تاريخ الأدب العربي (بروکلمان)

    از ویکی‌نور
    تاريخ الأدب العربي
    تاريخ الأدب العربي (بروکلمان)
    پدیدآوراننجار، عبدالحليم (مترجم) بروکلمان، کارل (نویسنده)
    ناشردار الکتاب الإسلامي
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر2006م.
    چاپجلد چهارم تا ششم چاپ اول

    جلد اول تا سوم چاپ دوم چاپ دوم

    مجلد اول (جلدهاي اول و دوم) فيزيک آن موجود نيست و چرايي ايجاد آن نيز مشخص نيست و از طرف هم چون به پروژه متصل است امکان حذف آن وجود نداشت
    موضوعادبيات عربي - تاريخ و نقد نويسندگان عرب - سرگذشت‌نامه و کتاب شناسي
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    /ب4آ7 / 2063 PJA ‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ الأدب العربي، اثر کارل بروکلمان، تاریخ علوم اسلامی و فرهنگ عرب و اسلام از دوره جاهلیت تا اواسط سده بیستم میلادی در مناطق مختلف مسلمان‌نشین به زبان آلمانی است [۱] که به‌وسیله دکتر عبدالحلیم النجار، به عربی ترجمه شده است.

    بروکلمان پس از اتمام کتاب «معجم سریانی» (1895م) و سفر ترکیه (1985-1986م)، ضرورت تألیف کتابی مرجع درباره تاریخ فرهنگ عرب در دوره اسلامی را به‌طوری‌که بتواند راهنمای پژوهشگران باشد، بیش از پیش احساس کرد. در واقع هدف وی از تألیف این کتاب، اطلاع‌رسانی در مورد منابع، به‌ویژه کتاب‌های خطی در عرصه علوم مختلف عربی و مسلمانان و عرضه آدرس‌های آن‌ها در کتابخانه‌ها به‌منظور دستیابی آسان‌تر پژوهشگران به آن‌ها است[۲]

    آنچه باعث اهمیت کتاب شده، آن است که مورد پژوهش آن، همه جهان اسلام، از هندوستان تا اندلس است؛ ازاین‌رو اطلاعات مفیدی درباره ایران، افغانستان، آسیای میانه و ترکیه عرضه می‌کند.[۳]

    ساختار

    سرفصل‌های اصلی کتاب، هفت دوره زمانی است؛ یعنی تاریخ فرهنگ عرب را به دوره‌های زیر تفسیم کرده و مطالبی را ذیل هر فصل، آورده است:

    1. پیش از اسلام یا جاهلیت؛
    2. دروه رسالت؛
    3. دوره بنی‌امیه؛
    4. از 750 (یا 132ق، سال سقوط دولت اموی و روی کار آمدن عباسیان) تا 1258م (یا 656ق؛ یعنی سال سقوط بنی‌عباس به دست مغول)؛
    5. از حمله مغول تا سال 1517م (سقوط دولت ممالیک و فتح سوریه توسط سلطان سلیم اول)؛
    6. از 1517 تا 1798م (حمله ناپلئون به مصر)؛
    7. دوره جدید (از حمله ناپلئون تا اواسط سده بیستم).

    هر دوره به چند منطقه جغرافیایی تقسیم کرده و ذیل هر منطقه، علوم مختلف و ذیل علوم مختلف، دانشمندان را بر اساس تاریخ وفات، آورده است. بنابراین هر دوره، تقسیم چهارگانه دارد؛ به‌عبارت‌دیگر، از معیارهای تاریخی، علمی و جغرافیایی در کنار یکدیگر برای طبقه‌بندی مطالب تاریخ فرهنگ استفاده کرده است.[۴]

    البته دوره‌های اول و دوم، تقسیم‌های مزبور را ندارد و دوره چهارم، به دو دوره متمایز زیر تقسیم شده است:

    الف)- 132 تا 400ق، یا دوره قدیمی شکوفایی فرهنگ در عصر عباسی.

