فارسنامه ناصری
نام کتاب | فارسنامه ناصری |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | فسایی، حسن بن حسن (نويسنده)
رستگار فسایی، منصور (مصحح) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 2043 /الف45 ف5 |
موضوع | شاهان و فرمان روایان
فارس - اوضاع اجتماعی فارس - تاریخ فارس - جغرافیا |
ناشر | امير کبير |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE10692AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«فارسنامه ناصرى»، اثر حاج ميرزا حسن حسينى شيرازى، مشهور به فسائى در موضوع تاريخچه و موقعيت جغرافيايى فارس به زبان فارسى منتشر شده است.
انگيزه تألیف
مؤلف انگيزه تألیف كتاب را چنين ذكر مىكند كه در سال 1289ق به تشويق شاهزاده ظلالسلطان نقشه فارس را تهيه نموده و در سال 1293 به تشويق شاهزاده معتمدالدوله فرهاد ميرزا، فرمانفرماى فارس، آن نقشه را با ذكر تمام دهات و جزاير و چشمه سارها و رودخانهها و كوههاى فارس تكميل و به ناصرالدين شاه تقديم مىدارد و در سال 1296 دستخطى از طرف ناصرالدين شاه به حاج معتمدالدوله صادر مىشود كه اكتفا به نقشه نشود و كتابى در جغرافياى فارس نوشته، ضمنا وقايع اتفاقيه هر جايى را به مناسبت محل بنگارد، به اين جهت كتاب فارسنامه را به نام ناصرالدين شاه فارسنامه ناصرى ناميده است و در سال 1312 و اوايل 1313 موفق به طبع آن شده و در بعضى از نسخ آن اختلافات جزيى در كتابت بعضى از صفحات به چشم مىرسد و معلوم مىشود، بعضى صفحات دو مرتبه نوشته شده و مجددا به طبع رسيده است.
گزارش محتوا
كتاب فارسنامه، شامل دو گفتار است، گفتار اول راجع به تاريخ فارس است كه مشتمل بر 346 صفحه، به ترتيب سال از سال دهم هجرى حوادث فارس را در هر سال تا 1300 هجرى بر سبيل اختصار به رشته تحرير درآورده است و در آخر كتاب مىنويسد كه حوادث تاريخى را تا سال 1312 تهيه كرده بودم؛ ولى مفقود شده است و به واسطه ضعف چشم امكان تجديد آن را ندارم، گفتار اول را مىتوان گفت كه بيشتر تأليف و خلاصهاى از تواريخ مورخين اسلامى است، فقط زحمت مؤلف اين است كه جستجو كرده و حوادث هر سال فارس را از تواريخ گذشتگان بيرون كشيده، خلاصه آن را در طى همان سال ذكر كرده است، قسمتى كه اهمييت خاص دارد آن است كه مؤلف به روزنامه ميرزا محمد كلانتر فارس دسترسى پيدا كرده و از اواخر سلطنت نادر شاه كه تقىخان بيگلربيگى فارس بر نادر شاه ياغى شده، از يادداشتهاى روزنامه مذكور نقل كرده است و ميرزا محمد حوادث جاريه حيات خود را كه مصادف با اواخر سلطنت نادر شاه و سلسله زنديه است، به رشته تحرير كشيده و بسيار سند زنده و روشنى است، از حوادث آن روزگار و قسمت مختصرى را كه مىتوان تصنيف شمرد. تاريخ سالهاى معاصر خود مصنف است كه آن چه ديده و دانسته سال به سال نوشته است. گفتار دوم كه 339 صفحه، مشتمل است بر جغرافياى فارس و ضمنا شرح احوال علما، شعرا، تجار، اعيار و خوانين فارس.
گفتار دوم، با ارزشتر از گفتار اول است، زيرا اولا بيشتر آن گفتار تصنيف است كه در اثر زحمت و ابتكار خود مصنف تهيه شده و بنابراين نسخه منحصر به فرد است. ثانيا با فقدان وسايل علمى تأليف و تهيه چنين كتابى بسيار مشكل بوده و مخصوصا تهيه نقشه فارس و تعيين عرض و طول جغرافيايى بدون آن كه از نقشههاى خارجى كپى كرده باشد و خود مصنف به طورى كه مىنويسد، به همه جا سفر كرده و به عين و مشاهده نقشه فارس را ترسيم كرده است و نقشه كوچكى نيز از فارس در متن كتاب جا داده است.
قسمت اول گفتار دوم، تحت عنوان مقدمات علميه است و مصنف سعى كرده، مقدمات علميه جغرافيا، هيئت، كرويت زمين، خط استوا، دواير عرضيه، طوليه، علل گرما، سرما، اصطلاحات معموله، شناختن عرض و طول و موقعيت جغرافيائى امكنه و تعيين درجات طولى و عرضى و دواير فلكيه و غيره را به زبان ساده بيان نمايد كه هر خواننده درك نمايد، ضمنا براى خوش آمد فرهاد ميرزا معتمدالدوله كه مشوق و مؤيد منصف است، از كتاب جام جم فرهاد ميرزا، چند شعر از فرهاد ميرزا را كه راجع به تفاوت درجات طوليه بميل انگليسى بوده، نقل كرده است و هر درجه را 96 ميل انگليسى كه مساوى با 60 ميل جغرافيايى، محسوب داشته است.
