سلاسل الحدید في تقیید إبن أبيالحدید
سلاسل الحدید فی تقیید ابن أبی الحدید ، از آثار محدث، متکلم، رجالشناس و فقیه اخباری قرن دوازدهم هجری قمری، یوسف بن احمد بحرانی (متوفای۱۱۸۶ ق) اثری کلامی و نقدی جامع بر آراء و تفاسیر شاعر، ادیب، متکلم معتزلی و فقیه شافعى قرن هفتم هجری قمری، ابن ابىالحدید (586-656ق) دربارهٔ امامت، خلافت، و عملکرد صحابه در شرح نهجالبلاغه است. نگارنده این اثر را با هدف دفاع از مبانی اعتقادی شیعه و پاسخ به شبهاتی که شارح بر اساس دیدگاههای اعتقادی اعتزلی و فقه شافعی مطرح کرده، به نگارش درآورده است. پژوهشگر معاصر، محمد عیسی آل مکباس این کتاب را تصحیح و تحقیق کرده است.
| سلاسل الحدید في تقیید إبن أبي الحدید | |
|---|---|
| پدیدآوران | بحرانی، یوسف بن احمد (نويسنده) آلمکباس، محمد (محقق) |
| ناشر | دار العصمة |
| مکان نشر | بحرین - سنابس |
| سال نشر | 1428ق - 2007م |
| چاپ | 1 |
| موضوع | ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، 586 - 655ق. شرح نهج البلاغه - نقد و تفسیر - علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت - علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت - دفاعیهها و ردیهها - امامت - دفاعیهها و ردیهها - علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار - علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج البلاغه - نقد و تفسیر |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 2 |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف و روش
- محمد عیسی آل مکباس تأکید دارد که این کتاب با هدف نقادی دیدگاههای نادرست ابن ابىالحدید درباره امامت نوشته شده ولی به پایان نرسیده و علتش را به نقل از یوسف بن احمد بحرانی عبارت از اشتغال به نگارش کتاب الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة دانسته است. [۱]
ساختار و محتوا
- یوسف بن احمد بحرانی ابتدا بخشی از کلام امام علی (ع) یا مطلبی از ابن ابىالحدید نقل میکند و سپس به تفصیل به نقد و بررسی سخن ابن ابىالحدید میپردازد. گفتنی است که جلد اول از متن اصلی نسخه خطی این کتاب، موجود نیست [۲] و نسخه حاضر از 2 جزء به ترتیب ذیل تشکیل شده است:
- جزء اول: از عتاب امام علی (ع) بر طلحه و زبیر تا خطبه یادکرد آل محمد علیهم السلام
- جزء دوم: از نامه امام علی (ع) به کوفیان تا نامه امام علی (ع) به مالک اشتر.
نمونه مباحث
- اگر گفته شود: «امام علی (ع) قسم خورده است که رغبتی به خلافت ندارد، در حالی که با خلفای پیشین مجادله کرد و با آنان به نزاع و مخاصمه برخاست و مردم را علیه آنان به یاری طلبید و اگر یاوری مییافت با آنان میجنگید، و همه اینها ظاهراً بر رغبت دلالت دارد. »، پس همانطور که گفتم پاسخ آن پیشتر بیان شد، با آنچه در جای دیگری تقریر کردیم مبنی بر اینکه هیچ یک از کارهای او (علیهالسلام) در روز سقیفه و همچنین در روز شورا، برای طمع در خلافت و امید به رسیدن به آن نبود، زیرا او (علیهالسلام) علم و یقین داشت به آنچه سرور فرستادگان به او سپرده و خبر داده بود مبنی بر اینکه امامت در زمان آن سه غاصب به او نمیرسد و به آن دست نمییابد و مردم او را اجابت نمیکنند و یاریاش نمیدهند. همه اینها نزد او معلوم بود، همانطور که کلام پیشین او دلالت دارد که هیچ چیزی بر سرش نمیگذرد مگر آنکه به او رسیده باشد، و همانا آنچه او از آن امور معدود انجام داد، برای اتمام حجت بر آن امت برگشته از دین بود به سبب مخالفتشان با اوامر خدا و رسولش (ص) در حق او (علیهالسلام).... [۳]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.