آنها ‎قابل تطبیق است.[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، شرح حال نویسنده و اسامی شروح و حواشی کتاب مواقف در انتهای اثر ذکر شده است.

    کتاب، فاقد پاورقی است.

    پانویس

    1. ر.ک: سعیدی‌مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، ص41-40؛ متن کتاب، ص12-11
    2. ر.ک: متن کتاب، ص85
    3. ر.ک: همان، ص135
    4. ر.ک: همان، ص217
    5. ر.ک: همان، ص219
    6. ر.ک: همان، ص220
    7. ر.ک: همان، ص309-299
    8. ر.ک: افضلی، سید محمدمهدی، ص65-64؛ متن کتاب، ص337
    9. ر.ک: همان، ص78؛ همان، ص349

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. افضلی، سید محمدمهدی، «پیامبری در اندیشه قاضی عضدالدین ایجی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، تابستان 1388، شماره 28، صفحه 63 تا 84.
    3. سعیدی‌مهر، محمد؛ فتاحی، فرزاد، «معرفت‎شناسی دینی؛ مقایسه دیدگاه‌های قاضی عضدالدین ایجی و علامه حلی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: الهیات تطبیقی، بهار و تابستان 1393، سال پنجم، ‎شماره 11، صفحه 39 تا 56.

    وابسته‌ها