الشيعة شبهات و ردود
نام کتاب | الشیعة شبهات و ردود |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تحقیق حول عشر مسائل مهمة بین الشیعة و أهل السنة |
پدیدآورندگان | مکارم شیرازی، ناصر (نويسنده)
حرز، احمد محمد (مترجم) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 212/5 /م7 ش9043 |
موضوع | اهل سنت - دفاعیهها و ردیهها
شیعه امامیه - دفاعیهها و ردیهها |
ناشر | مدرسة الإمام علي بن أبي طالب(علیه السلام) |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1428 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE772AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
كتاب «الشيعة، شبهات و ردود»، تأليف آيتاللّه مكارم شيرازى، در سال 1426ق و به زبان عربى مىباشد.
با توجه به قوت گرفتن طالبان (پيروان آيين وهابيت و سلفىگرى) در عالم كه تأثير سياستهاى سلطه طلبانه آمريكا بر همه عالم خصوصا جهان اسلام مىباشد، شبهات بىريشهاى عليه شيعه راه افتاده كه اين دسته همواره به تبليغ آنها پرداخته و باعث جدايى امت اسلامى از همديگر شدهاند.
مؤلف در اين كتاب به طور دقيق و عالمانه در صدد پاسخ به شبهات مذكور برآمده است.
ساختار
مؤلف، بعد از مقدمهاى، در ده موضع به شبهات وارده پاسخ داده است كه در ادامه به يكايك آنها خواهيم پرداخت.
گزارش محتوا
مقدمه: ايشان در مقدمه به تلاش استكبار براى ايجاد نفاق و تفرقه بين مسلمانان اشاره كرده و از امورى؛ همچون كتب انحرافى و سراسر تحريف و افترا كه توسط وهابيّون و سلفىهاى منحرف در عربستان سعودى چاپ شده و به حجّاج داده مىشود يا اعمال تروريستى كه توسط سپاه صحابه در كشورهايى؛ مثل پاكستان انجام شده و باعث شهادت عدهاى كثير از مسلمين و شيعيان مىشود و چندين نمونه ديگر كه نياز به هشيارى بيش از پيش مسلمين داشته تا با دقت، توجه و وحدت اين توطئهها را خنثى كنند، ياد مىكند.
عدم تحريف قرآن اولين مورد از شبهات دهگانه مطرح شده، توسط دشمنان تشيع اين است كه شيعيان قائل به تحريف قرآن هستند. مؤلف، ضمن يادآورى كتابى كه توسط اهل سنت در تحريف قرآن نوشته شده بود و بعدها توسط خودشان معدوم گرديد، مىفرمايد: در ميان شيعيان هم شخصى به اسم حاجى نورى با استفاده از چند روايت ضعيف، به چنين مطلبى رسيده بود و آن را به صورت كتاب درآورد كه با واكنش شديد علما مواجه شد و كتابهاى متعددى توسط بزرگان حوزه عليه آن نوشته شد؛ از جمله ميرزاى شيرازى به طور كم سابقهاى به ذمّ اين كتاب و نويسنده آن پرداخت. لكن وهابيون و اهل سنت متعصب همين را گرفته و به عنوان سندى عليه شيعه علم كردهاند تا بگويند شيعه معتقد به تحريف قرآن است؛ در حالى كه هيچ اشارهاى به تلاش اين گروه حقه براى اثبات عدم تحريف قرآن نمىكنند.
مؤلف در ادامه ضمن يادآورى آسيبهاى چنين تهمتهايى، به ادله عقلى و نقلى عدم تحريف قرآن پرداخته و در ضمن كلمه اخيره تهمت را يكى از بزرگترين گناهان نزد خدا مىداند كه متأسفانه بعضى از اهل سنت در مورد تشيع به چنين گناهى آلوده مىگردند.
تقيّه در كتاب و سنت، دومين ايرادى كه اهل سنت متعصب به شيعيان گرفتهاند، اين است كه چرا شما در احكام خود چيزى به نام تقيّه داريد؛ در حالى كه تقيه نوعى از نفاق است؟ براى روشن شدن موضوع، مؤلف به تعريف تقيه پرداخته و فرقش را با نفاق مشخص مىسازد، سپس جايگاه تقيّه را در نزد عقل، كتاب و سنت روشن نموده است.
از جمله به آيه 29 سوره غافر اشاره كرده كه كتمان ايمان توسط يك نفر از آل فرعون را بيان نموده و بر آن صحّه مىگذارد.
ايشان در ادامه تقيّه حرام و تقيه مداراتى را تفسير مىنمايد.
عدالت صحابه؛ از جمله اعتقادات شيعه اين است كه هيچ كس به خاطر صحابى بودن از عدالت و عصمت برخوردار نيست، بله اين را پذيرفتهايم كه صحابه داراى چندين امتياز ويژه از جمله دريافت آيات الهى از خود رسول خدا (ص) و مشاهده معجزات آن حضرت و... بودهاند، لكن اينها هيچ كدام دليل نمىشود كه بگوييم پس همه اين گروه داراى عدالت بوده و هيچ كار خلافى از آنها سر نزده است.
ايشان با اشاره به اين دو نظريه متضاد كه گروهى قائل به عدالت همه آنها شده و عدهاى ديگر به وجود منافقان و افراد غير صالح در ميان آنها تصريح نمودهاند، به ريشه اين دو نظريه پرداخته و چند سؤال بىپاسخ را از قائلان به نظريه اول مىپرسد كه نشان از بىدليل بودن حرف آنها دارد.
