حجت کوهکمری، سید محمد
نام | حجت کوهکمرهیی، محمد |
---|---|
نام های دیگر | حجت، محمد
حسینی کوهکمری، محمد کوهکمرهای، محمد |
نام پدر | |
متولد | 1271 هـ.ش |
محل تولد | |
رحلت | 1331 هـ.ش یا 1373 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | النجم الزاهر فی صلاه المسافر / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر
المحجة في تقریرات الحجة / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر کتاب البیع (للکوهکمری) / نوع اثر: کتاب / نقش: مقرر |
کد مؤلف | AUTHORCODE48AUTHORCODE |
آیتالله سيد محمد كوهكمرى تبريزى يكى ديگر از شاگردان برجسته آیتالله حائرى و يكى از فقهاى نامدار قرن چهاردهم هجرى مىباشند كه در دوران فترت، نقش اساسى در حفظ و نگهدارى حوزه قم از خود به يادگار گذاشته است.
او فرزند آیتالله سيد على برادر زاده آیتالله سيد حسين كوهكمرى تبريزى مىباشد كه از مراجع معروف نجف بودند.
ولادت
تولد ايشان در سال 1310 در تبريز، در بيترفيع علم و ادب رخ داده و در همانجا رشد و نما نموده است.
زندگينامه
معرفى اجمالى
از آبادى كوهكمر از توابع تبريز مىباشند كه تبار وى با 25 واسطه به وجود پرجود امام سجاد عليه السلام مىرسد و از آن شجره طيبه شاخ و برگ و ميوه مىگيرد. او تحصيلات خود را نخست در آذربايجان، سپس در نجف اشرف از محضر آیتالله شريعت اصفهانى و آیتالله نائينى و آیتالله ضياء عراقى انجام دادند. او اهل مطالعه و تحقيق و غور و بررسى و دقت در مسائل بود، به حدى كه در اندك مدت به درجه عاليه اجتهاد نائل آمدند و در اثر بدى آب و هواى نجف و ضعف مزاج، ناچار در سال1349 ه.ق به قم مهاجرت كردند و با آن لياقت و استعداد ذاتى و اندوختههاى علمى و فضيلتى كه داشت مورد توجه و عنايت خاص آیتالله حائرى مؤسس حوزه (كه عاشق فضيلت و اهل آن بود) قرار گرفتند بحدى كه او را در جايگاه نماز خود دستور اقامه نماز جماعت دادند و در بالاىسر حرم حضرت معصومه (س) تعيين نمودند ضمن انجام نماز جماعت، به كليه امور و مسائل مذهبى و شرعى قيام مىورزيدند.
ايشان داراى حافظه قوى و ذهن وقاد و فكر صائب بودند و در مورد حافظهشان از خودشان نقل شده است كه مىفرمودند: «اگر 20 سال پيش حديثى را در بحار الانوار ديده باشم با فضل الهى هم اكنون مىتوانم بگويم عين روايت چه بوده و در كدامصفحه آن قرار داشته است.»
آقاى سيد عليرضا ريحان يزدى در آئينه دانشوران در مورد جلسه درس ايشان مىنويسند:
مؤلف كتاب «يكصد سال مبارزه روحانيت ج3 ص 58» در مورد ايشان چنين آورده است: «آیتالله حجت كوه كمرى بنيانگذار بنياد فرهنگى بزرگ:
آیتالله حجت فقيه وارسته، مجتهد متبحر، درايه شناس و بيوگرافيست اسلامى متقن و انديشمند آگاه، وى در فقه و اصول و از نظر مراتب تقوى و ورع مورد عنايت خاص استاد گرانقدرش مؤسس حوزه علميه قم قرارداشت و بارها و بارها از طرف ايشان مورد محبت و عنايت قرار گرفته بودند، به حدىكه محل نماز جماعت خود را در صحن مطهر حضرت معصومه (س) به او واگذار نمودند و او را يكى از دو وصى شرعى خود قرار دادند كه انجام وظايف و مسئوليتهاى حوزه در اختيار آنان بوده باشد وى در شرايط بحرانى و ايام تاريك و ظلمانى به مدت كوتاهى پس از فوت مؤسس حوزه،زعامت حوزه را همراه ياران خود در اختيار داشت و با سبك خاص علمى و با روش تدريس ويژه، تشنگان معارف اسلامى را با منابع اوليه اسلامى آشنا مىساخت.»
ويژگيها و خصوصيات روحى
از خصوصيات روحى آن مرحوم اين بوده است كه از تظاهر و خودنمائى گريزان بوده است. او به اصحاب و دوستان خود هميشه توصيه داشت كه از تبليغ و ترويج وى، خوددارى نمايند. به اهل منبر مىفرمودند: «راضى نيستم نام مرا بر منابر ببريد.»
