دیوان رودکی سمرقندی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان رودکی سمرقندی
    دیوان رودکی سمرقندی
    پدیدآورانرودکي، جعفر بن محمد (سراينده)

    نفیسی، سعید (مصحح)

    براگينسکي، يوسيف سامويلوويچ (مصحح)
    عنوان‌های دیگرديوان رودکي سمرقندي ديوان
    ناشرموسسه انتشارات نگاه
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1373ش ,
    موضوعشعر فارسي - قرن 4ق.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏4460‎‏ ‎‏1373‏

    دیوان رودکی سمرقندی، مشتمل بر اشعار پراکنده ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی است که بر اساس نسخه سعید نفیسی منتشر شده است. در ابتدای دیوان، تحقیق گسترده‎ای ذیل عنوان «شرح احوال رودکی» ارائه شده است. رودکی به پدر شعر فارسی مشهور است؛ لذا اشعار او از اهمیت ویژه‎‎ای برخوردار است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه ناشر، مقدمه‎ای تحقیقی (در شرح احوال رودکی و توضیح منابع و مآخذ اشعار رودکی و...) و ابیات پراکنده رودکی است.

    گزارش محتوا

    از معاصران، نخستین پژوهنده‎ای که درباره رودکی، پدر شعر فارسی، تلاش مهمی از خود نشان داد و برخی لحظات زندگی این شاعر بزرگ و زبان‎آور را از زیر غبار روزگار بیرون کشید، علامه محمد قزوینی بود. پس از او استاد سعید نفیسی در اواخر نخستین دهه قرن شمسی حاضر، کتاب دیوان اشعار پراکنده رودکی را با پاره‎ای توضیحات منتشر ساخت. استاد نفیسی بر اساس اطلاعات قزوینی و توضیحات تذکره‎نویسان مطالعه و تحقیق دامنه‎داری را آغاز کرد و دیوانی را از رودکی با شرح زندگانی شاعر منتشر ساخت که کتاب حاضر از روی آن و نیز دیوان رودکی که توسط ی. براگینسکی (اداره انتشارات دانش، مسکو 1964م) منتشر شده، تدوین و تنظیم شده است[۱]‏.

    در میان نسخه‎های خطی دیوان شعرای ایران کتاب کوچکی حاوی نزدیک هزار بیت هست که به نام «دیوان رودکی» معروف است. خاورشناس انگلیسی دنیس راس، در مقاله‎ای درباره شعر رودکی نوشته و درباره این کتاب بحث کرده است و آن را «دیوان مجعول رودکی» خوانده است. این کتاب را گویا در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم جعل کرده‎اند؛ زیرا در میان مـآخذی که در گرد آوردن اشعار رودکی موجود است، قدیم‎ترین کتاب که در آن اشعار قطران تبریزی را به نام رودکی آورده‎اند، «فرهنگ جهانگیری» است که در سال 1005 تألیف شده است. پیش از قرن یازدهم، ثبت اشعار قطران تبریزی به نام رودکی متداول نبوده است و چون هفت کتاب از این کتاب‎ها را در هندوستان تألیف کرده‎اند و همه این نسبت را به خطا روا داشته‎اند، ظن غالب آن است که این خطا نخست از مؤلفین هندی سر زده است و احتمالاً نسخه دیوان مجعول رودکی را در هند جعل کرده‎اند. در این دیوان چندین قصیده و قطعه از اشعار قطران ثبت است که یا همه ابیات آن‎ها یا برخی از آن‎ها را به نام رودکی ثبت کرده‎اند. این نسخه مجعول را در ایران و ممالک شرق و کتابخانه‎های شرقی ممالک بیگانه بسیار چاپ کرده و به ثبت رسانده‎اند و در سال 1315ق، در تهران نیز آن را چاپ کرده‎اند، منتها پاره‎ای از اشعار رودکی را که در «تاریخ بیهقی» و «چهار مقاله» و دیگر تذکره‎ها وجود دارد، بر آن افزوده‎اند. نسخه چاپ تهران حاوی 1170 بیت است، ولی نسخه خطی به تفاوت از 951 بیت تا 1121 بیت از قطران به نام رودکی است[۲]‏.