    ب)- 401 تا 656ق، یا دوره جدید شکوفایی فرهنگ.[۵]

    از نظر دیگر، بروکلمان تاریخ فرهنگ عرب را به دو دوره متمایز تقسیم کرده است: دوره میراث اصیل عرب و دوره اختلاط فرهگی عرب با دیگر ملت‌ها؛ دوره اول، شامل عصر جاهلیت تا امویان و دوره دوم از عصر عباسیان به بعد.[۶]

    کتاب بروکلمان نه همانند «Who's who» متداول در غرب و نه همانند طبقات و تراجم‌نگاری‌های متعارف در بین مسلمانان و نه مثل فهرست‌های ابن ندیم و طوسی و نه مانند کتاب‌نامه‌هایی همچون «كشف الظنون» است، بلکه ترکیبی از همه اینها در قالبی جدید است.[۷]

    گزارش محتوا

    پیش از بروکلمان، پژوهش‌های فراوانی توسط خاورشناسان در زمینه مسائل مختلف اسلام و مسلمانان انجام یافته بود، اما بروکلمان با استفاده از همه آن‌ها، یعنی فهرست‌ها، متون تحلیلی و ترجمه‌هایی که غربی‌ها تدوین کرده بودند، اثری برتر و جامع‌تر تألیف کرد. النجار بعضی از منابع بروکلمان را در مقدمه ترجمه عربی معرفی کرده است. به‌ویژه استشراق آلمانی، تجربه‌های فراوانی در زمینه‌های مختلف فرهنگ اسلامی کسب کرده بود و این پیش‌زمینه خوبی برای بروکلمان بود.[۸]

    بروکلمان در مقدمه به برخی پژوهش‌های متفرقه مانند کارهای گلدزیهر در علوم حدیث اشاره و چگونگی استفاده خود را از آن‌ها بیان می‌کند. غیر از خاورشناسان، نویسندگان عرب مانند مصطفی صادق الرافعی نویسنده کتاب «تاريخ آداب العرب» در این زمینه قلم زده بودند. بروکلمان از اینها نیز بهره برده است. [۹]

    با وجود آن همه آثار، این کتاب به‌عنوان مهم‌ترین دائرةالمعارف میراث علمی عرب در دوره اسلامی شناخته شده است؛ زیرا دارای اسلوب و روش علمی، دقت، تبویب و نظام‌بندی منطقی و دیگر مشخصات منحصربه‌فرد است؛ ازاین‌رو همچون دائرةالمعارف و مرجع بزرگی است که پژوهشگران از آن بی‌نیاز نیستند (ر.ک: همان). اثر حاضر در واقع یک دوره تاریخ تمدن اسلام و مسلمانان نیز هست. البته روش نویسنده این‌گونه است که به‌جای طرح مباحث کلی و نظری تمدن اسلامی، به مصادیق و موارد آن، یعنی علوم و دانشمندان پرداخته است.[۱۰]

