كتاب أمثال الحديث
كتاب أمثال الحديث | |
---|---|
پدیدآوران | ابن خلاد رامهرمزی، حسن بن عبدالرحمان (نويسنده) اعظمي، عبدالعلي عبدالحميد (محقق) |
عنوانهای دیگر | کتاب أمثال الحديث |
ناشر | الدار السلفية |
مکان نشر | هند - بمبئي |
سال نشر | مجلد1: 1983م , 1404ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب أمثال الحديث، اثر ابوعبدالله حسن بن عبدالرحمن رامهرمزی (متوفی 340ق)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع روایات و احادیث اسلامی. رامهرمزی در این اثر کنایهها و تشبیهات و امثال و اوصاف امور مختلف در کلام پیامبر(ص) را گردآوری کرده و به شرح و توضیح و بیان معانی و مصادیق آنها پرداخته است. تحقیق و تعلیقه این اثر بر عهده دکتر عبدالعلی عبدالحمید أعظمی موقر استاد دانشگاه نیجریه بوده است.
ساختار
کتاب دارای سخن ناشر، تصدیر، ترجمه مؤلف (به قلم دکتر مقتدی حسن یاسین)، سخن محقق (عبدالعلی عبدالحمید) و محتوای مطالب در هفت بخش اصلی است.
گزارش محتوا
نویسنده در این اثر که در قرن چهارم تألیف شده به بیان تشبیهات و مثالها در احادیث نبوی میپردازد. در واقع جمع امثال از ادبیات حدیث نبوی در قرن چهارم رونق گرفت و به آن اهتمام ورزیده شد.[۱] او هرچه که از کنایهها و احادیث وارده و اوصاف امور مختلف دست پیدا کرده را در هفت جزء در این کتاب گرد آورده و سپس به شرح مثالها و بیان معانی و مصادیق آنها پرداخته است.[۲] نویسنده در ابتدای کتاب راویان آن را ذکر کرده و سپس به بیان محتوای مطلب میپردازد؛ درباره راویان آن مینویسد: قال الشیخ الامام الحافظ ابوطاهر أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد ابن ابراهیم السلفی الاصبهانی رضیاللهعنه أخبرنا ابوالحسن علی بن المشرف ابن المسلم الانماطی بالاسکندریة: اخبرنا ابوالحسین محمد بن علی بن یحیی الدقاق بمصر: حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن أحمد بن علی بن طالب البغدادی: حدثني ابومحمد الحسن بن عبدالرحمن بن خلاد الرامهرمزی برامهرمز بقراءته علی فی المحرم سنة ثلاث و ثلاثین و ثلاثمائة: قال: هذا ذکر الامثال المرویة عن النبی صلیاللهعلیه[و آله]وسلم....[۳] او مینویسد: این اثر درباره ذکر مثالها و تشبیهات روایتشده از پیامبر اکرم(ص) است و این اثر غیر از اثری است که در آن کلمات مشکل و امثال مذکوره را از کلام عرب ذکر کرده بودیم. چراکه آن اثر درباره دریافت مفاهیم با لفظ مختصر بود و این کتاب بیان و شرح و تمثیلی است که موافق با امثال تنزیلی است که خدای متعال به آن وعده یا وعید کرده است. مثالهایی که حرام و حلال و مباحث خوف و رجاء و... در آن بیان شده و مباحثی که در موعظه و تذکر بیان شده است؛ مواردی که بالعیان دلالت بر قدرت خدای متعال دارد....
نویسنده پسازاین عبارات به آیهای از قرآن استشهاد میکند که آیه مستقلی نیست و ظاهراً از خلط میان دو آیه در ذهنش اینچنین نقش بسته است او مینویسد «و لله المثل الاعلی فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم» درحالیکه در قرآن کریم چنین آیهای نداریم بلکه مضمون این کلام که نویسنده ذکر کرده ترکیب دو آیه از آیات قرآن کریم است که عبارتند از آیه 60 سوره نحل با عبارات «... وَلِلَّـهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى ۚ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» و آیه 27 سوره روم با عبارات «... وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ».[۴]
سپس در روایتی ذکر میشود که عبدالله بن عمرو میگوید: از پیامبر اسلام(ص) هزار مثل حفظ کردهام.