    دیوانی که هم‎اکنون در اختیار شما خوانندگان عزیز است، همه اشعار پراکنده رودکی را در خود دارد؛ گیرم این دیوان بسیار ناچیزتر از آن است که روزگاری، قرن‎ها پیش، وجود داشته است. در حقیقت این دیوان، مرهون تلاش‎ها و ممارست‎های تحسین‎انگیز شادروان استاد سعید نفیسی است[۳]‏.

    امّا شماره سروده‎های موجود رودکی و مجموع آنچه در تذکره‎ها و کـتاب‎های ادبـی‎ و تـاریخی‎ نظیر چهار مقاله، لباب الألباب، تاریخ سیستان و همچنین تذکره‎های مـتأخّر و مجموعه‎ها و فرهنگ‎های شعری باقی مانده است‎، از‎ یک‎هزاروپانصد بیت تجاوز نمی‎کند و اگرچه با پژوهش‎های محققان، اندک‎انـدک‎ بـه‎ شـمار اشعار بازیافته رودکی افزوده می‎شود، ولی‎ هنوز‎ از‎ نخستین دیوان شعر فـارسی، یـعنی دیوان رودکی‎، بخش‎ قابل توجهی به دست نیامده است و از نخستین تلاش‎ها و کاوش‎های زنده‎یادان عبد‎الغـنی‎ مـیرزایف و بـراگینسکی که در سال‎ 1958‎م، منتشر‎ شد‎ و چیزی‎ کمتر از هزار بیت را در‎ شمار‎ می‎آورد تـا پژوهـش‎های شـادروان استاد سعید نفیسی که در سال 1336ش، منتشر شد و پژوهش‎های بعدی، تنها در‎ حدود 500 بـیت بـه‎ سـرودهای‎ بازیافته رودکی اضافه شده است‎ که‎ در مورد صحت بعضی از آن‎ها نیز تردیدهایی باقی اسـت[۴]‏.

    اشعاری که در این دیوان خواهد آمد از کتاب‎ها و سفینه‎های مختلف اخذ شده است. نخست قصاید و قطعات و پس از آن رباعیات خواهد آمد و از آن پس ابیات پراکنده را خواهید خواند. هرجا که ابیات پراکنده در وزن و روی و قافیه و ردیف یکسان بوده است، در پی یکدیگر ثبت شده‎اند و رعایت ترتیب حروف هجا در قوافی اشعار ذکر شده است. متن هر شعر در مقابله نسخه‎ها، آنچه درست‎تر بوده اختیار شده است و در جایی که تردیدی در میان نسخه‎های مختلف وجود داشته قدیم‎ترین نسخه مآخذ قرار گرفته است. در ذیل هر قطعه یا بیت، مأخذ آن با ارقام مشخص شده و هر رقمی اشاره به مأخذی است که 93 مأخذ در انتهای شرح احوال رودکی ذکر شده است. هرجا که بیتی را به دیگری هم، به‎جز رودکی، نسبت داده‎اند در ذیل همان صفحه با ذکر مأخذ معلوم شده است[۵]‏.

    شاعران قصیده‎سرا کوشش خود را در مناقب فصیح و بلند پادشاهان به‎کار می‎برده‎اند. نام رودکی در این عرصه در صدر قرار دارد و شاعران همواره او را به استادی نام برده‎اند و خود را از حیث سرودن مدیحه شاگرد و پیرو او دانسته‎اند. باآنکه عنصری در مدیحه یکی از بزرگ‎ترین قهرمانان این میدان بوده است، هرگز به پای رودکی نرسیده است. دقیقی با آن همه توانایی در شعر می‎گوید: کرا رودکی گفته باشد مدیح امام فنون و سخنور بود دقیقی مدیح آورد سوی او چو فرما به‎سوی هجیورد بود[۶]‏.

