تاریخ نگارستان
نام کتاب | تاریخ نگارستان |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | غفاری کاشانی، احمد بن محمد (نويسنده)
مدرس گیلانی، مرتضی (مصحح) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 511 /غ7ت2 |
موضوع | اسلام - تاریخ
ایران - تاریخ - پس از اسلام، 12ق. ایران - تاریخ - سال شمار نثر فارسی - قرن 10ق. |
ناشر | کتابفروشی حافظ |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1404 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11232AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تاريخ نگارستان، نوشته احمد بن محمد غفارى كاشانى، تصحيح مرتضى مدرس گيلانى اين كتاب، در بر دارنده تاريخى فارسى، آميخته با داستانها و حكايتهاى كمياب تاريخ اسلام و ايران به شمار مىآيد كه در 959 هجرى به نام شاه طهماسب اول صفوى نوشته شده است. انگيزه وى را از نوشتن تاريخ نگارستان، جستوجوى علتهاى فراز و فرود سلسلهها با توجه به رويدادها و روايتهاى تاريخى روزگار آنها مىتوان دانست. نويسنده اين كتاب كه خود مردى شاعر و خطاط و مترسلى توانا بود، در دستگاه سام ميرزا صاحب تحفه سامى و فرزند شاه اسماعيل مىزيست و در دو كتاب تاريخىاش؛ يعنى تاريخ نگارستان و تاريخ جهانآرا، مطالبى فشرده و پرداخته در باره نقاشان و خطاطان نوشت.
ساختار
نثر كتاب، مانند گلستان سعدى، ادبى و به نظم (شعر) آميخته است. مؤلف با زبانى شيوا، رسا و چكيدهگو، تاريخ دَه قرن هجرى را باز مىگويد. لغات مغولى در كتاب به كار رفته، اما مصحح، واژگان نامأنوس آن را حذف كرده است. مصحح اين اثر، از خو كردن نويسنده به آوردن واژگان ناآشنا و درازنويسى خبر مىدهد و به انگيزه بهرهگيرى بيشتر مردم از آن، به حذف كلمههاى گزاف و واژههاى زايد دست مىگشايد.
برخى از گزارشهاى كتاب، عنوانهايى مانند «من الوقايع»، «من الاتفاقات»، «من الغرائب»، «من البدايع»، «من مآثر التمول»، «من الرؤيا»، «حكايت»، «تمثيل»، «من المضحكات»، «من مآثر الأدبار» و ...، دارند و خواننده پيش از خواندنشان، كمابيش درونمايه آنها را درمىيابد. شمارى از اين گزارشها با «گويند» يا «نوشتهاند» يا «مشهور است» يا «آوردهاند» آغاز مىشوند و برخى از آنها از سندها و منابعى برخوردارند.
گزارش محتوا
تاريخ نگارستان، شرح كوتاهى از زندگى پيامبر گرامى اسلام (ص) و حضرت على (ع) و فرزندان و كرامات ايشان را در بر دارد و با گزارش در باره رويدادها در زمانه خلفاى اموى و عباسى و سلسله شاهان ايرانى، حكايات و رواياتى از اميران، سرداران، نامداران علم و ادب و حتى توده، آورده و داستانهايى از شاهنامه فردوسى و حكايتهايى در باره اسكندر مقدونى و لقمان نيز باز گفته است.
اين كتاب، نخست به شرح حال و زندگانى پيامبر گرامى اسلام (ص) و غزوهها و سفرها و هجرت و نامههايش به پادشاهان روزگار خود و حالات امام على (ع) و فرزندان وى و كرامتهايشان و سپس به تاريخچه خلفاى بنى اميه و صفاريان و طاهريان و پادشاهان آل سامان و درازا و چند و چون حكومتشان مىپردازد. همچنين از شاهان غزنوى و اميران ديلمى و رويدادهاى دوران آنان و بنى عباس از سفاح تا مستعصم بالله و رخدادهاى زمانشان و سلجوقيان و خانان مغول از چنگيز خان و تبار و نسل او سخن مىگويد و از پادشاهان خوارزمشاهى و آل مظفر و فرمانروايان ملوك و اتابكان فارس گزارش مىدهد.
روايتهايى در باره برخى از رويدادهاى شيراز و شاعران آن سامان و حاكمان سربدارى و اميران تيمورى و چگونگى خروج امير تيمور گوركان و سرانجام كار او و اميران كرت و گلهداران سياه و سفيد نيز در اين كتاب هست.
