آرزو، سراجالدین علی بن حسامالدین
سراجالدین علیخان اکبرآبادی گوالیاری (1099-1169ق)، معروف به خانِ آرزو، و ملقّب به استعدادخان، و متخلّص به آرزو؛ شاعر فارسی سرای هندوستانی، نويسنده، اديب و دانشمندِ برجسته و بزرگ سدهي دوازدهم و از پیشگامان تحقیقات واجشناسی زبان فارسی است.
نام و نسب
نامش سراجالدین علی، تخلصش آرزو، معروف به خان آرزو و لقبش استعداد خان است. عبارت «خان» که در ابتدای تخلّصش گفته میشود، طبق گفتۀ برخی تذکرهنویسان به واسطۀ یکی از نزدیکترین دوستانش به نام (آنندرام مخلص) به او داده شده است.
پدرش شیخ حسامالدین حسام نام داشت. طبق گفتۀ خود آرزو پدرش مردی سپاهی پیشه بود و از منصب داران محمّد اورنگ زیب عالمگیر به حساب میآمد. وی نیز مانند فرزندش اهل شعر و شعر گویی بود و قصۀ «کامروپ و کام لتا» از افسانههای مشهور هند را به نظم در آورده است.
نسب آرزو از طرف پدرش به شيخ کمالالدین خواهرزادۀ شیخ نصیرالدین مشهور به چراغ دهلی میرسد و از طرف مادر به شیخ حمیدالدین عرف شیخ محمّد غوث گوالیاری «شطاری» ونسب محمّد غوث نیز به چند واسطه به عطّار نیشابوری میرسد. از این رو فرزندان شیخ محمّد غوث گوالیاری را «عطّاری» مینامند.[۱]
زادگاه و محل تولد
هم زادگاه و هم تاریخ توڵّد آرزو مورد اختلاف تذکرهنویسان است؛ چرا که خود آرزو هیچ سخنی در این خصوص نگفته است. اما طبق گزارشهایی که از ایشان موجود است، محلّ تولّد او را اكبرآباد (آگره کنونی ایالت آتراپِرادش) ذکر کردهاند.[۲][۳]
تحصیلات
طبق گفتۀ خود خان آرزو، از «بدو شعور» به تحصيل علوم اشتغال داشته است و تا چهاردە سالگی داخل جرگۀ طلبۀ علم بود؛ از اولین استادان او میر غلامعلی احسنی گوالیاری بود که به گفتۀ خود آرزو در دوران کودکی اشعار اۆلیهاش را از نظر او گذرانیده است. حدود یک سال نیز شاگرد میرصاحب سخن بود. میر عبدالصمد(متوفای 1141ق) معروف به سخن از سادات اکبرآباد بود و در شعر گویی شاگرد میرزا عبدالقادر بیدل محسوب میشود.
خان آرزو مانند دیگر معاصرانش علوم رسمی آن زمان را تحصيل کرد و كتب متداولۀ درسی زمان خود که عبارت از بوستان و گلستان سعدی و نام حق باشد را نزد پدرش خواند. امّا بيشترين حوزۀ تحصيل آرزو به آموختن زبان عربى مربوط میشود. وی حدود ۵ سال زبان عربی را براساس كتب معمول آن زمان در نزد شيخ عمادالدين معروف به «درویش محمّد» آموخت و ضمن معاشرت با شاعران مشهور آن حوزه در آن زمان چون شاه گلشن، حاتم، عظمه الله كامل، محمّدمقيم آزاد وعلى عظيم از سرودن شعر و تكميل معلومات لغوى خود غافل نماند.
در تذکرۀ صبح گلشن از فردی به نام «تمکین» اسم برده شده است که گویا از حوالی کرمان و از احفاد شاه نعمتالله ولی است که در زمان حکومت فرّخ سیر وارد هند گردیده و مورد احترام پادشاه مذکور و بعد از وى مورد احترام محمّد شاه قرار گرفته است. ظاهراً آرزو نیز از محضر او کسب فیض کرده است.[۴]
فعالیتها
در ۱۱۳۲ق/۱۷۲۰م در دهلی اقامت گزید و به خدمت آنندرام (متوفای ۱۱۶۴ق) درآمد و از او منصب و «جاگیر» (تیول) یافت و سپس به خدمت اسحاقخان مؤتمنالدوله شوشتری ، پیشکار (خان سامان) محمدشاه (۱۱۳۱-۱۱۶۱ق) پیوست.
پس از مرگ شوشتری در ۱۱۵۲ق به دستگاه پسرش نجمالدوله و پس از کشتهشدن نجمالدوله در شوال ۱۱۶۳ق به خدمت برادرش سالار جنگ، وارد شد و چون در محرم ۱۱۶۸ق/اکتبر ۱۷۵۴م سالار جنگ به «اوده» رفت، آرزو را نیز با خود برد.
