ادبیات و تاریخ‌نگاری آن

    از ویکی‌نور
    ادبیات و تاریخ‌نگاری آن
    ادبیات و تاریخ‌نگاری آن
    پدیدآورانحسین، طه (نویسنده) اسوار، موسی (مترجم)
    ناشرهرمس
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک9ـ208ـ456ـ600ـ978
    کد کنگره

    ادبیات و تاریخ‌نگاری آن تألیف طه حسین، ترجمه موسی اسوار؛ طه حسین این گفتار را در سال 1927 در صدر کتاب معروف خود «دربارۀ ادب جاهلی» املا کرده است. مقصود او نقد روش‌های مرسوم و متعارف در تألیف و تدریس تاریخ ادبیات در مصر زمان او بوده است. این نقد هرچند از یک‌سو در پاره‌ای جنبه‌ها تند و بی‌پروا و از سوی دیگر کمال‌طلب و ناظر به موارد مصداقی در نظام آموزشی قدیم در مصر است، از حیث تأکید بر صحیح‌ترین روش‌های پژوهش و تتبع در تاریخ‌نگاری ادیبات و اقتضائات علمی و ذوقی آن و لزوم پرهیز از مسامحه و آسان‌پنداری در تدریس و تدوین تاریخ ادب، روشنگر و راه‌گشاست.

    ساختار

    کتاب در نه بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    آگاهی از تجارب ملل دیگر در تدوین تاریخ ادبی به اختیار راست‌ترین و روشن‌ترین راه تاریخ‌نگاری ادبیات ملی کمک شایانی می‌کند. تأسی به پیشگامان تحقیق در فرهنگ‌ها و زبان‌های دیگر اگر سنجیده و معطوف به اقتضائات علمی باشد، در غنا و توفیق پژوهش مؤثر است. این تأثیر وقتی اهمیت مضاعف پیدا می‌کند که تجربۀ مورد استثناء از حوزه‌ای باشد که با قلمرو و خصلت‌ها و خصایص فرهنگی و زمینه‌های تاریخی و سیاسی و اجتماعی ما روابط ریشه‌دار و مطابقات بالنسبه تام دارد، به‌ویژه صاحب تجربه صاحب‌نظری روشن‌بین و ژرف‌اندیش و از حیث اهلیت علمی و ذوق ادبی و قوۀ تمیز و ملکۀ تشخیص، زبانزد و نبوغ ادبی و او مسلم باشد. این کتاب از طه حسین، ادیب معروف و مصری و ناظر به چگونگی تدوین تاریخ ادبیات در زبان عربی است.

    طه حسین در تأسیس دانشگاه‌های عین شمس و اَسیوط، انستیتوی تحصیلات اسلامی مادرید و مدرسۀ زبان‌های خارجی قاهره ذی‌نقش بود. آثار متعدد او در حوزه‌های نقد و تاریخ و ادب و فرهنگ است. از جمله: یادکرد ابوالعلاء معری، رهبران اندیشه، سخن چهارشنبه‌ها، دربارۀ شعر جاهلی، دربارۀ ادب جاهلی، آن روزها، در پیرامون سیرۀ نبوی، با ابوالعلاء معری در زندانش، همراه با متنبی، از شعر و نثر، آیندۀ فرهنگ در مصر و ..... .

    طه حسین این گفتار را در سال 1927 در صدر کتاب معروف خود «دربارۀ ادب جاهلی» املا کرده است. مقصود او نقد روش‌های مرسوم و متعارف در تألیف و تدریس تاریخ ادبیات در مصر زمان او بوده است. این نقد هرچند از یک‌سو در پاره‌ای جنبه‌ها تند و بی‌پروا و از سوی دیگر کمال‌طلب و ناظر به موارد مصداقی در نظام آموزشی قدیم در مصر است، از حیث تأکید بر صحیح‌ترین روش‌های پژوهش و تتبع در تاریخ‌نگاری ادیبات و اقتضائات علمی و ذوقی آن و لزوم پرهیز از مسامحه و آسان‌پنداری در تدریس و تدوین تاریخ ادب، روشنگر و راه‌گشاست.

    بی‌تردید تأکید بر معیار ادبی، شناخت روش‌های جدید پژوهش علمی، آگاهی از زبان‌های کهن، تسلط بر زبان‌های زنده، احاطه بر تاریخ و فرهنگ و ادب ملل مسلمان، تعمق در نقد ادبی، شناخت متون صحیح و جنبه‌های زبانی و بلاغی آنها، آگاهی از معتبرترین منابع تحقیق و اتصاف به وسعت دید و روحیۀ علمی و ذوق ادبی و تخصص و دانش نه‌تنها در تاریخ‌نگاری ادب عربی بایسته است، بلکه به لحاظ تطابق جنبه‌ها و جهات بسیاری از ادبیات عربی با ادب فارسی، به‌ویژه در شناخت متون و قرائت آنها و استناد به منابع و استفاده از ذخایر مشترک فرهنگی و تقسیم‌بندی ادوار ادبی و تعامل فرهنگی ابنای دو زبان و تداخل حوادث بر آنان و تأثرات تاریخی مشترک، محل تأمل و درخور توجه است.

    نویسنده در این گفتار ابتدا به درس ادبیات در مصر پرداخته و سپس رویکرد اصلاح و روش اصلاح این درس در آن دوره را بررسی کرده است. فرهنگ و درس ادبیات، ادبیات و تعریف آن، رابطۀ ادبیات و تاریخ‌نگاری، ادبیات انشایی و توصیفی، معیارهای تاریخ ادبی و .... دیگر موضوعاتی است که در این گفتار بدان‌ها پرداخته شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها