بحرالعلوم، سید محمد
نام | بحرالعلوم، محمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | سيدعلى بحر العلوم |
متولد | 1347ق |
محل تولد | نجف اشرف |
رحلت | 0 ق |
اساتید | سيدمحمد صادق بحر العلوم؛
شيخ على قسام؛ محمدرضا مظفر؛ محمدتقى ايروانى؛ سيدمحمدتقى حكيم |
برخی آثار | إيمان ابيطالب |
کد مؤلف | AUTHORCODE10127AUTHORCODE |
سيدمحمد بحر العلوم، فرزند سيدعلى بحرالعلوم، در سال 1347ق، در نجف اشرف متولد شد. جد ايشان، سيدمحمد مهدى بحر العلوم مىباشد كه در آخر قرن دوازدهم هجرى به نجف اشرف آمدهاند.
وى، به خاطر رشد و نمو در خانوادهاى علمى، علاقه به تحصيل علوم دينى پيدا كرده و در زادگاه خويش به تحصيل علوم دينى مشغول شد.
اساتيد سطح و خارج فقه و اصول
- سيدمحمد صادق بحر العلوم؛
- شيخ على قسام؛
- محمدرضا مظفر؛
- محمدتقى ايروانى؛
- سيدمحمدتقى حكيم؛
- سيدصادق آل ياسين؛
- محمد امين زينالدين؛
- حسين حلى؛
- سيدمحمدتقى بحر العلوم؛
- حكيم؛
- خويى؛
- شيخ محمدتقى صادق.
ايشان، از همان آغاز، علاقهاى خاص به تاريخ و ادبيات عرب داشت، ازاينروى، در كنار اشتغال به دروس حوزوى، به مطالعه تاريخ و ادبيات نيز اهتمام مىورزيد.
زمان تحصيل ايشان در حقيقت، زمان حوادث سياسى در كشورهاى اسلامى بود؛ حوادثى همچون انقلاب مصر و كانال سوئز، انقلاب عراق، قضيه نفت و مبارزات ملت ايران و...
در آن زمان، در هر گوشهاى از جهان اسلام، هر از چندگاه، يك حادثه مهم سياسى رخ مىداد و ذهن و فكر وى را به خود مشغول مىداشت و ايشان به سهم خود، نسبت به هيچكدام از حوادث سياسى بىتفاوت نبود و در حد توان، با قلم و زبان، به بيان حقايق مىپرداخت.
ايشان، همچنين عضو جمعيتى از گروههاى علمى و ادبى بود كه از كشورهاى اسلامى و عربى كه به نجف مىآمدند، استقبال مىكردند.
وى، عضو جمعيت «منتدى النشر» نيز بود. رياست اين جمعيت را مرحوم آیتالله محمدرضا مظفر به عهده داشت. هدف اين جمعيت، اين بود كه اعضاى آن، برنامهاى بريزند و بنايى را پايهگذارى كنند كه طلبه بتواند در كنار دروس حوزوى، با علوم ديگر نيز آشنا شود تا از اين طريق بتواند رسالتى را كه در عصر حاضر بر عهده دارد، به خوبى انجام دهد.
وى، در تأسيس دانشكده فقه در نجف نيز با مرحوم مظفر همكارى داشتهاند.
