علوم قرآن (مقدماتی)

    از ویکی‌نور
    علوم قرآن (مقدماتی)
    نام کتاب علوم قرآن (مقدماتی)
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان حسين، صديق (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره
    موضوع قرآن - علوم قرآني
    ناشر مرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي (ص)
    مکان نشر ايران - قم
    سال نشر مجلد1: 1393ش , 1436ق ,
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE39136AUTOMATIONCODE

    معرفی اجمالی

    علوم قرآن (مقدماتی) نوشته حسین صدیق، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی.

    نویسنده در این اثر مباحث اصلی مربوط به علوم قرآنی را در حد کلیات و به‌صورت کتابی درسی، گردآوردی کرده است. این نوشته حاصل اصلاح و ویرایش مجموعه دروسی بوده که در جامعة المصطفی العالمیة واحد گرگان تحت عنوان همین درس ارائه شده است[۱].

    حسین صدیق در مقدمه درباره علت نگارش کتاب می‌نویسد «هرچند منابع و تألیفات ارزشمندى در این موضوع عرضه شده است، اما متنى که داراى سه ویژگى: فارسى روان، مقدماتى و آموزشى و منعکس کننده اجمالى نظرات مذاهب مختلف باشد، وجود ندارد.»[۲]

    ساختار

    کتاب دارای، سخن ناشر، درآمد و محتوای مطالب ضمن 15 بخش اصلی است. نویسنده در نگارش این اثر از 83 منبع از منابع فارسی و عربی از مسلمانان (شیعه و سنی) و غیر مسلمانان، بهره برده که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: علوم قرآنی محمدهادی معرفت، آشنایی با علوم قرآن محمدباقر سعیدی روشن، بحارالانوار علامه مجلسی، الميزان في تفسير القرآن علامه طباطبایی، مجمع‌البیان طبرسی، تاریخ تمدن ویل دورانت، راز آفرینش انسان موریسن کرسی، سنن الکبرای نسائی، مفاتيح العلوم خوارزمی، لباب النقول في أسباب النزول سیوطی، الإعجاز العددی للقرآن الکریم عبدالرزاق نوفل، تأویلات اهل السنة ابومنصور ماتریدی و... .[۳]

    او همچنین در توصیف مطالب کتاب می‌گوید: «[در این کتاب] سعى بر آن بوده که به نقاط‍‌ مشترک و مورد اتفاق اندیشه‌ها، تأکید شود و در ارائه مطالب از منابع فریقین و آراى اندیشمندان برجسته فن استفاده شود. در این کتاب ده موضوع مهم علوم قرآنى در قالب پانزده فصل در حد دو واحد درسى، با بیانى ساده و قلمى روان آورده شده است که با مطالعه آن مى‌توان به مطالب اساسى علوم قرآنى آشنایى پیدا کرد. سطح این نوشتار در حد آشنایى و براى اولین گام ورود در فن علوم قرآن است، به همین خاطر از ذکر نظرات عمیق و استدلالات پیچیده علمى خوددارى شده است. این نوشتار، آموزشى است و لذا در نحوه طرح مباحث و فصل‌بندی آن، این ویژگى مدنظر بوده است. در پایان هر فصل جهت خودآزمایى، سؤالاتى مطرح شده که حل آن‌ها جهت مرور دوباره درس مفید خواهد بود. در هر فصل، دو پژوهش آمده که سبب تعمیق مطالب در ذهن دانش‌پژوه و وسیله‌اى براى آموختن روش تحقیق و ارائه مطلب در جلسه درس خواهد شد.»[۴]

    گزارش محتوا

    نویسنده در ابتدا به مفهوم‌شناسی علوم قرآنی و سیر تاریخی آن می‌پردازد. وی ابتدا از طریق تحلیل این واژه به تعریف آن می‌پردازد؛ «مقصود از علوم قرآنى، همه معارفى است که از یک سنخ و در خدمت فهم بهتر قرآن قرار مى‌گیرد و یا مرتبط‍‌ با قرآن است و چون قرآن جنبه‌هاى متعددى دارد، تلاش براى فهم هر یک از آن‌ها از آغاز تا کنون، سبب پیدایش علوم گوناگونى نظیر علم اسباب النزول، علم قرائات، علم تجوید، علم ناسخ و منسوخ و تاریخ جمع و تدوین قرآن شده است.»[۵]

