جامع التواريخ (تاريخ بنىاسرائيل)
جامع التواريخ (تاريخ بنىاسرائيل)، نوشته رشيدالدين فضلالله همدانى، تصحيح و تحشيه محمد روشن. اين اثر گرانمايه فارسى، كتابى تاريخى است كه احوال و حكايتهاى همه اهل اقليمهاى جهان و طبقات اصناف بنىآدم، را دربردارد. نویسنده به فرمان محمود غازان (704 - 695)، نوشتن آن را آغاز كرد و تا روزگار سلطان ابوسعيد بهادرخان اين كار را پى گرفت. وى در تأليف و تدوين جامع التواريخ (تاريخ عالَم)، از كتابهاى معروف و رايج تاريخى و گفتههاى شخصيتهاى پرآوازه و معتبر نيز بهرهها برد. تاريخ بنىاسرائيل، يكى از بخشهاى اين اثر ارزنده است. انگيزه ويژه نویسنده را از نوشتن اين بخش از جامعالتواريخ، سامانمند نبودن يا ضعيف بودن اطلاعات تاريخى درباره بنىاسرائيل مىتوان برشمرد.
جامع التواريخ (تاريخ بنىاسرائيل) | |
---|---|
پدیدآوران | رشیدالدین فضلالله (نویسنده) روشن، محمد (مصحح) |
عنوانهای دیگر | جامع التواریخ. برگزیده |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-8700-33-6 |
موضوع | یهودیان - تاریخ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 117 /ر5ج2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نویسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته مىشود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنىاسرائيل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است.
او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف مىداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد، نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا مىكند.
گزارش محتوا
بر پايه گفتار نویسنده، بنىاسرائيل گروهى گسترده و طايفهاى بىشمارند و از آنان حكايتهاى غريب و روايتهاى عجيبى رسيده است. او در اين بخش از كتاب سترگ خود، آن روايتها و حكايتها را گرد مىآورد و روىدادهاى تاريخ آنان را از آغاز عصر اسكندرى و يونانى، در سه دوره مىگنجاند:
1. از آغاز آفرينش تا سفر خروج (اكسدوس)؛
2. از خروج تا آمدن اسكندر كبير؛
3. دوره اسكندر.
درازاى اين دورهها را 3448 سال مىدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش مىشود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهیم؛ از ابراهیم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا.
بنابراین، نویسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم مىكند و براى توصيف روىدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها مىافزايد و به شرح تاريخ بنىاسرائيل مىپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهیم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان مىشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند.
اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى روىدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار مىرود. البته نویسنده از اين رهبران بزرگ بنىاسرائيل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير مىداند كه به دليل برخوردارىاش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد.
وى چند بار اين دعوى را بازمىگويد و آشكار مىسازد كه بدين باور پاىبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنىاسرائيل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ مىبازند. نویسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنىاسرائيل پس از موسى از ميان مىرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون مىرود و درونىترين باورهايش را در قالب واژگان مىريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانىاش دوباره آشكار مىكند.
وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر روىدادهاى طبيعى جدا مىكند. روىدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگىهاى پادشاهان بنىاسرائيل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بن متى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش مىشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه مىكند.
وضعيت كتاب
بهگمان، نویسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفتههاى راويان و كتاب تحقيق ما للهند بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنىاسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايىاش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخهاى گوناگون بنىاسرائيل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفتوگو در اينباره پرداخت و افزون بر اينها، كتابها و تاريخهاى پراكنده را در اينباره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگر چه نویسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنىاسرائيل از همكارى و همكاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نمىگويد، اكنون بر پايه منظومه شمسالدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامعالتواريخ، شصت تن را به ياورى و همكارى گرد آورد.
ترتيب بخشهاى پنجگانه جامعالتواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنىاسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخههاى گوناگون اين كتاب، در اينباره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخهشناختى اين اثر و ويژگىهاى نسخه تاريخ بنىاسرائيل از جامعالتواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شدهاند، تا اندازهاى راه پژوهش را در اين زمينه هموار مىكند. همچنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنىاسرائيل را در سراسر كتاب رشيدى روشن مىسازد و آگاهىهاى شايستهاى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانیان يهودى و شيوه تاريخنگارىاش در اين بخش از جامعالتواريخ عرضه مىكند و با يادآورى ديدگاه نویسنده درباره دورهبندى روىدادهاى تاريخى، به بازگويى چكيدهاى از درونمايه كتاب وى مىپردازد.
متن معرَّب تاريخ بنىاسرائيل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخهبدلها و نمايهاى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرستهاى آيات و عبارتهاى تازى و نمايه جاىها، كسان، كتابها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشتهاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشىهاى تاريخ بنىاسرائيل جامع التواريخ نيز از ديد نسخهشناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنىاسرائيل را دربردارند. نقشهاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيشتر آشنا مىكند.
منابع مقاله
متن كتاب.
مقدمه مصحح كتاب.
روشن، محمد (زمستان 1382)، «در آستانه تحقيق جامع التواريخ و تاريخ عالم»، آيينه ميراث، شماره 23.