با اينكه از زمان تأسيس مركز اهلالبيت(ع) در لندن بيشترين وقت ايشان صرف كارهاى تبليغى غير از كتابت مىشود، بهويژه بعد از حوادث اخير در عراق كه گفتار و نوشتار ايشان بيشتر حول و حوش مسائل سياسى داخلى عراق است و افشاى آنچه كه بر اين ملت مظلوم مىرود، در عين حال، در نوشتن مقاله و كتاب موفق بوده و آثار زيادى دارند كه از جمله آنها عبارتند از:
- اضواء على قانون الشخصية(رديهاى است بر قانون مساوات حقوق زن و مرد كه در عهد عبدالكريم قاسم نوشته بودند. ايشان اين رديه را بهصورت مستند به فقه مذاهب خمسه نوشتهاند)؛
- تاريخ زندگى كندى، فيلسوف معروف؛
- بين يدى الرسول الاعظم(در سه جلد درباره اصحاب پيامبر(ص) كه با شيوه ادبى جديد نگارش يافته است)؛
- من مدرسة الامام على(ع)(درباره عدهاى از اصحاب فداكار حضرت امير(ع) كه با شيوه خاصى نگارش يافته است)؛
- في رحاب السيدة زينب(تحليلى است از تاريخ زندگى آن بزرگوار)؛
- الاجتهاد، اصوله و احكامه (اين كتاب، رساله فوق ليسانس ايشان است از دانشكده الهيات تهران، در سال 1970م)؛
- عيوب الارادة في الشريعة الاسلامية(بحثى است مقايسهاى بين فقه و ديگر قوانين؛ اين كتاب نيز رساله دكتراى ايشان است از دانشكده دار العلوم دانشگاه قاهره در سال 1980م)؛
- حجربن عدى (تحليلى است تاريخى - سياسى، از زندگى وى)؛
- حجاج بن يوسف ثقفى؛
- سلسله مقالات اسلاميه (مجموعهاى از مباحث اسلامى كه توسط ايشان در مناسبتهاى مختلف ايراد شده است).
ايشان، همچنين بر برخى از كتابها تحقيقاتى داشتهاند، از جمله:
- ايمان ابىطالب، تأليف فخار بن سعد الموسوى، از اعلام قرن ششم هجرى؛
- النقود الاسلامية، تأليف مقريزى، متوفاى 865ق؛
- عقلاء المجانين، تأليف حسن بن محمد بن حبيب نيشابورى، متوفاى 406ق؛
وى، در زمينههاى تاريخ، ادبيات، سياست و... نيز مقالههاى متعددى نوشتهاند كه در جرايد و روزنامههاى عربى چاپ شده است.
ايشان، با استمداد از تاريخ و مجسم كردن زندگى مبارزاتى بزرگانى همچون حجر بن عدى، ميثم تمار و... با نثر ادبى معاصر، توانستهاند گامى مؤثر در راه مقاوم كردن ملت عراق در برابر فشارهاى حاكمان ظالم بردارند و با نشان دادن اين اسوههاى تاريخى، تحمل مشكلات را در راه عقيده و آرمانهاى اسلامى براى آنان تا حدودى آسان كنند.
وى، در همين راستا، كتابى در سيره پيامبراكرم(ص) نوشتهاند كه در آن سعى كردهاند صحنههاى مبارزاتى پيامبر(ص) و اصحاب گرامى آن حضرت را ترسيم كنند.
از آنجا كه ايشان در كنار اندوختههاى حوزوى، به علوم جنبى لازم هم توجه داشته است، توانستهاند در سمينارها و محافل علمى و مذهبى گوناگون، در حد مطلوبى شركت كرده و بهعنوان مبلغ، سخن بگويند.
ايشان، در سال 1980م، به لندن رفتند و از آن زمان تا به حال، به كارهاى تبليغى اشتغال دارند. از همان ابتدا، بيشترين تلاش خود را صرف نيروهاى مسلمان، بهويژه مسلمانان عراقى و دادن آموزشهاى دينى و فرهنگى به آنان كردند. در همين راستا، در سال 1412ق، موفق به تأسيس مراكز اهلبيت(ع) در لندن شدند.
اين مركز، علاوه بر اينكه محل مراجعه مردم و پاسخگويى به مسائل شرعى آنان است، محل برگزارى مجالس به مناسبتهاى مذهبى، سياسى و تاريخى نيز هست.
منابع مقاله
پرتال جامع علوم انسانى، 18 تيرماه 1390ش.