و جدولى از جام جم نقل كرده است، به نام جدول تفاوت درجات طول جغرافيايى بميل انگليسى. در مقدمات علميه زحمت بسيار كشيده و خط انحراف قبله شيراز را معين نموده كه 56 درجه و 64 دقيقه جغرافيايى است و دو سه صفحه در اين موضوع تخصيص داده، سپس تقسيم فارس را در دوره قبل از اسلام ذكر كرده كه پنج حصه يا كوره تقسيم مىشده و بعد از اسلام مبدل به چهار قسمت شده، يكى به نام شبانكاره كه فعلا اين نام از بين رفته است و قسمت ديگرى به نام فارس ديگرى كهكيلويه و چهارم لارستان است. سپس به بيان شهر شيراز كه مركز فارس است، پرداخته است. اول طول و عرض جغرافيايى شيراز را بيان كرده و سپس به ذكر دروازهها و محلات شيراز پرداخته است و براى شيراز يازده محله ذكر كرده و هر محله را با ذكر اعيان و معروفين، تجار فارس جدا جدا پرداخته و اسامى آنها را هر كدام با شرحى از احوال و انساب آنها ذكر كرده است. در صفحه 132 فهرست تنظيم كرده، به نام فهرست علماى شيراز كه شامل 66 نام است و شامل علماى سابق و لاحق است. فهرست ديگرى به نام وزراى شيراز كه شامل 139 نفر است و فهرستى، به نام شعراى شيراز كه شامل 116 نام است. بعدا در 8 صفحه به شرح حالات علما پرداخته و در 9 صفحه به شرح حالات شعراى شيراز پرداخته و از هر كدام چند شعرى نقل كرده و يك صفحه و نيم به ذكر وزرائى كه از شيراز برخاستهاند، اختصاص داده است. سپس بقاع شيراز را ذكر كرده و بعد مساجد شيراز و مدارس شيراز و بساتين شيراز. در اين جا بحث راجع به شيراز را تمام كرده و به ذكر ملوكات فارس پرداخته است و هر بلوكى را كه ذكر كرده، پس از وضعييت جغرافيايى و اقتصادى بيشتر به ذكر اهالى مردم سرشناس آن جا پرداخته و همچنين آثار باستانى كه در آن بلوك تا آن وقت كشف شده با تصاويرى از آنها نقل نموده، در ضمن بلوكات به قصبات فارس نيز رسيده و بهمين ترتيب آنها را توصيف كرده و شرح احوال رجال سابق و لاحق آن جاها را داده است.
بعد از بلوكات فارس، چند صفحه مختصرى راجع به ايلات فارس نوشته و تا اندازهاى كه ممكن بوده، شرح احوال آنها را يكى يكى داده و خوانين و كلانتران آنها را با انساب و شجره آنها ذكر نموده است. سپس به ذكر جزاير فارس پرداخته؛ يعنى جزايرى كه در خليج فارس هستند، بعد چشمههاى فارس را شمرده است. خليج فارس را به عنوان درياى فارس ذكر كرده و درياچههاى فارس را بيان كرده و سپس رودخانهها را نام برده و براى هر كدام توضيحاتى داده است.
در آخر كتاب يك صفحه و نيم به نام طوايف فارس ذكر كرده و مقصودش از طوايف ايلاتى كوچك است كه چادرنشين بوده و در محل محدودى ييلاق و قشلاق مىكنند.
بعدا قلعههاى فارس را ذكر كرده است و كتاب را به اسامى كوههاى مشهور و معدنهاى فارس خاتمه داده است. در آخر كتاب فهرست مفصل و دقيقى تنظيم نموده كه شامل چند قسمت است. اول فهرست بلوكات فارس دوم، فهرست اسامى نواحى بلوكات فارس كه در يك صفحه گنجانيده است. سوم، فهرست دهات فارس را كه در 32 صفحه تنظيم كرده، زحمت بسيار كشيده و به وسيله اين فهرست به سهولت مىتوان هر دهى از فارس را پيدا كرده و شرح حال آن را خواند.
در آخر كتاب، فهرست جامعى براى دهات و مزارع فارس تهيه كرده است كه در حد خود نادر است و به وسيله آن فهرست مىتوان به سهولت هر دهى از دهات فارس را شناخت. بالاخره، اين كتاب يك ناحيه بزرگ و معروف ايران را به حدى كه توانسته است، بر خواننده معرفى كرده است و بسيار مطالب متفرقه مفيد ديگرى را هم شامل است و تاريخ آن ناحيه را هم كم و بيش از بعد از اسلام بيان كرده است. روى هم رفته مىتوان گفت، اين كتاب اسم با مسمى است و آن را واقعا فارسنامه بايد خواند؛ به طور كلى خدمت شايانى به آب، خاك و مسقط الراس خود كرده و قدم بزرگى در راه علم و معرفت برداشته است و نام نيكى از خود به يادگار گذاشته است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب به همراه سخنرانى حسن على حكمت (بخرد) موجود درمجله زبان و ادبيات اسفند ماه، سال 1342 شماره3.