چهارده رساله فارسی
چهارده رساله فارسی | |
---|---|
پدیدآوران | مدرس موسوی، علی (مصحح)
نصر، حسین (مقدمهنويس) ترکه اصفهانی، علی بن محمد (نويسنده) دیباجی، ابراهیم (مصحح) |
ناشر | تقي شريف رضايي |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1351 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | تصوف - مجموعهها
عرفان - مجموعهها نثر فارسی - قرن 9ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 274/5 /ت4چ9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
چهارده رسالهى فارسى، مجموعهاى است شامل 14 رسالهى فارسى از صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى، در موضوع عرفان عملى و نظرى و ادبى.
ساختار
رسالههايى كه در اين مجموعه جمع شدهاند عبارتند از:
- ضوء اللمعات يا شرح لمعات عراقى؛
- اسرار الصلوة؛
- رساله شق قمر و ساعت؛
- تحفهى علائيه؛
- نفثة المصدور اول؛
- نفثة المصدور دوم؛
- رساله اعتقادات؛
- اعتقاديه؛
- رساله در معنى قابليت؛
- رساله در بيان معنى عرفانى علم صرف يا صرف القلوب صاينى؛
- شرح حديث عماء؛
- شرح حديث«ان لكل شىء قلبا و قلب القرآن يس»؛
- نامه به فيروز شاه؛
- شرح ده بيت از محىالدين بن عربى.
گزارش محتوا
1. ضوء اللمعات: اين رساله در شرح لمعات عراقى است. شارح بعد از ذكر مقدمه، به شرح لمعات بيست و هشتگانه عراقى مىپردازد. وى در هر لمعه، قسمتى از عبارت عراقى را تحت عنوان «قوله... الى آخره»، ذكر مىكند و به توضيحى غالبا كوتاه(گاه، در حد ترجمه) در مورد آن اكتفا مىكند.
نمونهاى از كار وى:
«معشوق چون خواهد كه عاشق را بركشد الى آخره. در بيان تبدل صفات عاشق و بقاء بعد الفناء و وصول او به مقام فرق بعد الجمع و موطن تكميل و ارشاد و تحقيق معنى خرابات و خراباتيان كه آن عبارت از عالم وحدت حقيقت است.
خراباتى است بىحد و نهايت | نه آغازش كسى ديد و نه غايت | |
اگر صد سال در وى مىشتابى | نه كس را و نه خود را بازيابى |
قوله: انا من اهوى الى آخره؛ يعنى من آن كسم كه دوست مىدارم و آن كس كه دوست مىدارم هم من است؛ هرچند، هر يك اقتضايى داريم و ليكن در يك بدن ظاهر شدهايم و اين سخن تمامتر از عكس است پيش متفطن، چنانچه[چنانكه] در جايش تحقيق شده.
قوله: من كل معنى لطيف الى آخره؛ يعنى اسباب بزم جمعيت عاشقان رهيده مهيا و آماده است، چه از هر معنىاى لطيف كه در خمخانه قابليت به جوش ادراك رسيده به گوش قدحى مىگيرم، پس در عالم معنى كه عبارت از خرابات است، خمهاى حقايق و معارف همه پر شراب اين بزمخانه من است.
و هر گوينده كه در عالم كون به نغمات حركات متنوعه در زمزمه اظهارند، همه مطربان اين بزم جمعيت هستند و مرا در طرب مىآرند.
قوله: الْحَمْدُ لِلَّهِ الى اخره؛ يعنى سپاس خداى را بر آن نعمت كه مرا ضفدعسان در بحر معرفت خود جاى داده است كه اگر دهان اظهار باز مىكند پر مىگردد از آب حقايق آن و همه عالم از آن خبر مىيابد و اگر دهان بر هم مىنهد و در اندرون مىگيرد، از كربت و اندوه هلاك مىگردد.
مشكل، همه اين است كه ما مشكل خود را | گفتن نتوانيم و نهفتن نتوانيم |
صائنالدين، اين رساله را در 8 ذى العقده سال 828ق، به پايان رسانده است.
2. اسرار الصلوة: اين رساله، شامل يك مقدمه و دو باب است. در مقدمه، اصول اربعه بر مبناى علم حرف و تقسيم عبادت به فرض و نفل و اينكه ترقى به مدارج كمال موقوف بر انجام هر دو گونه عبادت است، بيان مىشود.