    رودکی خود تسلط خویش را در مدیحه‎سرایی می‎دانسته و جایی که از گفتن مدح امیر ابوجعفر به‎سزا خود را ناتوان می‎شمارد بر جریر و طایی و حسان و سحبان شعرای مشهور عرب که در مدایح معروف بوده‎اند، خود را فزونی می‎نهد: جز به‎سزاوار میر گفت ندانم ورچه جریرم به شعر و طایی و حسان سخت شکوهم که عجز من بنماید ورچه حریفم ابا فصاحت سحبان[۷]‏.

    ‎اکثر ابیات و اشعار‎ به‎جامـانده از رودکی در حـوزه ادبیات توصیفی‎ است‎. چنان به توصیف بهار پرداخته است که از واژه‎واژه ابیاتش می‎توان نغمه‎ پرنـدگان‎، غـرش ابـرها، ریزش باران و حرکت‎ جویباران‎ را شنید‎: آمـد‎ بـهار‎ خـرم بـا رنـگ و بوی طیب بـا‎ صـد‎ هـزار نــزهــت و آرایـش عـجیب چـرخ بـزرگوار یـکی لـشکـری بـکرد لـشـکــرش ابـر تــیره‎ و بـاد‎ صبــا نــقیب آن ابر بـین که‎ گـرید چو مرد سوگوار‎ و آن‎ رعد بین که نـالد چون‎ عاشق‎ کئیب خورشید ز ابر تیره دهد روی گاه‎گـاه چـونان حـصاری‎ای که گذر دارد‎ از‎ رقیب بـاران مـشک‎بـوی بـبارد‎ نـــوبـه‎نـو وز بــرف‎ بـرکــشیــد‎ یـکی حــله قــصیب

    رودکی‎ بهار‎ را به سپاهی تشبیه کرده است که رویدادهای طبیعی، هرکدام در این سپاه‎ شغلی‎ برعهده دارند؛ ابرهای تیره بـه‎‎مـنزله‎ سپاهیان و باد‎ صبا‎، نقیب‎ و فرمانده لشکر است و برق‎ آسمان به‎عنوان نـفاط یا کسـی است که ظرف‎های مشتعل از نفت را به کشتی‎ یا‎ سـپاه دشـمن مـی‎اندازد. در توصیف رودکی‎، باد‎ صبا‎ همچون‎ فرمانده‎ لشکر سـپاهیان را‎ که‎ ابرها هستند، حرکت می‎دهد. برق آسمان نیز به آتش‎افکنی و شعله‎ور ساختن سـپاه دشـمن مشغول می‎شود‎ و رعد‎ نیز‎ نـوای جـنگی می‎نوازد[۸]‏.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب و معانی کلمات مهجور و متروک در شعر رودکی در انتهای اثر ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: یادداشت ناشر، ص7
    2. ر.ک: شرح احوال رودکی، ص53
    3. ر.ک: یادداشت ناشر، ص9
    4. ر.ک: امامی، نصرالله، ص107-106
    5. ر.ک: شرح احوال رودکی، ص59
    6. ر.ک: همان، ص31
    7. ر.ک: همان، ص32
    8. ر.ک: رضاییان، زهرا، ص63

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. امامی، نصرالله، «نگاهی دوباره به آثار رودکی سمرقندی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه شهید چمران اهواز)، بهار و تابستان 1385، شماره 4، صفحه 101 تا 110، به آدرس اینترنتی:
      http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/590570
    3. رضاییان، زهرا، «بهار رستاخیزی پس از مرگ»، پایگاه مجلات تخصصی نور، نامه جامعه، فروردین 1390، شماره 79، صفحه 62 تا 66، به آدرس اینترنتی:

    http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1251795

    وابسته‌ها