پرسشها و پاسخهای قرآنی
پرسشها و پاسخ های قرآنی | |
---|---|
پدیدآوران | قرائتی، محسن (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | برگرفته از تفسیر نور |
ناشر | مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5652-74-x |
موضوع | قرآن - پرسشها و پاسخها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 65/2 ق4پ4-* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
پرسشها و پاسخهاى قرآنى، اثر محسن قرائتى (متولد 1324 ش، كاشان) است كه نويسنده در آن، به برخى از پرسشهاى قرآنى در دو جلد و در حجمى متوسط پاسخ داده است. اين پرسشها از كتاب تفسيرى ده جلدى نويسنده تحت عنوان «تفسیر نور» جمع و تدوين شده است.
نويسنده، مشخص نكرده است كه اثر حاضر را چرا و چگونه و در چه زمان و مكانى و در ظرف چه مدتى و... فراهم كرده است.
ساختار
نويسنده براى كتاب حاضر، با تأسف مقدمه ننوشته و متن اصلى كتاب شامل جلد 1: حاوى 101 پرسش و پاسخ و جلد 2: حاوى 88 پرسش و پاسخ است.
روش نويسنده، تأليف نقلى و تأكيد فراوان بر روى مستندسازى مطالب با استفاده از آيات قرآن كريم و روايات اهلبيت(ع) است. نويسنده در اين اثر به جنبه گردآورى و تدوين مطالب بيشتر از نوآورى و توليد علمى اهتمام ورزيده است.
زبان و ادبيات اين اثر، همانند ساير آثار نويسنده، ساده و روان و متناسب با سطح علمى و فرهنگى عموم مردم است.
هرچند پرسشهاى هر جلد، شمارهگذارى مستقلّ شده است، ولى با تأسف، مطالب اين كتاب چندان كه بايد و شايد منسجم و سامانيافته نيست و نظم موضوعى يا الفبايى يا... در آن مشاهده نمىشود.
گزارش محتوا
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- نويسنده در پاسخ به اين پرسش: «تفسير به رأى چيست»؟، چنين نوشته است: «تفسير به رأى آن است كه معنايى را بر قرآن تحميل كنيم، بدون آنكه از ظاهر قرآن دليلى داشته باشيم؛ ولى اگر با تكيه بر ظاهر قرآن مصاديق جديدى نقل كنيم، تفسير به رأى نيست... امام در حديثى در ذيل آيه «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِه» مىفرمايد: مراد از غذا، علمى است كه انسان مىآموزد؛ يعنى يكى از مصاديق طعام، طعام علمى و معنوى است»[۱]
- نويسنده در پاسخ به اين پرسش: «آيا زور و تهديد و خشونت در اسلام وجود دارد»؟، چنين نوشته است: «اصل در اسلام، رحمت و رأفت، محبت و مودت، عفو و كرامت، كظم غيظ و مسالمت مىباشد... اما گاهى تهديد و خشونت براى سركوب روحيههاى مغرور و حفظ دستاوردهاى مهمّ لازم است؛ مثلاً به مسلمانان دستور مىدهد هرچه در توان داريد براى ترساندن دشمنان خدا و آمادگى دفاع و برخورد با دشمنان خودتان آماده كنيد؛ «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ...» »[۲]
- نويسنده پرسيده است: «آيا انسان براى حالات درونى و روحيات خود نيز بايد پاسخگو باشد؟ و پاسخ داده است: در تفسير الميزان مىخوانيم اگر بدون اختيار چيزى به دل خطور كرد و انسان بر اساس آن خطور هيچ تصميمى نگرفت، مسئول نيست؛ چون خطور، بىاختيار بوده است؛ اما اگر تصميمى گرفت و عملى انجام داد و همان سرچشمه اعمال بد انسان شود، مورد مؤاخذه قرار مىگيرد. قرآن مىفرمايد: «... يُؤاخِذُكُمْ بِما كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ...» ؛ «بهخاطر آنچه دلهاى شما كسب كرده، خداوند شما را مؤاخذه مىكند...». گوش و چشم و دل، مورد سؤال و بازخواست قرار مىگيرند؛ «... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا» ... براى كسانى كه علاقه قلبى به شيوع فساد و گناه در بين مؤمنان دارند، در دنيا و آخرت عذاب دردناكى است؛ «إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَة فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَة...» . چنانكه حضرت على(ع) در خطبه 75 نهجالبلاغة مىفرمايد: مردم بر اساس افكار و نيات خود مجازات مىشوند»[۳]
