دیوانسالاری

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    دیوانسالاری
    دیوانسالاری
    پدیدآورانکامنکا، یوجین (نویسنده) صبری، خسرو (مترجم)
    ناشرشیرازه کتاب ما
    مکان نشرتهران
    سال نشر1400
    چاپاول
    شابک8ـ05ـ6843ـ622ـ978
    کد کنگره

    دیوانسالاری تألیف یوجین کامنکا، ترجمه خسرو صبری، این کتاب با بحث و نقادی پیرامون مفهوم وبری دیوانسالاری ناب، نه‌تنها کاربردهای متنوع آن را با سیری تاریخی در تمدن‌های مختلف از جهان باستان تا به امروز مورد توجه قرار می‌دهد، بلکه با بررسی انتقادی نظریه‌های مختلف جدیدی که در باب دیوانسالاری و اهمیت آن از جمله در ارتباط با نظام‌های کمونیستی مطرح بوده‌اند، راه را برای درک همه‌جانبۀ این پدیده هموار می‌سازد.

    ساختار

    کتاب در 5 فصل به نگارش در آمده است.

    گزارش کتاب

    گسترش و قدرت فزاینده دیوانسالاری یکی از پدیده‌هایی است که در زمان کنونی مورد توجه بسیار و بحث مفصل قرار گرفته است. با این همه هنوز نه تعریف روشنی از آن در دست است و نه به‌درستی تجزیه و تحلیل شده است. اهمیت آن از اینجا ناشی می‌شود که تاکنون دولت مدرنی یافت نمی‌شود که تأسیس‌اش با تأسیس یک نظام اداری متمرکز و گسترده همراه نبوده باشد. دولت مدرن به معنای حقیقی کلمه همه‌جا مستلزم یک نظام هماهنگ حقوقی و سیاسی است و در همه‌حال نیازمند کارمندان و مجریان متخصص و سلسله مراتب روشنی در دستگاه اجرایی و این همۀ آن چیزی است که در عین حال به پدیدآمدن یک ساختار اداری متمرکز و گسترده می‌انجامد. همین جنبه از موضوع است که باعث شده جامعه‌شناسان مطالعۀ دیوانسالاری را در زمرۀ مطالعۀ یکی از پدیده‌های مدرن به شمار آورده و درک آن را مستلزم جستجوی تاریخی ندانند.

    دیوانسالاری نه‌تنها تمایزات پیشین میان نظام‌های سیاسی اقتصادی مدرن، یعنی سرمایه‌داری و کمونیسم را درنوردیده است، بلکه به‌منزلۀ نقطه اتصال تمدن صنعتی غرب با امپراتوری‌های باستان و جوامع کشاورزی شرق نیز به شمار می‌رود. به این ترتیب به نظر می‌رسد دیوانسالاری نه‌تنها بر وضعیت روز و آیندۀ ما مسلط است، که گذشته را نیز شکل داده است. اما مطالعۀ تاریخ دیوانسالاری که بخش مهمی از این کتاب را شکل می‌دهد، از نقطه نظر دیگری نیز برای مطالعۀ دیوانسالاری از اهمیت اساسی برخوردار است و این وجهی از مسئله است که می‌توان برای فهم بهتر مطلب نام نظم درونی حاکم بر یک دیوانسالاری را بر آن گذاشت.

    این کتاب با بحث و نقادی پیرامون مفهوم وبری دیوانسالاری ناب، نه‌تنها کاربردهای متنوع آن را با سیری تاریخی در تمدن‌های مختلف از جهان باستان تا به امروز مورد توجه قرار می‌دهد، بلکه با بررسی انتقادی نظریه‌های مختلف جدیدی که در باب دیوانسالاری و اهمیت آن از جمله در ارتباط با نظام‌های کمونیستی مطرح بوده‌اند، راه را برای درک همه‌جانبۀ این پدیده هموار می‌سازد.

    در فصل نخست نویسنده کوشیده نشان دهد ویژگی‌های دیوانسالاری سبقه‌ای طولانی‌تر از آنچه وبر تصور می‌کند دارد. این ویژگی به اوایل تاریخ تمدن و به اولین دولت‌های بزرگ برمی‌گردند. چنین ویژگی‌هایی بیش از دوهزار سال پیش، شاید بیش از هرجا در چین، حتی قبل از اتحاد کشور تحت امپراتوری سلسلۀ کین و سلسلۀ هان پیشین در سدۀ سوم پیش از میلاد، نه‌تنها توسط دیوانسالاران اجرا شدند، بلکه مورد بحث نیز قرار گرفتند. به هر حال چنین بحث‌هایی را در هند دورۀ مائوریا نیز می‌توان دید. همچنین ردپای مجتمع‌های اداری بسیار پیچیده در سومر، بابل و مصر در عصر سلسلۀ قدیم و میانه نیز دیده می‌شود. در عصر سلسلۀ جدید مصر، سازمان دیوانسالاری در نهایت توسعۀ خود بود و می‌توانست به عنوان الگویی برای امپراتوری‌های بعد از خود در غرب و خاورمیانه به کار رود.

    فصل دوم کتاب اختصاص به بررسی دیوانسالاری در روم و بیزانس دارد. دیوانسالاری که در روم و جانشینان بیزانسی آن تحول یافت، در محیط فرهنگی کاملاً متفاوتی سربرآورد؛ جمهوری‌ای غیردیوانسالار که اساساً فرمانروایان مطلق را تجربه نکرده بود و بر اساس افسانۀ طرد یا اخراج شاه بیگانه پایه‌گذاری شده بود.

    مفهوم وبر از نمونۀ آرمانی «مدون» ـ دیوانسالاری به‌مثابۀ نهادی دارای مشروعیت، ساختار و روش کار عقلانی ـ قانونی، هم آگاهانه و هم ناآگاهانه بر تاریخ اروپا استوار است. به‌تدریج هم ایدۀ دولت مدرن و هم ایدۀ اروپا رواج یافت. امپراتوری روم غربی، بین سال‌های 406 تا 572 میلادی خیلی پیش‌تر از حملۀ بی‌امان فرانک‌ها، ساکسون‌ها، استروگات‌ها، ویزیگات‌ها، واندال‌ها و دست آخر لومباردها سقوط کرده بود. سقوط امپراتوری روم غربی، باعث پدیدآمدن جوامع جدیدی شد که در آنها گروه‌های کوچک اقلیت آلمانی، با رومی‌ها و جمعیت‌های مخلوط گشتند که به هیئت ومسلک رومیان درآمده بودند. فصل سوم این کتاب اختصاص به بررسی دیوانسالاری و ایجاد اروپا دارد.

    در فصل چهارم این کتاب دربارۀ سرمایه‌داری، سوسیالیسم و دیوانسالاری بحث و گفتگو صورت گرفته است. در این فصل همچنین بخشی به دو چهرۀ سرمایه‌داری اختصاص یافته است.

    دیوانسالاری مفهومی است که بر روی آن زیاد کار شده و مفهومی عمدتاً مهم است. فصل پایانی به این موضوع اختصاص یافته که دیوانسالاری چیست و آیندۀ آن چه می‌باشد.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها