التشيع في الأندلس
التشیع فی الأندلس | |
---|---|
پدیدآوران | مکی، محمود علی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | مند الفتح حتی نهایهالدوله الامویه منذ الفتح حتی نهایة الدولة الأمویة |
ناشر | مکتبة الثقافةالدينية |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1424 ق یا 2004 م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
التشيع في الأندلس، از آثار مختصر دكتر محمودعلى مكى است كه در آن پيدايش و فعاليت شيعه در اندلس را از زمان فتح آنجا تا پایان دولت اموى بررسى كرده است. نام كامل اين كتاب عبارت است از «التشيع في الأندلس منذ الفتح حتى نهایة الدولة الأموية».
ساختار
اين كتاب، مقدمه ندارد و همچنين مباحثش به بخش و فصل و... تقسيم نشده است. در اين كتاب، مطالب متعددى تحت عناوينى گوناگون، مانند پيدايش حزب شيعى در مشرق، اقتدار حزب اموى در اندلس از زمان فتح اسلامى، سقوط خلافت اموى در مشرق و استقلال عبدالرحمن در اندلس و... آمده است. شيوه بحث نویسنده، تحليل تاريخى است كه بر اساس زمان وقوع حوادث تنظيم شده است.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- نویسنده در مورد سفر اندلسىها به مشرق و تأثير آن در تشيع اندلس چنين نوشته است: به نظر مىرسد كه اولين كسى كه چيزى از فرهنگ شيعى را به اندلس نقل كرد عبارت بود از محمد بن عيسى قرطبى (متوفاى 221ق)، معروف به اعشى كه در سال 179ق، به عراق رفت، درحالىكه هماوردان اندلسىاش كه در آن زمان بودند، به مدينه تردد مىكردند تا از فقه مالك بن انس و شاگردانش بهره بگيرند. نتيجه حضور و تدريس او در عراق آن شد كه برخى از كتابهاى وكيع بن جراح را كه از بزرگترين محدثان شيعه بود، به اندلس منتقل كرد. قرطبى، كتابهایى در مورد دفاع از اصول شیعیان زيدى دارد. به او پيشنهاد كردند كه در اندلس به قضاوت بپردازد، ولى او نپذيرفت و همواره به ذكر فضايل اميرالمؤمنين(ع) مىپرداخت و او را در زندگىاش اسوه قرار داده بود و.[۱]
- همچنين نویسنده تأكيد كرده است كه در هر صورت موفقيت داعيان فاطمى در تبليغ برای جذب حاميان از اندلس، بسيار محدود بود و اين مطلب بهخاطر قدرت و اصالت مذهب تسنن در اندلس بود و البته اين مطلب مانع از آن نمىشود كه بگوييم آن داعيان فاطمى موفق شدند كه برخى از مردان انديشه را به صفّ خودشان ضميمه كنند.[۲]
- نظر نویسنده در مورد نقش داعيان فاطمى با قلم و ترجمه استاد جعفريان چنين است: شرقيانى كه به قصد تبليغات شيعى راهى اندلس مىشدند، اهداف واقعى خود را تحت پوشش كارهایى مانند تجارت، دانشاندوزى و يا سياحت صوفيانه پنهان مىكردند. در واقع، در انتهاى قرن سوم و در طول قرن چهارم، جاسوسان دولت فاطمى در تمامى نقاط دنياى اسلام پراكنده بودند. توان گفت كه دعوت اسماعيلى، در ميان ديگر دعوتها، بهترين بهره را از شيوه جاسوسى با مهارت و دقتى كممانند برگرفته است. فاطميان مغرب، آماده هجوم به شرق در سمت مصر و شمال در سمت اندلس بودند و به همين دليل بسيارى از جاسوسان خود را روانه اندلس كردند تا اوضاع را شناسايى كرده، راههاى مداخله در آن را بيابند و نقاط ضعف آن را بشناسند و از نظام سياسى و اقتصادى و دينى آن آگاه شوند. پس از آن داعيان خود را در حد توان به آن ناحيه اعزام كردند.[۳]
- نویسنده در مورد ادبيات تشيع در دوره حكومت حمودىها چنين نوشته است: تشيع در شرق از بزرگترين عواملى بود كه ادبيات عرب را گسترش داده و با روشهاى جديدى تقويت كرده بود. همانطوركه حزب تشيع، اولين حزب سياسى دينى و اسلامى بود، به همين ترتيب ادبيات شيعه، اولين ادبيات سياسى بود كه شاعران آنها كوشيدند بهصورت ابتكارى به استدلال بر ضدّ دشمنانشان بپردازند و از نظريه خودشان در زمينه امامت دفاع كنند.[۴]
- استاد رسول جعفريان در انتقاد از مطالب اين كتاب بر چند مطلب تأكيد كرده است:
- الف)- مؤلف، علىرغم آنكه كوشيده است تا موضع علمى و بىطرفانهاى داشته باشد، در مواردى گرفتار لغزش و تعصّب شده است....؛
- ب)- نكته دوم عدم دقت وى در ضبط درست برخى از وقايع تاريخى است كه نمونه آن نقل خبر فرار شمر بن ذىالجوشن به اندلس است كه بههيچروى درست نمىنمايد. نمونه ديگر آنكه خبر مسموم شدن مالك اشتر را توسط معاويه، نسبت به قيس بن سعد بن عباده دانسته است؛ بااينحال، تلاش وى در نقل اخبارى پراكنده در زمينه تاريخ تشيع در آن ناحيه قابل توجه بوده و به لحاظ انضباط داخلى، بحثى مفيد و قابل استفاده است؛
- ج)- نكته ديگر اينكه مؤلف در آغاز، معانى تشيع را روشن نكرده و علىرغم آنكه در لابهلاى كتاب اشاراتى به فرقههاى شيعى دارد، اما يك روحى كلى برای تشيع فرض كرده و بر مبناى آن از تاريخ تشيع سخن گفته است. اين روح كلى از نظر وى مسائلى است از قبيل باطنىگرى، تأويلگرايى، پرداختن به غيب و كهانت و پيشگويى و نهایت اعتزال. اينها مسائلى است كه بيشتر در حوزه تفكر باطنى اسماعيليه مطرح بوده است؛
- د)- آگاهىهاى مؤلف از تشيع امامى، تنها به كتاب «ضحى الإسلام» احمد امين خلاصه شده و كمترين ارجاعى به منابع ديگر سنى - چه رسد به شيعه - در اين اثر ديده نمىشود.[۵]البته در مورد نكته اخير گفتنى است كه اشكال استفاده نكردن از منابع ديگر - بهجز كتاب «ضحى الإسلام» احمد امين - مربوط به نگارش اوليه اين كتاب است كه بهصورت مقاله بوده و در كتاب حاضر برطرف شده، ولى ساير اشكالات و از جمله اشكال عدم استفاده از منابع شيعى متأسفانه همچنان در كتاب حاضر باقى است.
وضعيت كتاب
برای اين كتاب فقط فهرست تفصيلى مطالب.[۶]و فهرست منابع.[۷]، فراهم شده است، ولى فهرستهاى فنى ديگر (مانند اعلام، كتب، و...) تنظيم نشده است.
كتاب حاضر، مستند است و نویسنده، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى در پایان هر صفحه آورده است. در اين پاورقىها بهصورت عموم، منابع مباحث با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است.[۸]و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است.[۹]
گفتنى است كه كتاب حاضر را كه قبلاً بهصورت مقالهاى منتشر شده بوده، استاد حجتالاسلام رسول جعفريان، از عربى به فارسی ترجمه كرده و بخش نخست كتابى به نام «تشيع در اندلس» قرار داده و همراه با ترجمه مقدمه دكتر عزالدين عمر موسى بر كتاب «دررُ السمط في خبر السبط» و با مقدمه و حاشيههایى توضيحى و انتقادى منتشر كرده است.[۱۰]
پانويس
- ↑ ر. ك.: متن كتاب، ص16
- ↑ ر. ك.: همان، ص28
- ↑ تشيع در اندلس، ص35
- ↑ ر. ك.: متن كتاب، ص53
- ↑ تشيع در اندلس، ص9 - 10
- ↑ همان، ص69 - 71
- ↑ همان، ص61 - 66
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: همان، ص5، پاورقىهاى 1، 2، 3 و ص8، پاورقى 1، 2، 3
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص7، پاورقى 1 و ص18، پاورقى 2 و 3 و ص41، پاورقى 1 و...
- ↑ تشيع در اندلس، ص9 - 10
منابع مقاله
1. متن كتاب.
2. تشيع در اندلس، محمودعلى مكى و عزالدين عمر موسى، ترجمه رسول جعفريان، انتشارات انصاريان، قم چاپ اول، 1376ش.