كشف القناع عن حكم الوجد و السماع
كشف القناع عن حكم الوجد و السماع، اثر ابوالعباس احمد بن عمر قرطبی، معروف به ابن مزین (578- 656ق)، کتابی است در بررسی حکم سماع و غنا که با تحقیق بخش تحقیق دارالصحابه، منتشر شده است.
كشف القناع عن حكم الوجد و السماع | |
---|---|
پدیدآوران | قرطبی، احمد بن عمر 578-656ق (نويسنده) دار الصحابة للتراث. قسم التحقیق (سایر) |
ناشر | دار الصحابة للتراث |
مکان نشر | مصر - طنطا |
سال نشر | 1412ق - 1992م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این اثر، کتابی است نفیس و ارزشمند که در آن به بررسی حکم سماع و شرح و تحلیل موضوع آن، با استفاده از آیات و روایات پرداخته شده و در آن، به برخی شبهات مطرح در این زمینه، پاسخ داده شده است[۱].
در صحت انتساب این کتاب به ابن مزین، شکی وجود نداشته و صاحب «كشف الظنون» و کحاله در «معجم المؤلفين»، این انتساب را تأیید نمودهاند[۲].
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در قالب پنج مسئله و یک خاتمه، عرضه شده است. در مقدمه محقق، ابتدا به معرفی کتاب پرداخته شده و سپس، ضمن اشاره به اقدامات تحقیقی صورتگرفته در آن، به توصیف نسخ خطی آن پرداخته شده است. در ادامه نیز پس از تأیید صحت انتساب کتاب به ابن مزین، شرح حال مختصری از وی، ارائه شده است[۳]. در مقدمه مؤلف توضیح مختصری پیرامون موضوع کتاب، داده شده است[۴].
در مسئله اول، به تعریف غنا و بیان حکم آن پرداخته شده است. در این قسمت ابتدا معنای لغوی غنا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سپس، معنای اصطلاحی آن، بررسی شده و به دو قسم، تقسیم شده است: قسمی که در خلال اعمال روزمره مردم، در هنگام انجام کارهای روزانه اتفاق میافتد، مانند خواندن ساربان برای شتران، لالایی خواندن مادران برای کودکان و آوازهای کودکانه در هنگام بازی و... که اختلافی در مباح بودن آن نیست و قسمتی که اهل غنا در صنعت خویش بهکار برده و اشعاری را همراه با نواختن آلات موسیقی، با الحان مهیج میخوانند. این قسم، محل تضارب آراء بوده و نویسنده اقوال مختلف پیرامون آن (تحریم، اباحه و کراهت) را بررسی نموده است[۵].
در مسئله دوم، قرائت قرآن با صوت و لحنهای مختلف، مورد بحث قرار گرفته[۶] و در مسئله سوم، از سماع غنای زنان و پسران نوجوان (ساده)، سخن به میان آمده است[۷].
در مسئلههای چهارم و پنجم، بهترتیب حکم گوش دادن به آلات لهو و رقص بررسی شده[۸] و در خاتمه، از پرهیز دادن از بدعتها و سماع صادقین و احوال آنان سخن رفته است[۹].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.