اين اثر با ستايشى از نويسنده در باره روزگار صفويان پايان مىيابد، اما مصحح كتاب با نوشتن شرح حال درازدامنى از مؤسس اين سلسله تا حسين صفوى و رويدادهاى مهم روزگارشان، كار نويسنده را پى مىگيرد و از آغاز حوادث نجومى «ثبت شده در دفترها و كتابها» و چگونگى تاخت و تاز اشرف و محمود افغان، روى كار آمدن نادر شاه افشار و فرجام كار آنان و جهانگيرى و كشورگشايى نادر و رفتنش به هندوستان و گرفتن آنجا و اسير شدن محمد شاه هندى بر دست او و پايان دوره افشاريان گزارش مىدهد.
پس از افشاريان، كريم خان زند روى كار مىآيد كه وى در باره او و رويدادهاى دوره وى و ويژگىهاى اخلاقى و آوازه دادگرىاش در جهان و سرانجام كار بازماندگانش تا در رسيدن قاجاريان سخن مىگويد و سپس در باره تاريخ قوم قجر قلم مىزند.
گزارش در باره زندگانى و روش فرمانروايى آقا محمد خان و خونريزىها و ستمگرىهاى او مانند كور كردن مردم کرمان و شكنجه كردن لطفعلى خان زند و لشكركشىاش به گرجستان و ماجراى قتلها و غارتهايش در آن سرزمين و فراهم آمدن زمينههاى كشته شدنش در قلعه شوشى، در فصل بلندى از اين كتاب جاى مىگيرد.
پس از آقا محمد خان، فتحعلى شاه در جاى او مىنشيند و پس از او محمد شاه و ناصر الدين شاه در مىرسند و سرانجام مظفر الدين شاه بر تخت مىنشيند كه در روزگار وى، بانگ مشروطه خواهى در ايران درمىافتد. كتاب با پايان يافتن پادشاهى قاجاريان، به سرانجام مىرسد.
اشاراتى بايسته به هنر و هنرورزى و هنرمندان بهويژه نگارگران، در كتابهاى تاريخى اوايل سده دهم يافت مىشود. نويسندگان اين دست از كتابها، در كار مطبوع و دلنشين خود به شمارش برخى از مشكلات هنر نگارگرى ايران زمين مىپردازند. تاريخ نگارستان را نيز در اين دسته از كتابهاى تاريخى مىتوان گنجاند.
وضعيت كتاب
نويسنده به گفته خودش، براى نوشتن اين كتاب از منابع معتبرى همچون تاريخ طبرى، مروج الذهب مسعودى، مطلع السعدين عبد الرزاق سمرقندى، روضه الصفا، نوشته مير خواند و حبيب السير خواند مير بهره برده و كوشيده است كه اثرش به كتابهاى در بر دارنده افسانه بدل نشود، بلكه با تأكيد بر خصال نيك انسانى، آموزنده و اخلاقى باشد. بارى، وى از لغزشها و خطاهاى برخى از منابع كتابش پرهيز نكرده و بدانها دچار شده است.
اين كتاب نخست در 1245 (1829م) به كوشش جورج جرويس در بمبئى هند چاپ شد و مرتضى مدرس گيلانى، ذيلى در باره تاريخ صفويه تا پايان سلطنت قاجار بر آن افزود و در 1341ش در تهران چاپش كرد. ترجمهاى تركى از تاريخ نگارستان در كتابخانه بريتانيا هست كه بخشهايى از آن، در نوشتههاى شمارى از مستشرقان نقل شده است.
مصحح كتاب، با اشاره به سودمندىهاى تاريخخوانى و تاريخدانى و نقل گفتههايى از مورخان و دانشمندان در اين باره، فهرست بلندى از منابع تاريخ نگارستان و سياههاى از واژگان مغولى به كار رفته در آن عرضه مىكند و سپس لغزشها و خطاهاى نويسنده را در اين كتاب بر مىشمرد. وى همچنين از فرجام اين كتاب و پيشينه و توانايىهاى نويسندهاش سخن مىگويد و در پايان، «متمم» يا «تذييلى» بر اثر او مىافزايد. اين متمم، تاريخ صفويان را تا روزگار برپايى جنبش مشروطه در بر دارد.. اين نسخه از تاريخ نگارستان، هيچ پانوشت و نمايهاى ندارد و فهرست عنوانهايش در پايان آن آمده است.
منابع مقاله
متن كتاب.
پيشگفتار مصحح كتاب.
حداد عادل غلامعلى، (1380)، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنياد دائره المعارف اسلامى.