سپس در روایتی اینچنین میخوانیم «... ابا هریرة یقول: قال رسولالله صلیاللهعلیه[و آله]وسلم: انما مثلی و مثل الانبیاء قبلی کمثل رجل بنی بنیانا فاحسنه و اجمله و اکمله الا موضع لبنة فجعل الناس یطیفون به و یقولون ما رأینا احسن من هذا لولا موضع هذه اللبنة! الا فکنت تلک اللبنة» یعنی در روایتی از ابوهریره نقل شده که از پیامبر خدا(ص) شنیده که آن حضرت فرمودند: مثل من و پیامبران پیش از من چون مردی است که ساختمانی ساخته و آن را تکمیل کرده و زینتش بخشیده ولی یک آجر از آن را سر جایش نگذاشته و خالی است. وقتی مردم گرد این ساختمان میگردند و میبینندش میگویند: اگر این نقص (که جای یک آجر را خالی گذاشته) نبود، واقعاً این اثر زیباترین ساختمانی بود که ما دیده بودیم و شما بدانید که من (پیامبر اکرم(ص)) همان آجر هستم که این ساختمان با وجود من کامل و زیبا میشود.[۵]
ابو محمد درباره این روایت میگوید: این مثل درباره نبوت پیامبر اسلام(ص) و خاتمالانبیاء بودن ایشان است و با آن حضرت است که خداوند بر بندگانش اتمامحجت میکند و مثل نبوت مانند خانهای است که هر جزئی از آن اجزای دیگر را نگه میدارد و کامل میکند و با کمبود برخی از این اجزاء، کل مجموعه ناقص میشود؛ پس خدای متعال هم با پیامبر خاتم(ص) دینش را کامل کرد و وحیش را تمام نمود. تشبیه به خانه در میان عربها در مواردی است که درباره وثاقت و اصالت و عقده مکارم و مفاخر و... در آن مبالغه کنند. از همین رو خداوند در قرآن کریم میفرماید: «انَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ ﴿ صف، ٤﴾» در حقيقت، خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او صف در صف، چنانكه گويى بنايى ريخته شده از سرباند، جهاد مىكنند.[۶] نویسنده سپس برای اثبات سخنی که از ابومحمد نقل کرد، به مواردی که در قرآن کریم به تشبیه به بنیان و خانه دارد و مثالها و مواردی در قالب شعر و حکایت در میان عربها استشهاد میکند.[۷]
وضعیت کتاب
از جمله کسانی که تمام کتاب را از ابوالفضل شهابالدین احمد بن علی بن محمد بن محمد بن حجر کنانی عسقلانی شنیده، اممحمد فاطمه بنت محمد بن احمد بن منجای تنوخی با اجازهاش از قاضی سلیمان بن حمزه بن ابی عمر با سماعش از جعفر بن علی همدانی با سماعش از حافظ ابوطاهر سلفی است.[۸] همه آن بهجز جزءهای سوم و چهارم را احمد بن سعید تلمسانی مغربی دمشقی شنیده. بهجز جزء پنجم را برهانالدین ابراهیم بن عمر بن ابراهیم سویینی و شمسالدین محمد بن ابوبکر قبانی عابر شنیدهاند. قاضی جمالالدین عبدالله بن محمد بن هشام حنبلی همه آن بهجز دو جزء آخرش را شنیده؛ و همه بهجز دو جزء اولش را عمادالدین نعمان بن علی بن اسماعیل قاضی دمشقی شنیده است.[۹]
تحقیق و تعلیقه این اثر بر عهده دکتر عبدالعلی عبدالحمید أعظمی موقر استاد دانشگاه نیجریه بوده است. از جمله تعلیقات وی بیان درجه صحت و سقم حدیث و احوال راویان و ایضاح برخی عبارات با ذکر مراجع است.[۱۰]
محقق به تصویر دو نسخه خطی از کتاب دست پیدا کرده که یکی در کتابخانه اسکوریال اسپانیا به شماره 1405 موجود بوده و دیگری در کتابخانه فیضالله افندی در استانبول.[۱۱] نسخه خطی کتابخانه اسکوریال با حرف اختصاری «س» در پاورقی کتاب نشان داده شده و نسخه کتابخانه فیضالله افندی با حرف «ف».[۱۲] محقق کتاب سند آن را با توجه به سماعات موجود در آن به ترتیب ذیل دانسته است؛ احمد بن علی بن اسماعیل، از ابراهیم بن علی بن احمد قلقشندی (و برخی دیگر که در طبقه وی هستند) از شیخالاسلام حافظ احمد بن علی بن حجر عسقلانی، از فاطمه بنت محمد بن احمد بن منجای تنوخی، از قاضی سلیمان بن حمزه بن ابوعمر مقدسی، از ابوالفضل جعفر بن علی بن هبةالله همدانی اسکندرانی از حافظ ابوطاهر احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهیم سلفی از ابوالحسن علی بن مشرف بن مسلم انماطی از ابوالحسین محمد بن علی بن یحیای دقاق از ابوالقاسم عبدالله بن احمد بن علی بن طالب بغدادی از قاضی ابومحمد حسن بن عبدالرحمن بن خلاد رامهرمزی.[۱۳]
عبدالعلی عبدالحمید در مقدمه کتاب از کلیه کسانی که در ارائه این اثر یاری کردهاند خاصه از مسئولین دانشگاه بایرو به خاطر کمک مالی در چاپ کتاب و دکتر مقتدی حسن الازهری وکیل دانشگاه سلفیه در بنارس که ترجمه مؤلف کتاب را نوشته، تشکر کرده است.[۱۴]
همانطور که خود محقق هم ذکر کرده از عملیات تحقیق مطمئن نیست؛ زیرا کار تحقیقش بهصورت کامل انجام نشده است؛ چون برخی ابیات شعری بوده که به سرایندگان آن دست پیدا نکرده و برخی امور دیگر نیز بوده که توضیح آن به زمان بیشتری نیاز داشته و به دلیل عجله ناشر در نشر کتاب، فرصت تکمیل تمام این مراحل را نیافته است و ازاینرو تکمیل تحقیقش را در چاپ دوم کتاب با افزایش نظرات اساتید فن این رشته و تحقیق بیشتر خودش روی این موضوعات، وعده میدهد.[۱۵]
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، صفحه م
- ↑ ر.ک: سخن ناشر، صفحه ج
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص3-5
- ↑ ر.ک: همان، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص6-7
- ↑ ر.ک: قرآن کریم، ترجمه فولادوند
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص8-13
- ↑ ر.ک: تصدیر، صفحات واو، ز
- ↑ ر.ک: همان، صفحات ح و ط
- ↑ ر.ک: سخن ناشر، صفحه د
- ↑ ر.ک: تصدیر، صفحه ه
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ی
- ↑ ر.ک: همان، صفحات ی و ک
- ↑ ر.ک: سخن محقق، صفحات م و ن
- ↑ ر.ک: همان، صفحه ن
منابع مقاله
- قرآن کریم ترجمه فولادوند؛
- مقدمه و متن کتاب.