او از عزم و تصميم قوى برخوردار بوده است و اين ارادههاى استوار و محكم است كه رجال بزرگ و تاريخ ساز را مىسازد و بالندگى مىبخشد. مرحوم استاد شهيد مرتضى مطهرى مىنويسند:
«مرحوم آیتالله حجت يك سيگارى بود كه تا كنون نظير او را نديده بودم گاهىسيگار او از سيگار ديگر بريده نمىشد بعضى از اوقات هم كه مىبريد بسيار مدتش كوتاه بود طولى نمىكشيد كه مجددا سيگارى را آتش مىزد در اوقات بيمارى اكثر وقتشان صرف كشيدن سيگار مىگشت. وقتى مريض شدند و او را براى معالجه به تهران بردند، در تهران اطباء گفتند چون بيمارى ريوى داريد بايد سيگار را ترك كنيد و به سينهتان ضرر دارد ايشان ابتدا به شوخى فرموده بودند: من اين سينه را براى كشيدن سيگار مىخواهم اگر سيگار نباشد سينه را مىخواهم چه كنم؟» عرض كردند به هر حال سيگار برايتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ايشان فرموده بودند واقعا مضر است گفته بودند بلى واقعا همينطور است. فرموده بودند ديگر نمىكشم. يك كلمه نمىكشم كار را يكسره نمود يك حرف و يك تصميم اين مرد را بهصورت يك مهاجر از عادت قرار داد.»
آثار و خدمات
ايشان داراى آثار ارزنده و خدمات برازندهاى بودند كه يكى از آثار بلند ايشان احياء تفسير بزرگ «التبيان» تألیف شيخ بزرگوار طوسى(اعلى الله مقامه الشريف) مىباشد.
و از خدمات درخشان ايشان، ايجاد و احداث مدرسه بزرگ حجتيه قم است كه در هشت هزار متر مربع با 126 حجره روشن و مجهز است (البته با مهندسى و طراحىخودشان) هم اكنون مورد استفاده و بهرهبردارى طلاب و فضلا مىباشد و تا كنونفضلاى نامدارى از آن مدرسه برخاستهاند.
يكى ديگر از خدمات ايشان، كتابخانه نفيس و ذى قيمتى است كه در قلب مدرسه حجتيه جا گرفته است و در تاسيس و راه اندازى آن دانشمند محترم حجتالاسلام حاج آقا مهدى حائرى امام جماعت مسجد ارك تهران نقش مؤثر و همكارى تمام داشته است و اكنون بيش از 25 هزار جلد كتاب متنوع و نفيس در زمينههاى كتب درسى طلاب، تفسير ادبيات، اخبار و احاديث و رجال و تاريخ مىباشد ساكنين مدرسه و ديگر طبقات، طبق وقفنامه، شبانه روز مىتوانند از آن استفاده نمايند.
دخالت در امور سياسى
ايشان كه پس از ارتحال مؤسس عاليقدر زحمات و مسئوليت حوزه را بر عهده داشتند، در مبارزات و برخوردهاى سياسى هم بىدخالت نبودند، به ويژه آنگاه كه پاىدين و مسائل شرع مقدس اسلام در ميان مىآمد. به عنوان ذكر نمونه، يكى از مواردىكه آن روزها مطرح شده بود، مسئله كشف حجاب به صورت اجبارى بود، ايشان در مورد دخالت اجبارى دولت در امور دينى اعلاميهاى به اين مضمون توسط آيتاللهبهبهانى به دولت وقت مخابره نمودند:
«بسم الله الرحمن الرحيم. به شرف عرض عالى مىرساند خيلى مناسب است كه حضرت مستطاب عالى به اولياى امور تذكر دهيد كه در بلاد اسلامى، امرى كه مخالفتآن از جهاتى با شريعت مقدسه محرز است، اجراى آن غير ممكن است و توليد مفاسد خواهد نمود. از مساعى جميله حضرتعالى تشكر مىنمايم. محمد الحسينى الكوه كمرى.»
به اين ترتيب ايشان با جرات و شجاعت تمام با دولتى گفتگو مىنمايند كه از پيشتيبانى كامل آمريكا و دولتهاى بريتانيا و ديگر دول غربى برخوردار و حمايت مىگردد.
گفتار صاحب ريحانة الادب
مرحوم ميرزا محمد على مدرس صاحب ريحانة الادب كه همشهرى او و يكىاز تلامذه و شاگردان ايشان مىباشد. در ج 2، ص23، در حق استاد خود مىنويسند:
«سيد سند، حبر معتمد، مولانا الاجل، سيد محمد بن سيد على بن نقى بن محمد حسينى كوه كمرى كه از سادات آبادى كوه كمر نامى از توابع تبريز، به صحت نسب و شرافت حسب، در غايت شهرت معروف مىباشد نسب عاليش به سيد محمد مصرى ملقب به حجازى از اولاد على اصغر بن الامام السجاد عليه السلام موصول مىگردد. ايشان حاوى فروع و اصول، جامع معقول و منقول، فقيه كامل، عالم عامل، عابد زاهد، محدث، ثقه، رجالى، داراى كمالات نفسانيه، حائز مقامات معنويه مىبودند. در مضمار مقايست، گوى سبقت را از اكابر و اقران ربودند. حاوى قدح معلى و مرجع تقليد گروه انبوهى از شيعيان و استاد الكل في الكل مىباشند...»