باب اول در بيان معناى طهارت و تحقيق اركان معنوى آن است كه خود شامل دو صحيفه است: صحيفه اول، در بيان حقيقت طهارت و اقسام آن و صحيفه دوم، در بيان معناى اركان وضو و بيان حكمت آنها و نكاتى درباره نماز ظاهرى و معنوى است.
باب دوم، در تحقيق معنى نماز است كه داراى مقدمه و پنج صحيفه است. صحيفه اول در بيان معنى نماز در عرف شريعت، صحيفه دوم در تحقيق معنى ماهيت نماز در عرف خاص اهل كمال، صحيفهى سوم در بيان اركان نماز، صحيفه چهارم، در بيان اوقات نماز و صحيفهى پنجم در بيان شرايط نماز و تحقيق معانى آن است.
3. رساله شق قمر: صائنالدين در اين رساله، آيهى«اقتربت الساعة و انشق القمر» را تفسير مىكند. وى معنى شق قمر و ساعت را بر اساس هفت مكتب فكرى فقها، حكما، مشائين، اشراقيون، محققان صوفيه، طبقه حروفيان، طبقه اولو الايدى و الابصار مورد بحث و بررسى قرار مىدهد.
4. تحفه علائيه: صائنالدين در اين رساله، حديثى از احاديث نبوى(ص) را كه مشتمل بر تمام مراتب عبادت است، اختيار نموده و در دو مدرج كه يكى بيان معناى ظاهرى حديث و ديگرى معناى باطنى آن است، مورد بررسى قرار مىدهد.
متأسفانه اين رساله ناقص است و مدرج دوم در آن ديده نمىشود؛ بههرحال، مدرج اول شامل شش باب در بيان اقسام طهارت، نماز، زكات، روزه، حج، حكمت اركان اعمال مذكوره مىباشد كه هر كدام از آنها از اهميت خاصى برخوردارند.
5. نفثة المصدور اول: داراى يك مقدمه و دو وصل است. مؤلف در وصل اول بيان مىكند كه عدد 9 داراى خواص مبارکى است، لذا 9 حديث از احاديث نبوى را ذكر مىكند كه در مذمت بدعت وارد شده است. در وصل دوم احاديثى را نقل مىكند كه در تأييد اهل عرفان وارد شده است.
6. نفثة المصدور دوم: اين رساله نيز مانند نفثه اول، نمودارى از اوضاع اجتماعى آن زمان و تقيه نمودن دانشمندان از اظهار عقايد خود، مىباشد.
مؤلف، عرض حالى به بايسنغر نوشته و در آن آورده كه پس از اميرزاده پيرمحمد و اميرزاده اسكندر، در پناه دولت او درآمده و رقيبان بارها انگيز بدگويىاش نموده و مؤثر واقع نيفتاده است. در اوانى كه نسبت به بايسنغر سوء قصدى واقع شد، گروهى به حمله اتهام گرفتار آمدند؛ از جمله صائنالدين است. وى پس از رفع گرفتارى، شرح حال خود به بايسنغر مىنويسد و در پايان آن اشاره به بيان دو سخن مىكند و در دومين سخن، از صوفيان و درويشانى كه دكان مشيخت باز كرده مذمت بسيار مىكند و از بحثهايى كه خود با مشايخ اين طايفه نموده، ياد مىكند. در مطاوى كلماتش دو اشاره دارد: يكى راجع به ظهور خاتم الولايه است و ديگرى اشاره به اعتقاد درويشان در مورد اين ظهور و اينكه اختيار عالم در اين وقت به دست درويشان خواهد افتاد و اينكه از اغلب مردمى كه خود را نسبت به اهل عرفان مىكنند همين فهم مىشود كه انخلاع از تكاليف شرعى را شعار خود كردهاند و حال آنكه اين تكاليف، از اهم شعاير سالك محسوب مىباشد.
7. اعتقادات: صائنالدين در اين رساله همان حديثى را كه در رسالهی «تحفه علائيه» نقل شده، مورد شرح و بررسى قرار مىدهد و لطايف آن را در قالب چهار بحث ايراد مىكند:
بحث اول، درباره عالم ارواح و عالم غيب؛
بحث دوم، درباره حقيقت و خصوصيات حضرت جبرئيل؛
بحث سوم، بيان وصول جبرئيل به حضرت رسالت؛
بحث چهارم، در بيان چگونگى ملاقات ميان جبرئيل و نبى.