وفات
آرزو در 23 ربیعالثانی ۱۱۶۹ق/ژانویۀ ۱۷۵۶م در لکهنو وفات یافت [۵] و پیکر او را بنابر وصیت خودش در لکهنو به امانت نهاده، پس از چندی آن را به دهلی بردند و در خانۀ شخصی او در «وکیل پوره» در نزدیکی رود «جَمْنا» به خاک سپردند.[۶]
آثار
الف)فرهنگنامهها
- غریب اللغات، یا تصحیح غرایب اللغات، فرهنگ اردو به فارسی و عربی و ترکی که اصلاح و تکمیل غرایب اللغات عبدالواسع نسوی است؛
- سراج اللغه، در لغت فارسی که از لحاظ انتقادهایی که بر برهان قاطع و فرهنگ رشیدی کرده، قابل ملاحظه است؛
- چراغ عدایت، تکلمهای است بر سراجاللغه در لغاتی که شاعران متأخر به کار بردهاند، این کتاب چندبار در هند بر حاشیۀ غیاثاللغات و نیز جداگانه در تهران به چاپ رسیده است؛
- زایدالفواید، ریشههای افعال فارسی و عربی آن شهرت ندارد.
استوری حدس میزند که این همان تصحیح غرایباللغات است.
ب) نقد ادبی
- تنبیه الغافلین، نقد اشعار حزین؛
- احقاقالحق، دربارۀ اشعار حزین؛
- داد سخن، در محاکمۀ اشعار قصیدۀ قدسی و شیدای هندی؛
- سراج منیر، اجوبۀ اعتراضات ملامنیر بر اشعار بعضی متأخران؛
- سراج وهاج یا محاکمۀ شعرا؛ در صحف ابراهیم این اثر به نام «سراج وهاج در حل ابیات خواجه شیراز » ذکر شده است.
ج)شروح بر آثار گذشتگان
- خیابان یا شرح گلستان، در کانپور به چاپ رسیده است؛
- شرح قصاید عرفی؛
- شکوفهزار، شرح بخش اول اسکندرنامۀ چاپ کلکته و لکهنو نیز از آن استفاده شده است، در بعضی از نسخههای خطی عنوان آن «شرح ابیات اسکندرنامه» است؛
- شرح گلگشتی میرنجات.
د)صنایع ادبی و دستور زبان
- معیارالافکار، در قواعد صرفیه و نحویۀ فارسی؛
- عطیۀ کبری، در علم بیان، در کلکته و کانپور به چاپ رسیده است؛
- موهبت عظمی، در معانی و بیان که ذیل و تکلمۀ عطیۀ کبری است و به ضمیمۀ آن در کلکته چاپ شده است؛
- شرح مختصر المعانی؛
- مثمر، در علم و اصول لغت، آرزو در تصنیف آن به المزهر سیوطی نظر داشته است.
ه)آثار منظوم و منثور
- آبروی سخن، در وصف حوض و فواکه و تاک؛
- رسالۀ ادب عشق،
- مثنوی جوش و خروش، به مقابلۀ سوز و گداز ملانوعی؛
- سوز و ساز، یا شور عشق، در برابر محمود و ایاز ملازلالی؛
- عالم آب، ساقینامه، در پاسخ ساقینامۀ ظهوری؛
- عبرتِ فسانه، در تتبع قضا و قدر ملامحمدقلی سلیم؛
- گلزار خیال، در تعریف «هولی» هندوستان؛
- قصاید و رباعیات و خطب؛
- کلیات نظم و نثر؛
- مثنوی، در جواب حدیقۀ سنایی؛
- مثنوی مهر و ماه؛
- دیوان، مشتمل بر 5000 بیت.
ی)متفرقه
- نثر پیام شوق، در پاسخ مراسلات اعزه؛
- مجمعالنفایس، تذکرهای است شامل منتخباتی از اشعار تقریباً ۱۵۰۰ شاعر از متقدمان و متأخران و معاصران که در ۱۱۴۶ق/۱۷۳۴م تدوین یافته است.[۷]
پانويس
- ↑ ر.ک: رحیمپور، مهدی، ص7
- ↑ ر.ک: اشرف خان، علیم، ص108
- ↑ ر.ک: رحیمپور، مهدی، ص8
- ↑ ر.ک: رحیمپور، مهدی، ص9
- ↑ ر.ک: رحیمپور، مهدی، ص12-13
- ↑ ر.ک: مجتبائی، فتحالله، ج1، ص170
- ↑ ر.ک: مجتبائی، فتحالله، ج1، ص170
منابع مقاله
- رحیمپور، مهدی، بر خوان آرزو (گفتارهایی در زمینه نظریههای ادبی و زبانشناختی سراجالدین علیخان آرزو)، قم، مجمع ذخایر اسلامی، چاپ اول، 1391
- اشرف خان، علیم، فرهنگ نویسی فارسی در شبه قاره هند، سراج الدین علی خان آرزو و فرهنگ چراغ هدایت، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله آینه میراث بهار 1387 - شماره 40 رتبه علمی-ترویجی (وزارت علوم/ISC (17 صفحه - از 104 تا 120).
- مجتبایی، فتحالله، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1388.