    او سپس به مفهوم‌ شناسی وحی می‌پردازد و با تعریف لغوی و اصطلاحی آن به تبیین اقسام وحی نبوی و چگونگی نزول وحی می‌پردازد. وی بنا به‌تصریح قرآن در آیات 51 و 52 سوره شوری، وحی نبوی را سه گونه (مستقیم، از ورای حجاب و به وسیله فرشته) می‌داند و در باب چگونگی نزول وحی روایاتی را در حالات پیامبر(ص) هنگام نزول وحی ذکر می‌کند.[۶]

    نزول قرآن بر پیامبر(ص) به‌صورت اجمالی و تفصیلی از دیگر مطالب کتاب است. سؤال محوری نویسنده در این بخش این است که «چگونه نزول قرآن در ماه رمضان و در شب قدر انجام گرفته است درحالی‌که قرآن در طول مدت بعثت (بیست‌وسه سال) به‌تدریج و در مناسبت‌هاى گوناگون، نازل شده است‌؟» وی پاسخ به این سؤال را در قالب چهار نظریه پاسخ می‌دهد.[۷] که نظریه چهارم این است؛ «قرآن دو وجود دارد، ظاهرى در قالب الفاظ‍‌ و عبارات، و باطنى در جایگاه اصلى خود. قرآن در شب قدر با همان وجود باطنى و اصلى و یکجا (بدون تجزیه) به قلب پیامبر فرود آمد. سپس تدریجاً با وجود ظاهرى در قالب الفاظ‍‌ و سوره‌ها در فاصله زمانى و در مناسبت‌هاى گوناگون نازل گردید.» [۸]

    نویسنده بخش بعدی کتاب را به عناوین، سوره‌ها و آیات قرآن اختصاص داده است. وی می‌نویسد «براى این کتاب [قرآن] با استفاده از آیات کریمه تا پنجاه‌وپنج عنوان ذکر شده است»[۹] سپس با تفکیک میان اسامی و اوصاف می‌گوید چهار اسم، قرآن، کتاب، ذکر و فرقان برای این کتاب به کار رفته است. و تنزیل، مجید، حدیث، کریم، حکیم مهیمن، نور، عظیم و... از صفات آن [قرآن] به شمار می‌آید[۱۰].

    ایشان درباره سوره‌های قرآن می‌نویسد: «برخى آن را از «سور» به معناى دیوار بلند گِرداگرد شهر دانسته‌اند؛ زیرا هر سوره آیاتى را در برگرفته و به آن احاطه دارد، مانند حصار شهر که خانه‌ها را در برگرفته است.»[۱۱] وی میزان آیات و ترتیب و چینش آنان را امری توقیفی و به دستور پیامبر(ص) می‌داند که بدون دخل و تصرف به دست ما رسیده است و راز این امر در اعجاز مربوط به‌تناسب آیات قرآن نهفته است.[۱۲]

    نویسنده ادامه مباحث کتاب را با توضیح آیات سوره‌های مکی و مدنی و فایده شناخت این آیات و سوره‌ها و معیار تشخیص آن، ادامه می‌دهد. «ازآنجاکه نزول قرآن کریم به‌صورت تدریجى بوده است،شناخت مراحل نزول آیات، وضع احکام به‌صورت تدریجى، شناخت اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، مبین از مجمل در موضوعات فقهى، کلامى و تشریعى تنها از راه شناخت آیه‌ها و سوره‌هاى مکى از مدنى میسّر است.»[۱۳] وی معیارهای زمانی، مکانی و خطابی را برای تشخیص مکی از مدنی معرفی می‌کند.[۱۴] سپس از اسباب نزول و نگارش و جمع‌آوری قرآن در زمان پیامبر(ص)، ابوبکر و یکسان‌سازی مصاحف در زمان عثمان و قرائات سبعه (ابن عامر، ابن کثیر، عاصم، ابوعمرو، حمزه، نافع و کسایی) و سبب اختلاف در آن‌ها صحبت می‌کند.[۱۵] «در میان قرائات مختلف، یگانه قرائتى که داراى سندى صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین استحکام یافته، «قرائت عاصم به روایت حفص» است. این قرائت در طى قرون پی‌درپی تا امروز، همواره میان مسلمانان متداول بوده و هست.»[۱۶] ویژگی‌های اصلی قراءت حفص از عاصم شیوعش در میان عامه مسلمین، ثقه بودن راویانش و پذیرفته شدن آن از سوی بزرگان است.[۱۷] او بعدازاین امر به سراغ قول برخی بر جواز قرائات سبعه بر اساس روایات سبعه احرف رفته و می‌گوید برخی ظاهربینان، پس از رواج قرائات سبعه گمان کردند که مستند قرائات سبعه همین روایت مذکور است و این پیشگویی، معجزه‌ای محسوب می‌شود. درحالی‌که هیچ ارتباطی میان این روایات و قراء سبعه وجود ندارد. نه‌تنها هیچ‌یک از محققین این مطلب را بیان نکرده‌اند بلکه خود ابن مجاهد که حصر کننده قرائات است هرگز به این حدیث در توجیه عملش استناد نکرده است[۱۸]