صائنالدين بحث چهارم را در دو وجه مورد بحث قرار مىدهد:
در وجه اول، وضع ملاقات و هيئت آن مورد نظر است و در وجه دوم، چگونگى تعليم و تعلم ميان جبرئيل و نبى مورد بحث است.
بخش دوم حديث، در پنج اصل تفسير مىگردد كه عبارتند از:
بيان راه تعليم و تعلم؛
اشاره به چگونگى وضع اين راه و اينكه عبدمادام كه دست از افعال و اعمال اكتسابى خويش برندارد، به جايى نخواهد رسيد و بايد كه خود را از اين شوايب خالص گرداند؛
بيان مهمات دين؛
بيان مراتب ايمان؛
بيان مبدأ اين طريق و اسرار راه سالكان كه خود در سه اصل مورد بررسى قرار مىگيرد.
صائنالدين خاتمه كتاب را به چند حكايت كه درباره طعن و تشنيع بر بزرگان است، آورده و با فصلى كه مشتمل بر سخنان امام محمد غزالى است، رساله را به پايان مىرساند.
8. اعتقاديه: مؤلف در اين رساله بيان مىكند كه تمامى مطالب رساله اعتقادات صرفاً بر اساس حجج و براهين عقلى و نقلى نوشته شده است و تقليد در آن راه ندارد.
9. رساله قابليت: در اين رساله معناى قابليت در مشرب عرفان بيان شده و تصريح مىشود كه ذات قابل از فيض اقدسى پيدا شده، پس قابل با مبدأ خود در حريم اتحاد مىباشد. مؤلف در اين رساله به ايضاح معانى قبول و قابل با فاعل و جبر و قدر پرداخته كه داراى اهميت خاصى است.
10. رساله در بيان معنى عرفانى علم صرف: مؤلف در اين رساله، اصطلاحات علم صرف را با معانى عرفانى تأويل مىكند. به نظر وى از مصدر، اول صورتى كه پيدا مىشود، فعل ماضى است كه بر گذشته و ازليت دلالت دارد و مؤداى اسم «الاول» است و دوم صورتى كه از مصدر به ظهور رسيده، فعل مضارع است كه بر طرف ابد دلالت دارد و مؤداى اسم «الآخر» است و صدور مرتبه سوم، به امر، موسوم شده كه مؤداى اسم «الظاهر» است، چنانكه مرتبه چهارم، نهى است كه مؤداى اسم «الباطن» مىباشد.
11. شرح حديث عماء: در اين رساله حديث عماء مورد بررسى و تحليل عرفانى قرار مىگيرد. حديث عماء چنين است كه: «سئل رسولالله(ص): اين كان ربنا قبل ان يخلق الخلق؟ فقال(ص): فى عماء ما فوقه هواء و ما تحته هواء».
12. شرح حديث«ان لكل شىء قلباً و قلب القرآن يس»: رساله مختصرى است كه در آن حديث قلب عنوان شده است و مؤلف، اين حديث را در ديگر رسايل، بيشتر وجهه دقت قرار داده است.
13. نامه به فيروز شاه: مؤلف در اين رساله به فيروز شاه بن ارغوان شاه كه از اميران آن زمان بوده و مدتى اداره امور هرات را بر عهده داشته، نامهاى مىنويسد و از او يارى مىخواهد.
14. شرح ده بيت از ابن عربى: صائنالدين در اين رساله بيان مىكند كه عرف عام اهل نظر، لفظ وجود را بر كون اطلاق مىكنند و ميان كون و وجود فرق نمىگذارند و چون بخواهند كه بر مبناى مذهب درويشان تفسير وجود كنند، از صواب دور مىافتند، چون در مشرب اهل تحقيق ميان وجود و كون تفاوت بسيار است. مؤلف در اين رساله در ذيل ابيات ابن عربى، به تحقيق پيرامون وجود، كون، قلب و انسان كامل پرداخته و مطالب ارزشمندى را ارائه مىدهد.
ساختار
كتاب، توسط دكتر سيد على موسوى بهبهانى و سيد ابراهيم ديباجى، تحقيق و تصحيح شده است. فهرست اعلام در پايان كتاب ذكر شده است. پاورقىها به ذكر موارد اختلاف نسخ اختصاص يافته است.