مرحوم مدرس سپس عين نگارش مرحوم آیتالله حجت را مىآورند كه در سال 1310 متولد شدهاند و اساتيد را نام مىبرد كه از محاضر والد خويش فقه را، و از حوزه درسى آیتالله يزدى، حديث را، و از حوزه درسى آیتالله سيد ابوتراب خوانسارى، فقه و اصول را، و از آیتالله شريعت اصفهانى، ميرزا حسين نائينى، سيد محمد فيروز آبادى و شيخ ضياء الدين عراقى و ديگر اكابر وقت تلمذ نموده است. آنگاه به منابع رشته تخصصى خود كه بيشتر فن رجال و درايه بوده است مىپردازد كه استاد روايتى ايشان آقاى شيخ عبدالله مامقانى، شريعت اصفهانى، سيد حسن صدر، سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ محمد باقر بيرجندى و والد معظم خودشان آیتالله سيد على كوهكمرى بودهاند.
شاگردان
شاگردان زيادى در محضر ايشان كسب فيض نمودند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
- آقا شيخ ابراهيم رياضى
- شيخ ابراهيم مراغهاى
- سيد ابراهيم علوى مقبرهاى
- ميرزا ابوطالب تجليل تبريزى
- ميرزا ابوطالب فاضلى
- سيد ابوالقاسم تهرانى
- شيخ ابوالقاسم نحوى
- ابوالمجد بروجردى
- شيخ احمد يمينى
- شيخ احمد عراقى
- احمد غروى سبط حايرى
- احمد قمى
- شيخ اسحاق قفقازى
- شيخ اسد الله كاشانى
- سيد اسد الله ده خرقانى
- شيخ اسد الله اصفهانى
- شيخ اسمعيل بهارى
- سيد اسمعيل اردبيلى بهارى
- حاج ميرزا باقر تهرانى
- حاج آقا باقر قمى
- ميرزا تقى تبريزى
- شيخ جابر فاضلى
- حاج شيخ مشايخى
- ميرزا جعفر اشراقى تبريزى
- سيد جعفر بروجردى
- سيد حسن سريزدى
- حاج ميرزا حسن تيلى
- آقا سيد حسن حجت
- حاج آقا سيد حسن سيدى
- ميرزا حسن مصطفوى
- ميراز حسن انصارى محلاتى
- آقا سيد حسين قاضى
- ميرزا حسين مراغهاى
- سيد حسين بدلاء
- سيد حسن هشترودى
- حاج آقا حسين اثنا عشرى
- مرحوم ميرزا حسين تبريزى
- سيد حمد مرندى
- سيد حميد تويسركانى
- شيخ داود رشتى
- حاج ميرزا شهاب همدانى
- حاج سيد صادق لواسانى
- شيخ صادق خوئى
- ميرزا صادق نصيرى سرابى
- شيخ صدرالدين قفقارى
- حاج آقا ضياء استر آبادى
- حاج شيخ عباس مستقيم
- شيخ عباس تهرانى
- حاج شيخ عباس علوى
- ميرزا عبدالله اصفهانى
- شيخ عبدالله اصفهانى
- حاج آقا عبدالله آل آقا
- شيخ عبدالله مهاجرانى
- شيخ عبدالحسين سيدى
- شيخ عبدالحسين قفقازى
- شيخ عبدالحسين وكيلى
- ميرزا عبدالحسين غروى
- سيد عبدالرسول تهرانى
- شيخ عبدالرسول تهرانى
- شيخ عبدالرسول بسطامى
- شيخ عبدالصمد خوئى
- ميرزا عبدالكريم تهرانى
- شيخ عبدالوهاب روحى
- سيد عبدالوهاب يزدى
- حاج شيخ عزيز الله نهاوندى
- حاج ميرزا على تهرانى
- حاج آقا على هاشمى
- ميرزا على هاشمى
- ميرزا على مرندى
- سيد على حسينى
- ميزرا على اردبيلى
- شيخ على زنجانى
- سيد على علوى
- شيخ على انصارى
- شيخ على اكبر تهرانى
- ميرزا على اكبر اسلامى
- ميرزا على اكبر فقيهى
- شيخ على اصغر قزوينى
- شيخ قاسم قفقازى
- شيخ كاظم احمدى
- سيد محمد داماد
- شيخ محمد كرمى
- ميرزا محمد مجاهدى
- شيخ محمد اوليائى
- شيخ محمد فكور يزدى
- حاج شيخ محمد لاكانى
- ميرزا محمد بنابى
- حاج ميرزا محمد باقر تهرانى
- شيخ محمد باقر مهاجرانى