    ادامه مباحث کتاب، بیان مباحثی مانند نزاهت قرآن از تحریف و بیان اعجاز قرآن کریم و جلوه‌های اعجاز آن است. نویسنده پس از تعریف تحریف و بیان موارد استعمال این کلمه در قرآن، تقسیم‌بندی تحریف به لفظی و معنوی، و تقسیم تحریف لفظی به چهار قسمت تحریف به تبدیل، تحریف به ترتیب، و به افزایش و به کاهش را بیان می‌کند. او می‌نویسد «کسانى که بر خلاف اجماع مسلمین ادعاى تحریف نموده‌اند منظورشان تحریف به کاهش (تحریف بالنقیصه) است.»[۱۹] وی سپس آیات 9 سوره حجر و 41 و 42 سوره فصلت را به‌عنوان دلایل قرآنی بر عدم امکان تحریف ذکر می‌کند و از راه نقض غرض، دلیلی عقلی بر لزوم حفظ قرآن به دست خدای متعال اقامه می‌کند؛ زیرا اگر خدا قرآن را حفظ نکند هدایت بشر توسط آخرین دینش محقق نخواهد شد. سیره و اجماع مسلمین بر عدم تحریف را نیز می‌توان دلیل دیگری بر این امر شمرد.[۲۰]

    صحبت از تعریف معجزه، اعجاز قرآن، دعوت قرآن به تحدی، مراحل پنج‌گانه نزولی مبارزطلبی قرآن در تحدی، بیان جلوه‌های اعجاز بیانی و تشریعی قرآن کریم، وجوه علمی، عددی و اخبار غیبی قرآن برای بیان اعجاز آن، و بیان ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن از سایر مباحث مطرح‌شده در این کتاب است. نویسنده در نسخ چهار شرط را لازم می‌شمارد که عبارت است از: در محدوده احکام شرعی بودن، عدم تبدیل موضوع در نسخ، تنافی و تضاد غیرقابل جمع بین ناسخ و منسوخ و عدم تحدید نسخ به زمان معین.[۲۱] نویسنده در توضیح عدم رخ دادن تغییر در اراده الهی در موارد نسخ می‌نویسد: «شارع مقدس گاهى مصلحت یا مفسده‌اى را همیشگى در نظر مى‌گیرد و گاهى موقتى و براى زمان و شرایط‍‌ خاصى، در حالت دوم حکمى را تا زمان معین (بدون این‌که موقتى بودن آن را اعلام بکند) جعل مى‌کند و با اتمام آن زمان، حکم جدیدى را جایگزین آن مى‌کند. پس تمامى احکامى که نسخ مى‌شوند به خاطر مصلحت و مفسده موجود در آن‌هاست و خداوند از آغاز به محدود بودن آن، علم داشته است.»[۲۲]

    از دیگر مباحث کتاب بحث قرآنی محکم و متشابه است او در این بحث به بیان فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن پرداخته است[۲۳] و با ذکر نمونه‌هایی از آیات متشابه همچون آیه شریفه «الرَّحْمنُ‌ عَلَى الْعَرْشِ‌ اسْتَوى» (طه: 5) این بحث را خاتمه می‌دهد.[۲۴]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب و کتابنامه در انتهای آن ذکر شده است.

    پاورقی‌ها علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب هستند.

    پانویس

    1. درآمد، ص16
    2. مقدمه کتاب، ص16
    3. ر.ک: کتابنامه، ص211-215
    4. مقدمه کتاب، ص16-17
    5. متن کتاب، ص19
    6. همان، ص27-35
    7. ر.ک: همان، ص37-44
    8. همان، ص43-44
    9. همان، ص48
    10. ر.ک: همان، ص49-50
    11. همان، ص51
    12. ر.ک: همان، ص54
    13. همان، ص58
    14. همان، ص58-60
    15. همان، ص65-101
    16. همان، ص103
    17. ر.ک: همان، ص103-104
    18. ر.ک: همان، ص107-108
    19. همان، ص117
    20. ر.ک: همان، ص117-121
    21. ر.ک: همان، ص181-182
    22. ر.ک: همان، ص183
    23. ر.ک: همان، ص199-202
    24. ر.ک: همان، ص208

    منبع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها

    پیوندها