ابن ساعی، علی بن انجب
نام | ابن الساعی، علی بن انجب |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 1193 م |
محل تولد | |
رحلت | 674 هـ.ق یا 1276 م |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE541AUTHORCODE |
ولادت
«تاجالدين ابوطالب على بن انجب بن ساعى بغدادى»، معروف به خازن، مورخ مشهور و اديب شافعىمذهب، در سال 593ق / 1197م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود.
درباره نام نياى او ميان نويسندگان اختلاف است. بعضى، عثمان بن عبدالله بن عبدالرحمان بن عبدالرحيم را پدر انجب و نياى ابوطالب على، دانستهاند و برخى، از عبدالله بن عمار بن عُبيد الله، بهعنوان پسر انجب و نياى ابوطالب على، سخن راندهاند. همچنين معلوم نيست كه «ساعى» (پاكار، پادو)، شغل و لقب انجب، پدر ابوطالب على بوده يا يكى از نياكان او.
کسب علم و دانش
از دوران رشد و تحصيلات او آگاهى دقيقى در دست نيست، اما نام بسيارى از مشايخ و استادان او را مىتوان از كتب مختلف و از جمله آثار خود وى دريافت. ابن ساعى، قرائت را نزد ابوالبقاء عبدالله عكبرى فراگرفت و از كسانى چون ابوعبدالله محمد بن سعيد بن يحيى واسطى، معروف به ابن دبيثى، ابوالقاسم على و يوسف پسران عبدالرحمان بن جوزى، عبدالسلام بن يحيى تكريتى، محمد بن ابى المعالى الفقيه، على بن محمد بن على موصلى و ابوالقاسم سعيد بن معالى النحاس، حديث شنيد و از ابواليمن الكِندى اجازه روايت گرفت و تاریخ بغداد ابن نجار را نزد خود وى خواند. وى همچنين صحيح بخارى را از حسن بن مبارك بن زبيدى و برادر او حسين و ابوبكر محمد بن احمد بن القطيعى فراگرفت. بااينهمه، گفتهاند كه در ضبط احاديث و تواريخ دقت نداشت و آنها را بهدرستى حفظ نمىكرد.
گذشته از علوم رايج در آن روزگار، او به تصوف نيز گرايش داشت، چندانكه شهابالدينعمر بن محمد سهروردى، او را خرقه داد.
از شاگردان وى نيز اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از منابع برمىآيد كه حافظ ابومحمد عبدالمؤمن بن خلف دمياطى در نظاميه، امام تقىالدين محمود بن على دقوقى و ابوالفضل بن فوطى از او حديث شنيدند و روايت كردند. همچنين عبدالرحمان سنبط اربلى صاحب «خلاصة الذهب المسبوك» و ابن فوطى سابقالذكر صاحب «الحوادث الجامعة و مجمع الآداب» از شاگردان برجسته وى بودهاند.
از اينكه او در كجا تدريس مىكرده نيز اطلاعى در دست نيست، ولى چون سالها کتابدار مستنصريه و نظاميه بغداد بوده و از همينرو برخى از او با لقب «خازن» ياد كردهاند، مىتوان پنداشت كه احتمالاً پس از تسخير بغداد به دست هلاكو در 656ق / 1258م، وى در آن دو مدرسه حديث مىگفته يا تدريس مىكرده است.
گفتهاند كه به هنگام حمله هلاكو، ابن ساعى و عزالدين بن ابىالحديد شارح نهجالبلاغة و برادر او موفقالدين بن ابىالحديد، به خانه ابن علقمى وزير مستعصم رفتند و از قتل رهايى يافتند. گويا پس از سقوط بغداد، اين چند تن از سوى خواجه نصير الدين طوسى به نظارت کتابخانههاى بغداد منصوب شدند.
درباره او، از نويسندگان معاصر وى چيزى در دست نيست، اما مؤلفان بعدى غالباً او را ستوده و با عناوين «فقيه، حافظ، محدّث، مورخ و شاعر» از او ياد كردهاند. سيوطى او را در طبقه بيستم حفّاظ ذكر كرده و ابن داوودى وى را از طبقه مفسّران برشمرده است.
آثار
آثار منسوب به وى عبارتند از:
- الاحاديث الثمانية الغالية؛
- اخبار الادباء؛
- اخبار الحلاج؛
- اخبار الخلفاء [الاربعة يا الراشدين]؛
- اخبار الرُّبُط و المدارس؛
- اخبار الطاهر؛
- اخبار قضاة بغداد؛
- اخبار المصنفين؛
- اخبار من ادركت خلافة ولدها من جهات الخلفاء [يا من نساء الخلفاء]؛
- اخبار النبوية و شرحى از آن در سه مجلد؛
- اخبار الوزراء في دولة الائمة الخلفاء؛
- ارشاد الطالب الى معرفة المذاهب؛
- الاشارة الموفقية في اخبار علماء الدولة البويهية؛
- اعتبار المستبصر في سيرة المستنصر؛
- الاقتفاء؛
- الايضاح عن الاحاديث الصحاح؛
- الايناس بمناقب العباس؛
- بشارة من بلغ الثمانين من العمر؛
- تاريخ ابن ساعى؛
- الجامع المختصر في عنوان التواريخ و عيون السير؛
- الحثّ على طلب الولد؛
- ذيل بر ذيل تاريخ بغدادابوبكر مارستانى؛
- ذيل بر طبقات الشافعية شيخ ابواسحاق شيرازى؛
- سيرة المستعصم؛
- شرح الفصيح ثعلب؛
- نهاية الفوائد الادبية في شرح المقامات الحريرية؛
- شرح نهجالبلاغة؛
- شرط المستنصرية؛
- شعراء الزمان؛
- غرر المحاضرة و درر المكاثرة؛
- غزل الظِراف و مغازلة الاشراف؛
- کتاب الزهاد؛
- كشف الكلمات العربية؛
- مختصر تفسير البغوى؛
- المدائح الوزيرية؛
- قطعه شعرى در رثاى مادرِ الناصر لدين الله خليفه عباسى؛
- مشيخة على بن انجب؛
- معجم الادباء؛
- المُعْلَم الاتابكى؛
- مقابر بغداد؛
- المناقب العلية لمدرسى النظامية؛
- منهاج الطالبين في معرفة نقباءِ العبّاسيين؛
- نزهة الابصار في اخبار ابنى المستعصم بالله العباسى؛
- نزهة الراغب المعتبر في سيرة الملك قشتمر؛
- ولاة خوزستان؛
- بلغة الظرفاء؛
- حسن الوفاء لمشاهير الخلفاء؛
- نظم منثور الكلام.
وفات
وى سرانجام در 20 رمضان 674ق / 8 مارس 1276م، در بغداد درگذشت و پيكرش را در مقبرة الشّونيزية كه آرامگاه صوفيان بود و در جانب غربى بغداد قرار داشت، به خاك سپردند. وى قبل از مرگ، کتابهاى خود را وقف نظاميه بغداد كرد.
منابع مقاله
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 3، ص 655، نوشته صادق سجادى.