- ميرزا محمد باقر مرندى
- شيخ محمد تقى تهرانى
- شيخ محمد تقى گيلانى
- سيد محمد حسن مدرس
- شيخ محمد حسن مازندرانى
- سيد محمد حسين آل طه
- شيخ محمد حسن هرسينى
- سيد محمد حسين طباطبائى
- شيخ محمد حسين دزفولى
- شيخ محمد حيسن اردبيلى
- سيد محمد رضا آل محمد
- شيخ محمد رضاى فقيهى
- شيخ محمد صادق قمى
- شيخ محمد صادق تهرانى
- سيد محمد على مجدى
- حاج شيخ محمد على عبادى
- ميرزا محمد على طباطبائى
- ميرزا محمد على چرندابى
- حاج سيد كاظم آيتاللهى
- شيخ محمود علمى
- حاج آقا مجتبى محمد اراكى
- شيخ محسن همدانى
- شيخ محسن مشكينى
- سيد محسن حجت
- شيخ محسن طاهرى
- آقا مرتضى حائرى
- حاج شيخ سيد مرتضى فقيه
- حاج سيد مرتضى ايروانى
- سيد مرتضى علوى
- شيخ مصطفى جليلى
- آقا معتمد کرمانشاهى
- حاج سيد مهدى انگجى
- سيد مهدى تبريزى
- حاج آقا مهدى حائرى
- آقا شيخ مهدى منصورى
- شيخ نصرت تبريزى ميانجى
- شيخ نعمت الله مهدوى
- شيخ هادى بروجردى
- شيخ يحيى فاضل همدانى
- ميرزا يحيى اراكى
- آقا يحيى عبادى
- شيخ يوسف همدانى
- سيد يوسف مزلقانى
- حاج سيد يونس اردبيلى
- شيخ موسى زنجانى
تأليفات
آثار و تأليفات ايشان عبارت است از:
- الاستصحاب
- البيع
- تنقيح المطالب المهمة في عمل الصور المجسمة
- جامع الاحاديث و الاصول، كه تمامى احاديث شيعه را كه در اين زمان در دسترس فرقه محقه شيعه تواند بود، جامع و بيان معانى و مقاصد و جمع بين متناقضات آنها را مشتمل، و مطالب مهمه رجالى اينان حال اسانيد اخبار را به طرزى بس عجيب محتوى، و تمامى طبقات اهل علم را رهين منت خود فرمودهاند.
- حاشية الكفاية في الاصول
- الصلاة
- لوامع الانوار الفردية في مرسلات الآثار النبوية
- مستدرك المستدرك في استدراك ما فات عن صاحب المستدرك
- الوقف، كه يك كتاب استدلالى و مشحون از جواهر و لئالى است و غير اينها كه در موضوعات متنوعه بسيار و حواشى و تعليقات بر كتب حديث و رجال و درايه دارد
وفات
در آخرين روز بيمارى خود، براى شكستن مهر خويش استخاره كرد آيه «و له دعوة الحق» آمد و او را به لقاء الله بشارت داد چنانكه بر روى سنگ قبر ايشان در مدرسه حجتيه قم نيز حك شده است: «و بعد ما استشار بكلام الحق في كسر خاتمه أجيب بقوله تعالى و له دعوة الحق» امر به ثم تناول التربة الحسينيه و قال آخر زادى من الدنيا التربة فلبى دعوته زوال يوم الاثنين ثالث جمادى الاولى 1372 ه.ق»
يكى از شاعران سروده است:
او ز خاك كربلا مىخورد و مىگفت همين باشد ز دنيا آخرين زاد
وقتى خبر مرگ آیتالله حجت به آیتالله بروجردى رسيد در فقدان همسنگر و يار و كمك خويش فرمودند: «كمرم شكست.»
«در مورد شناخت بيشتر او مىتوان به: آثار الحجة، تألیف شريفرازى - نقباء البشر، حاج آقا بزرگ - ريحانة الادب، ج 2، ص 25- 24 - يكصد سال مبارزه روحانيت، ج 3 مراجعه نمود.»
منابع
- آئينه دانشوران: چاپ قديم، ص 25
- گفتارهاى معنوى مقاله هجرت و جهاد: ص 255
- يكصد سال مبارزه روحانيت از ميرزاى شيرازى تا امام خمينى: چاپ 1359، ص 58 - 63، نقل از نهضت دو ماه روحانيت، تألیف آقاى دوانى، ص 66
- نور علم: شماره 140، ص 90- 91