حدائق الحقائق
حدائق الحقائق | |
---|---|
پدیدآوران | زینالدین رازی، محمد بن ابیبکر (نويسنده) عبدالفتاح، سعید (محقق) |
ناشر | مکتبة الثقافةالدينية |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1422 ق یا 2002 م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-341-055-2 |
موضوع | آداب طریقت - متون قدیمی تا قرن 14
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 289/2 /ز9ح4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حدائق الحقائق، به زبان عربى، اثر محمد بن ابوبكر رازى و در موضوع عرفان عملى است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر شصت باب است. شيوه مؤلف چنين است كه ابتدا، موضوع بحث را از لحاظ لغت معنا كرده، سپس در اصطلاح اهل حقيقت و تصوف، آن را مورد بررسى قرار مىدهد، آنگاه گفتار مشايخ صوفيه را در اين باره مىآورد؛ بهطور كلى مىتوان گفت كه اثر حاضر صرفاً نقل اقوال صوفيه بوده و در آن از آيات قرآنى و احاديث نبوى استفاده شده است.
گزارش محتوا
در كتاب، عناوين مختلف اخلاقى و عرفانى، از قبيل توبه، مجاهده، عزلت و خلوت، مخالفت نفس، حسد، غيبت، دنيا، امل، صمت، تفكر، فقر، خوف، رجاء، حزن، بكاء، جوع، قناعت، توكل، بلاء، صبر، رضا، تسليم، تقوى، زهد، ورع، يقين، اخلاص، عبوديت، حريت، فتوت، جود و سخاء، صدق، حياء، خشوع و تواضع، ادب، تصوف، خلق، سفر، ذكر، شكر، دعا، اراده، توحيد، مراقبه، استقامت، ولايت، معرفت، صحبت، محبت، غيرت، شوق، سماع، معرفت نفس و روح و قلب، فراست، كرامات اولياء، منامات، احوال اهل حقيقت موقع مرگ، حفظ قلوب مشايخ و ترك مخالفت آنها و وصيت مريد مورد بحث واقع شده است.
مؤلف، در باب شصتم كه آخرين باب كتاب است، با توضيح دادن الفاظ اهل حقيقت از قبيل وقت، مقام، حال، قبض و بسط، هيبت و انس، تواجد و وجد و وجود، جمع و تفرقه، فناء و بقاء، غيبت و حضور، صحو و سكر، ذوق و شرب، ستر و تجلى، محو و اثبات، محاضره و مكاشفه و مشاهده، لوائح و طوامع و لوامع، بواده و هجوم، تلوين و تمكين، قرب و بعد، شريعت و حقيقت، نفس، خواطر وارده بر ضماير، علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين، واردات، شاهد، نفس و روح و... كتاب را به پايان مىرساند.
نمونههايى از مباحث كتاب:
- توبه در نزد اهل حقيقت بر دو نوع است: توبه عام و توبه خاص. توبه خاص خود بر دوقسم است: توبه عارفان و توبه مقربان.
- مجاهده در مشرب تصوف، محاربه با نفس اماره است با رياضات شرعيه. برخى گفتهاند: مجاهده، منع كردن نفس از مألوفات است. به نظر اهل تصوف، مجاهد خواص تصفيه احوال به شمار مىرود؛ بهطورى كه مجاهده كننده با رياضاتى از قبيل جوع و سهر مىتواند اخلاق مذمومه خود را به اخلاق محموده تبديل نمايد.
- خلوت، صفت اهل صفوت است و عزلت، از امارات وصلت است و براى مريد لازم است كه در ابتداى سير و سلوكش به عزلت از ابناء خلق بپردازد و در نهايت، به خلوت روى آورد تا انس بين عبدو معبود تحقق يابد. در عرفان، عزلت بر دو نوع است: عزلت عوام و عزلت خواص. عزلت عوام، همان مفارقت از مردم است براى سالم ماندن آنها از شر وى. عزلت خواص، جدا شدن از صفات بشرى بهسوى صفات ملكى است.
- مخالفت نفس و قطع حظوظ نفسانى سرلوحه عبادت است، چون هواى نفس بزرگترين حجابى است كه ميان عبدو رب قرار گرفته و تا سلطان نفس شكسته نشود، انسان به هيچ مقامى نمىرسد.
- حسد اشد امراض نفسانى و بدترين رذايل و خبيثترين آنهاست و صاحب خود را به عذاب دنيا گرفتار و به عقاب عقبى مبتلا مىسازد.
- غيبت، اعظم مهلكات و اشد معاصى است و به اجماع جميع امت و صريح كتاب رب الغرة و احاديث پيامبر(ص)، حرمت آن ثابت است.
- دنيا مانند پيرزنى است متعفن كه ظاهر خود را زينت مىدهد و خود را به انواع زيورها مىآرايد تا مردمان را فريفته خود سازد.
- علت طول امل، محبت دنياى دنى و انس به لذات فانى است و موجب مىشود كه انسان از خداوند غافل شود.
- صمت و سكوت موجب نجات انسان است و بر دو نوع است: صمت عوام و صمت خواص.
- نزديكترين راه بهسوى خداوند عز و جل، تفكر است و بهترين آنها تفكر در نفس است.
- فقير در اصطلاح اهل حقيقت آن است كه شخصى غير از خداوند كسى را تكيهگاه خود قرار ندهد و اين در اصطلاح اهل حكمت همان فقر وجودى است.
- خوف و رجاء، هر كدام، مراتبى دارند و همواره متلازمند؛ يعنى خوف بدون رجاء و رجاى بدون خوف وجود ندارد و دائماً با هم هستند. اكثر اهل حقيقت مىگويند كه خوف و رجاء مانند دو جناح طير هستند كه هر گاه معتدل باشند، پرواز طير تام خواهد بود.
- حزن، انكسار قلب و خضوع آن است و خداوند متعال قلب محزون را همواره دوست دارد.
- خداوند متعال چشمان كسى را كه شبزندهدارى كرده و از خشيت او گريه و زارى نموده، بر آتش جهنم حرام كرده است.
- جوع يكى از اركان اربعه سلوك الى الله است و موجب دستيابى انسان به ينابيع حكمت مىشود.
- خداوند سبحان غناء را در قناعت قرار داده، همانطورى كه ذلت را در معصيت قرار داده است.
- توكل، بدايت سلوك، تسليم، اواسط آن و تفويض، نهايت سلوك به شمار مىرود.
- بلاء بر سه قسم است: بلاى بر مخلصين، بلاى بر اتقياء و بلاى بر صديقين.
- علامت صبر آن است كه نعمت و نقمت براى انسان يكسان باشد.
- رضا سرور قلب است به قضاى الهى.