مذهب الإمامية
نام کتاب | مذهب الإمامية |
---|---|
نام های دیگر کتاب | بحث في النشأة و أصول العقيدة و التشريع |
پدیدآورندگان | فضلي، عبدالهادي (نويسنده) |
زبان | عربي |
کد کنگره | BP 239/2 /ف6م4 |
موضوع | شيعه اماميه - تاريخ
شيعه اماميه - عقايد |
ناشر | مؤسسة دائرة معارف الفقه الاسلامي |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 2005م , 1426ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE15634AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
مذهب الإمامية، بحث في النشأة و أصول العقيدة و التشريع، اثر نویسنده و عالم معاصر عبدالهادی فضلی، در موضوع معرفی مذهب شیعه و عقاید آنها به زبان عربی است.
ساختار
کتاب، خالی از فصول و باببندی است. ساختار و چیدمان کتاب بهگونهای است که مؤلف بعد از تعریف شیعه، از منشأ و حجیت آن بحث کرده، سپس درباره عقاید شیعه و منابع تشریع مطالبی گفته است و در پایان دیدگاه شیعه را در مورد فرق و مذاهب اسلامی بیان کرده است.
گزارش محتوا
نویسنده، در تعریف مذهب امامیه گفته است: مذهب امامیه، یکی از مذاهب کلامی و فقهی اسلامی است که مبانی فکری و عقیدتی او از ائمه گرفته شده است[۱]
جعفریه، امامیه اثناعشریه و شیعه از دیگر نامهای امامیه میباشد[۲] آنها در تمام جهان سکنی گزیدهاند؛ بهگونهای که نصف مسلمانان آسیا و یکسوم مسلمانان جهان (تا زمان نگارش کتاب) را آنان تشکیل میدهند[۳]
نویسنده، معتقد است که هر دو مذهب تشیع و تسنن در زمان پیامبر(ص) متولد شدند و بعد از مدتی رشد و نمو نموده و به دو مکتب فکری تبدیل شده، سپس با توجه به مسائل سیاسی به دو طائفه و گروه مجزا تبدیل شدند[۴]
مؤلف در ذیل عنوان «نشأته»، از اجتهاد و نقش آن در پیدایش مذاهب مختلف اسلامی و جولانگاه اولیه و ثانویه آن سخن گفته است و برای مقصود خود توضیحاتی از اتفاقات زمان پیامبر(ص) و هنگام وفات او و بعد از وفاتش ارائه نموده است. به اعتقاد وی اهل سنت برای خود اجتهاد نموده و در مواردی مسیر خود را از آن چیزی که پیامبر به آنها دستور داده جدا نمودند؛ درحالیکه به عقیده شیعه در موارد مزبور، اجتهاد جای ندارد، بلکه به دلیل اینکه دلیل (قول پیامبر) وجود دارد، اجتهاد در برابر نص و باطل است[۵]
حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث امان، حدیث اثناعشر و حدیث باب حطه، از جمله ادلهای است که مؤلف برای اثبات حجیت مذهب شیعه بدانها استناد کرده است.
لازم به ذکر است که مؤلف، تمام احادیث مذکور را از منابع اهل سنت استخراج کرده است و نام صحابهای را که در سند حدیث قرار داشتهاند ذکر نموده است.
ایشان در ذیل هر حدیث، منابع دیگری که این حدیث را در خود جای دادهاند، بههمراه متن و سند آورده است و در پایان آن، سند آن را بررسی نموده است.
مبحث بعدی که بخش اعظم کتاب را در بر دارد، عقاید امامیه است. مؤلف در این بخش، با یادآوری اینکه اصول دین نزد مذهب شیعه چهار اصل توحید، نبوت، معاد و امامت است، برخی از احکام مترتب بر آن را ذکر کرده است[۶] نویسنده اصل عدل را بهعنوان یک اصل مستقل نمیپذیرد، بلکه آن را از صفات خداوند و از شئون اصل توحید میداند[۷]
ایشان معانی دین، اسلام، ایمان را با رسم تفاوتهای آن شرح داده است[۸] سپس به مسئله اختلافی حسن و قبح عقلی اشاره نموده و نظرات اشاعره، معتزله و امامیه را در این رابطه بیان کرده است[۹] در ادامه، اسامی دوازده امام بههمراه ادله عصمت آنها بیان شده است[۱۰]
مؤلف دو مسئله اعتقادی بدا و جبر و نیز مسئله امام دوازدهم و غیبت او را توضیح داده و بر مدعای خود روایاتی از منابع هر دو مذهب ارائه کرده است[۱۱]
در مذهب شیعه قرآن، روایات (سنت)، اجماع و عقل از منابع تشریع بشمار میرود. مؤلف برای هرکدام از این منابع توضیحی درخور ذکر کرده است[۱۲]، سپس به مسئله تقیه پرداخته است[۱۳]
به عقیده نویسنده، هرکس که شهادتین (وحدانیت خداوند و پیامبری حضرت محمد) را بر زبان جاری کند و به معاد ایمان داشته باشد، مسلمان است و جایز نیست که او را کافر دانست، مگر اینکه امری ضروری از ضروریات دین را منکر شود، مشروط به اینکه انکار مزبور ناشی از شبههای در ذهن وی نباشد؛ بنابراین غلات و ناصبین که دو فرقه از هر دو مذهب هستند و یکی از آنها ائمه و پیامبران را بالاتر از منصبی که خداوند به آنها بخشیده مینشاند و دیگری پیامبر و ائمه را از جایگاه خود پایینتر آورده و آنان را ناسزا میگویند، در جرگه کفار داخل شده و نجس هستند[۱۴]
مؤلف میگوید: یکی از اعتقادات امامیه چنین است که ائمه مذاهب اسلامی، از قبیل حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه و نیز ظاهریه، اباضیه، زیدیه و اسماعیلیه، از مجتهدان بشمار میروند. در این بین چهبسا مجتهدانی که اجتهاد آنها مطابق با واقع نبوده و به راه خطا رفته باشند[۱۵]
وضعیت کتاب
برخی از منابع و مستندات مطالب کتاب در پاورقیها و برخی دیگر در متن کتاب آمده است. فهرست محتویات در پایان کتاب آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص7
- ↑ ر.ک: همان، ص7 و 8
- ↑ ر.ک: همان، ص8
- ↑ ر.ک: همان، ص28
- ↑ ر.ک: همان، ص10 تا 28
- ↑ ر.ک: همان، ص56
- ↑ ر.ک: همان، ص60
- ↑ ر.ک: همان، ص57 و 58
- ↑ ر.ک: همان، ص61
- ↑ ر.ک: همان، ص62 تا 65
- ↑ ر.ک: همان، ص65 تا 95
- ↑ ر.ک: همان، ص95 تا 101
- ↑ ر.ک: همان، 101 تا 104
- ↑ ر.ک: همان ص104 و 105
- ↑ ر.ک: همان، ص105
منابع مقاله
متن کتاب.