    در عنوان کتاب، ادبیات (Litteratur) آمده است. ادبیات دو کاربرد دارد: یکی در مورد نثر و شعر و دوم در معنایی وسیع‌تر، بر حیات فکری و فرهنگ مکتوب اطلاق می‌شود. کاربرد دوم در غرب متداول‌تر است و بروکلمان نیز ادبیات را به همان معنا استعمال کرده است. النجار معتقد است این کلمه، در فرهنگ آلمانی، به معنای میراث علمی مدون، کتب و مراجع علمی است. ازاین‌رو قلمرو علمی این اثر، فرهنگ اسلامی است. البته نمی‌توان گفت همه علوم موجود در فرهنگ اسلامی را تفحص کرده، ولی مهم‌ترین آن‌ها را تحقیق کرده است. علومی که در این کتاب مورد تحقیق قرار گرفته، عبارتند از: عقاید، علوم، حدیث، علوم قرآن، فقه، تصوف، شعر، نثر، تاریخ محلی، انساب، رجال، تاریخ دولت‌ها، لغت‌شناسی، تاریخ، تفسیر، فلسفه، ریاضیات، فلک و تنجیم، دائرة‌المعارف‌ها، طب، سیاست و مدیریت، جغرافیا و سفرنامه‌نویسی، علوم طبیعی، هندسه، سحر و دیگر علوم غریبه، موسیقی، تجارت، شطرنج و دیگر بازی‌ها و سرگرمی‌ها، کشاورزی، جنگ، دام‌پزشکی و کیمیا.[۱۱] این در حالی است که کتاب‌هایی نظیر «تاریخ ادبیات عرب» از حنا الفاخوری، فقط به ادبیات در معنای اخص آن، یعنی شعر و نثر پرداخته‌اند؛ ازاین‌رو قلمرو آن‌ها تمام فرهنگ نیست.[۱۲]

    بروکلمان ذیل هر علم، مهم‌ترین نویسندگان را معرفی کرده است. شیوه او این‌گونه است که ابتدا نام اشهر را به‌عنوان مدخل و پس از نام کامل، زندگی‌نامه کوتاهی مشتمل بر نام، نسب، سال ولادت و وفات و فعالیت‌های علمی او را عرضه می‌کند. پس از آن، مصادر زندگی‌نامه او را فهرست و آنگاه آثارش را معرفی می‌کند. اگر آثار خطی باشد، پراکندگی آن را در کتابخانه‌‌های مختلف نشان می‌دهد.[۱۳]

    نویسنده گاهی کتاب‌های منحول و مشکوک را معین کرده است، اما توضیحات تحلیلی و توضیحی در این مورد ندارد. اطلاعات بروکلمان درباره ترجمه‌ها، شرح‌ها، مختصرها، حاشیه‌ها و تهذیب‌های برخی کتب، راهنمایی خوبی برای پژوهشگران است.[۱۴]

    برای آشنایی با سبک او، مدخل «القونوي» تحلیل می‌شود؛ وی ابتدا نام کامل او را به این صورت ثبت کرده است: علاءالدين أبوالحسن علي بن إسماعيل بن يوسف القونوي. در همین‌ جا به تاریخ تولد وی و زادگاهش اشاره می‌کند و به دنبال آن می‌نویسد: «در 693ق/1294م، به دمشق آمد و در مدرسه اقبالیه استاد شد. در 700ق، استادی در مسجد طولونی را به دست آورد». در پی آن، دیگر مناصب، مشاغل و فعالیت‌های او را توضیح داده و در پایان این بخش، به وفات وی اشاره می‌کند.[۱۵]

    بخش دوم زیر عنوان منابع زندگی‌نامه او، چندین کتاب کهن عربی و یک منبع لاتین را آورده؛ مثلا چنین نوشته است: «طبقات الشافعية للسبكي 6/144». بخش سوم نیز اختصاص به آثار قونوی دارد و چهار کتاب برای وی برشمرده شده است.[۱۶]

    وضعیت کتاب

    در برخی از جلدها، فهرست مطالب در ابتدا و در برخی دیگر، در انتهای کتاب قرار گرفته است.

    پاورقی‌ها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است.

    پانويس

    1. ر.ک: نوری، محمد، ص48
    2. ر.ک: همان، ص49
    3. ر.ک: همان، ص50
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان، ص49
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان، ص50
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان
    14. همان
    15. همان
    16. ر.ک: همان


    منابع مقاله

    نوری، محمد «نقدی جدید بر کتاب تاريخ الأدب العربي» پایگاه مجلات تخصصی نور، نشریه: اطلاع‌رسانی و کتاب‌داری «آینه پژوهش» خرداد و تیر 1383، ‌شماره 86 (5 صفحه، ‌از 48 تا 52.

    وابسته‌ها