- نويسنده، اين پرسش را مطرح كرده: «فرق ميان خودكشى و شهادتطلبى چيست؟ و چنين پاسخ داده است: در آيه 195 سوره بقره مىخوانيم: «وَ أَنْفِقُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْديكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنين» ؛ يعنى «در راه خدا انفاق كنيد و (با ترك انفاق) خود را با دست خود به هلاكت نيدازيد». گاهى انسان با بخل خود سبب شورش مخالفان بر عليه خود مىگردد؛ اين نوعى از خودكشى است و يا به جبههها و رزمندگان كمك نمىكند و آنان شكست مىخورند و دشمنِ پيروز، تمام ثروت وى را تصاحب مىكند و... خودكشى حرام است. حتى كسانى كه در تحصيل و كار و عبادت و ورزش، دست به يك سرى كارهاى خلاف عادت مىزنند، اگر كشته شوند، اين يك نوع خودكشى به حساب مىآيد و اما شهادتطلبى، آن است كه انسان بهخاطر رسيدن به يك هدف برتر، براى رضاى خدا، دفاع از وطن و دين حقّ و مؤمنان، جان خود را فدا كند و از هيچ تهديدى نهراسد... آنچه ميان خودكشى و شهادتطلبى، تفاوت مىگذارد آن است كه خودكشى، برخاسته از اهداف ساده و زودگذر و بىارزش است، اما شهادتطلبى، برخاسته از عزّت اسلام و مسلمانان است[۴]
وضعيت كتاب
براى كتاب حاضر فقط فهرست مطالب فراهم شده[۵] و متأسفانه از ساير فهرستهاى فنى خبرى نيست و حتى فهرست منابع نيز تنظيم نشده است.
شايان ذكر است كه اين اثر، مستند است و نويسنده ارجاعاتش را بهصورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. نويسنده در اين پاورقىها، گاه نام و نشان و شماره آيات و سورههاى مورد نظر را آورده[۶] و گاه، مطلبى توضيحى آورده است[۷]
نويسنده گاهى از منابع جديد، مانند «الحياة» نيز استفاده كرده و روايات را بر اساس استناد به آن آورده است[۸]
البته اين پاورقىها از نظر ارجاع به منابع، آشفته است و چندان كه بايد و شايد منظم نيست؛ بهطورىكه گاه به منابع تفسيرى، روايى و ادعيه و... استناد شده و با ذكر نام كتاب مورد نظر، شماره جلد و صفحه مورد نظر مشخص شده، ولى ساير مشخصات كتابشناختى ذكر نشده است[۹] و گاه فقط به ذكر نام كتاب بسنده شده و هيچ اطلاعات ديگرى نيامده است؛ يعنى جلد و صفحه هم مشخص نشده است و يا فقط ذكر شده: ذيل آيه چند از سوره...[۱۰]
شگفت است كه نويسنده گاهى نام و نشان و شماره آيات و سورههاى مورد نظر را در متن آورده است![۱۱]
پانويس
- ↑ ر.ک: متن كتاب، ج1، ص30
- ↑ ر.ک: متن كتاب، ج1، ص46-47
- ↑ همان، ج2، ص60-61
- ↑ همان، ج2، ص114-116
- ↑ همان، ج1، ص5-10 و ج2، ص5-8
- ↑ بهطور مثال ر.ک: همان، ج1، ص11، پاورقى 1 و 2 و... و ج2، ص59، پاورقى 1 و 2 و 3 و...
- ↑ مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص19، پاورقى 3 و ص81، پاورقى 1 و...
- ↑ مثلاً ر.ک: همان، ج2، ص45، پاورقى 2 و ص109، پاورقى 1
- ↑ مثلاً ر.ک: همان، ج1، ص18، پاورقى 2؛ ص19، پاورقى 4؛ ص31، پاورقى 1؛ ص35، پاورقى 4 و... و ج2، ص11، پاورقى 1؛ ص37، پاورقى 1؛ ص38، پاورقى 2 و...
- ↑ بهعنوان مثال ر.ک: همان، ج1، ص116، پاورقى 4؛ ج2، ص17، پاورقى 7؛ ص28، پاورقى 2 و 4؛ ص63، پاورقى 1 و...
- ↑ همان، ج2، ص114
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.