احترام قبر بزرگان يكى ديگر از اشكالاتى كه به شيعيان گرفتهاند، اين است كه چرا ماها نسبت به قبور بزرگان خود؛ مانند پيامبر (ص) و ائمه(ع) احترام قائل شده و از آنها تبرك مىجوييم.
مؤلف مىفرمايد: اتفاقا همه فرقههاى اسلامى به غير از وهابيون قائل به جواز زيارت قبور شدهاند و تنها اين فرقه منحرف و منحرف كننده هستند كه آن را جايز ندانسته و يا به صورت عمل مستقلى قبول نمىكنند.
ايشان ضمن اشاره به چندين نمونه تاريخى كه قبور مورد زيارت قرار گرفتهاند، توهم شرك در زيارت قبور را رد مىنمايد و مىفرمايد: اين زيارتها همگى براى احترام و طلب شفاعت است، نه قائل شدن وجودى مستقل و مؤثر براى اين بزرگواران، تا جايى كه از توصيههاى مذهبى ما گفتن صد مرتبه اللّه اكبر قبل از شروع به زيارت اين بزرگواران است كه نشان از توحيد و خداپرستى اين عده دارد. ايشان شواهدى هم از خود وهابيون آورده كه نظير اين احترامها را براى غير خدا قائلند، توهّم شرك هم در آنها به وجود نيامده است.
ازدواج موقت؛ همه فرق اسلامى اتفاق نظر دارند كه ازدواج موقت در زمان پيامبر (ص) امرى رايج بوده است و بعدها حرام شد؛ امّا چون شيعه به اين حرمت بىاساس تن نداده و حلال پيامبر (ص) را تا قيامت حلال مىشمارد، مورد طعنه و تهمت و افتراى وهابيّون و سلفىها و ديگر متعصبان از اهل سنت قرار گرفته است؛ البته ناگفته نماند كه از خود اهل سنت نيز عدهاى قائل به جواز ازدواج موقّت مىباشند كه در جاى خود بحث شده است. ايشان براى رفع شبهه، به تعريف ازدواج موقت پرداخته و دلايل قرآنى و اجماع و روايات را متذكر گرديدهاند.
آخرين مبحث مؤلف در مورد ازدواج موقت، اشاره به زمان تحريم آن و اجتهاد در مقابل نصّى است كه حرام كننده آن مرتكب شده است.
سجده بر زمين؛ سجده شيعيان كه بر خاك و امثال آن انجام مىشود، بهانه ديگرى براى مخالفان شده تا آنها را متهم به جهل و بدعت كنند.
مؤلف براى رفع اين شبهه ابتدا توضيح مفصلى نسبت به سجده و اهميت و آثار آن ارائه نموده، ضمن ياد آورى عدم جواز سجده براى غير خدا، به بررسى آراى فقهى شيعه و سنى درباره موارد جواز سجده مىپردازد؛ اماميّه قائل به لزوم سجده بر زمين و آن چيزى كه از زمين مىرويد، غير از خوراكىها و پوشيدنىها شدهاند، در مقابل اهل سنت كه سجده بر هر چيزى را جايز شمردهاند كه با تأمل در اين نظريات معلوم مىشود، تفاوت چندانى بين اين دو نظريه وجود ندارد تا چنين واكنشى از سوى مخالفان مشاهده گردد، ضمن اينكه ادله قطعى از كلام و فعل پيامبر (ص) و سيره صحابه دالّ بر لزوم سجده بر زمين مىباشند.
جمع بين نمازها جمع بين نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و عشاء كه توسط شيعيان جايز شمرده شده و عمل نيز مىشود، مستمسك ديگرى براى مخالفان متعصب شده تا عليه شيعه جو سازى كنند كه مؤلف ضمن اشاره به جايگاه رفيع نماز، ادله جمع بين نمازها را يادآورى نموده تا معلوم شود، عمل شيعيان مطابق دليل بوده و هيچ گونه بدعت و خلافى در اين عمل وجود ندارد.
مسح بر پاها در وضو از جمله موارد اختلافى احكام بين شيعه و اهل سنت، وجوب مسح پاهاست كه شيعه به آن معتقد است، لكن مخالفان از اين مورد هم مثل هميشه براى جوسازى و تبليغ عليه شيعيان استفاده كردهاند. ايشان ضمن اشاره به آيه 6 سوره مائده كه به صراحت مسح پاها را لازم شمرده است، نظريه اهل سنت را اجتهادى صريح در مقابل نص قلمداد مىنمايد.
جزء سوره بودن بسمله؛ از جمله اعتقادات شيعه اين است كه بسم اللّه الرحمن الرحيم جزء هر سورهاى غير از سوره برائت مىباشد كه البته ظهور و بروز آن در سوره حمد بيشتر است، چون واجب است در نمازها خوانده شود، لكن از كارهاى عجيب اهل سنت خصوصا در مسجدالحرام و مسجد پيامبر (ص) اين است كه يا بسمله را در اول سورهها نمىخوانند يا حتى در نمازهاى جهرى هم اخفاتا به جا مىآورند و اين در حالى است كه هفت آيه بودن سوره حمد و از آيات بودن بسمله امرى واضح براى همگان مىباشد.
براى جهرى خواندن بسمله حتى در نمازهاى اخفاتى هم دلايلى روشن از روايات نبوى وجود دارد كه مؤلف بدانها اشاره كرده است.
توسل به اولياء از ديگر شبهات بىاساس اهل سنت مخصوصا وهابيون عليه شيعيان، توسل به اهل بيت و اولياى الهى است كه البته آيات قرآنى، ادله عقليه و روايات اسلامى همگى بر جواز و صحت توسل اذعان دارند.